سعدی هرچه گفته همه شاهکار است
فیض شریفی
منتقد و پژوهشگر ادبی
ادبیات معاصر از دل سنت بیرون میزند، هر شاعری که آنتولوژی یا منبع الهام خود را گم کند، جوانمرگ میشود. سعدی آنتولوژیاش را از رودکی، فردوسی و خیام و سنایی و عطار و انوری گرفته و سپس با چاشنی زبان و هوای معطر شیراز زبان خود را تلطیف کرده است. سعدی یک شاعر زبانی است. او صور خیالی نیست. او با تلفیق زبان خراسانی و اندیشههای خیامی و عرفانی شیوهای شیرین در ادبیات ایران و جهان به وجود آورده … به این بیت توجه کنید: «تو جفای خود بکردی و نه من نمیتوانم که جفا کنم / ولیکن تو نه لایق جفایی…» او مثل شاعران سبک خراسانی کلمهها را تکرار میکند، در اینجا «جفا» را سه بار در یک بیت آورده. اصلاً به نظر میرسد که این شعر نمیتواند یک بیت باشد، او به کلمه «نه» و «لایق» بار و بارم ایهامی داده است.
همین بیتها را شاملو به خوبی نظاره نکرده که گفته: «سعدی ناظم بزرگی است و شاعر نیست.» او از نگاه غربیان به سعدی نگاه میکند. در واقع نظم وقتی اوج میگیرد شعر میشود. در اینجا شاملو باید میگفت: «سعدی شاعر بزرگی است.» درباره سعدی باید گفت زبان پارسی با زبان سعدی یکی شده و در شعر و نثر او گره خورده. اگر فردوسی و سعدی نبودند، ما حافظ را هم نمیداشتیم.
اگر بزرگان شعر را قطعات یک پازل ادبیات و شعر پارسی کلاسیک و برای هر کدام نقش، رنگ و کارکردی را در نظر بگیریم، در این بین سعدی هرچه گفته، همگی شاهکار هستند. آثار سعدی مرگ ندارد. او شعرهای سست و نثر معیوب ندارد. بوستان او در قالب مثنوی است و او دنبال یک شهر آرمانی است. گلستان او چیزی که هست نشان داده بوده، گلستان او بهترین نثر زبان فارسی است. غزلهای او شاهکار است، او غزل ضعیفی هم ندارد. رباعیهای او با زبان سادهای سروده شده است چون رباعی فلسفی و عشقی باید همین زبان را داشته باشد. سعدی وسیع المشرب است. او یک بلور چند وجهی است. البته در اندیشه و تفکر او، عیبهایی هم وجود دارد چون او در قرن سیزده میلادی زندگی میکرد. من واقعاً نمیتوانم کسی را در جایگاه سعدی بر آن بالا بنشانم. اگر حافظ، نثری چون گلستان داشت، آن وقت من میگفتم، حافظ برتر است. به عقیده من، مولوی در برابر سعدی شعرها و نثرهای ضعیفی دارد. سعدی از لحاظ تفکر هم از مولوی مدرنتر است. از فردوسی حرف نمیزنم و او را با سعدی مقایسه نمیکنم. فردوسی یک حماسهسرای بزرگ و غنایی جهانی است، حساب فردوسی را از دیگران جدا کنیم، در حالی که مردم باز با سعدی بهتر ارتباط میگیرند اما در متون سعدی کلمات عربی بیشتری وجود دارد. سعدی هم تعلیمی، هم اجتماعی و هم عرفانی است ولی شعر نمایشی کمتر دارد. من دیری است ندیدهام چون سعدی ذیروحی را. از نگاه من ستایشبرانگیزترین ویژگی سعدی همان ستایشگری او از عشق همهجانبه مادی و معنوی است. سعدی سخنگوی عشق و زندگی است. با وجود این هنوز کسی درباره زبان سعدی تحقیق درستی نکرده است، چراکه کسی در شعر و نثر در حد سعدی نداریم. بسیاری میخواهند سعدی را یک ناصح عبوس نشان بدهند، در حالی که سعدی در زبان و طنز، کارهای شگفتانگیزی دارد. یک مسأله دیگر هم این است که باید نمایشنامههای عالی و بزرگی را در شعرهای بوستان و نثر سعدی بیرون آورد و به شکل جدیدی ارائه داد. من چند حکایت سعدی را به شکلی مدرن در آوردهام و در کتاب «چگونه نمایشنامه بنویسم» چاپ کردهام. سعدی ظرافتهای مغفول زیادی دارد.