آسیب‌های دین‌پژوهی در جامعه ما

نظریه‌های ممنوعه

اشتباهاتی که سرگذشت «مطالعات دین‌پژوهی» ما را توضیح می‌دهند

نزدیک به دو سده است که مجموعه معرفت‌هایی را به جامعه‌مان وارد کرده‌ایم و بیش از 60 سال است که به‌صورت آکادمیک از آن استفاده می‌کنیم و قریب به 100 سال است که در حوزه اجتماعی و سیاسی آن را بکار می‌گیریم. بنابراین ما در مطالعات علوم‌اجتماعی به‌طور کلی و در حوزه جامعه‌شناسی به‌طور خاص، به‌جای اینکه تولیدکننده این دانش و معرفت باشیم بیشتر مصرف‌کننده آن شده‌ایم و این روند، باعث شده دین‌پژوهی در جامعه ما با دو آسیب عمده مواجه شود: آسیب‌هایی که مربوط به «سوژه» است و چهارچوب نظری و فاعل ‌شناسا را دربر می‌گیرد و آسیب‌هایی که مربوط به «ابژه» است و قلمرو معرفت و مطالعات دین‌پژوهی را شامل می‌شود. بحث ما در این گفتار، بیشتر به تبیین آسیب دوم متمرکز شده است که مربوط به آسیب‌های مطالعات دین‌پژوهی می‌شود.

دکتر حمید پارسانیا
رئیس دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی

غفلت از یک نکته کلیدی
«دین» در مطالعات علوم‌اجتماعی اهمیت ویژه‌ای دارد. اساساً نخستین نظریه‌های جامعه‌شناسی به تحلیل مسأله دین معطوف بود؛ دین در چهارچوب نظری‌ مارکس و آگوست کنت جایگاه مهمی داشت. اما نکته اینجا است که مطالعات دین‌پژوهی آنان متمرکز بر دین مسیحیت بود؛ دینی که به‌طور گسترده در اروپا رواج داشت. بنابراین نظریاتی که شکل می‌گرفت به‌لحاظ موضوع و ابژه شناخت، ناظر به این دین بود و دین مسیحیت را تحلیل می‌کرد. حتی در مطالعات میدانی هم برای فراز و فرودها، ظرفیت‌ها، قوت و شدت دین شاخص‌هایی ارائه کرده‌اند که مربوط به دین مسیحیت می‌شود و ما بدون توجه به این امر، با الگو گرفتن از آنها و به‌کارگرفتن نظریات و مطالعات آنان، به سرعت در معرض آسیب‌هایی قرار گرفتیم؛ چراکه به این نکته کلیدی توجه نکردیم که موضوعات علوم‌ طبیعی، جهان‌شمول و عام است ولی موضوعات حوزه علوم‌ اجتماعی و علوم‌ انسانی، متفرد و خاص هستند و متناسب با هر فرهنگ و جامعه‌ای متفاوت است و «دین» هم از جمله این امور خاص است.
دین همچون دیگر پدیده‌های اجتماعی، کاملاً متفرد است. اگرچه حقیقت دین، امر ثابتی است اما هر فرهنگی با واقعیات تاریخی و فرهنگی‌ که دارد مواجهه خاصی با دین دارد. بنابراین الگو، نظریه‌، شاخص ‌و تحلیل‌ غربی‌ها نمی‌توانست برای دین اسلام و در جامعه شیعه ما کارایی داشته باشد. اما ما بدون توجه به این مسأله کلیدی، مصرف‌کننده آرا و آثار آنان شدیم و همین امر ما را با چالش‌های جدی در مطالعات دین‌پژوهی مواجه کرده است.

 جایگاه شریعت در حوزه عمومی
نخستین آسیب از اینجا آغاز می‌شود که شریعت در جهان غرب حضور جدی ندارد؛ یعنی مسیحیت، شریعت بسیار محدودی دارد و عمدتاً مبتنی بر نظام سکولار است. حال آنکه دین در حیات اجتماعی مسلمانان به‌صورت عام و حیات دینی ایرانیان به‌صورت خاص، حضوری پررنگ و برجسته دارد و شریعت هم در زیست و زندگی ما حضوری گسترده‌ دارد. علاوه بر اینکه اسلام به‌لحاظ تاریخی برای شیعیان جنبه اجتماعی و سیاسی هم دارد. همه اینها باعث می‌شود که با الگوگیری از مطالعات دین‌پژوهی غربی، گرفتار آسیب‌های جدی شویم.

 نادیده‌ گرفتن هویت فرهنگی دین
یکی دیگر از آسیب‌هایی که به دنبال به‌کارگیری نظریه‌های علوم‌ اجتماعی غربی متوجه ما شده است به این امر مربوط می‌شود که در مطالعات دین‌پژوهی غربی «هویت فرهنگی دین» مورد غفلت واقع شده است؛ چرا که دینداری آنان مستقل از فرد نیست و قلمرو فرهنگ مورد اعتنایشان نیست و همه شاخص‌های دینداری آنان به دینداری فرد وابسته است. این در حالی است که «هویت فرهنگی دین» در جامعه ما مسأله مهمی است.
وقتی دینی همچون دین اسلام داعیه «فرهنگی»، «اجتماعی» و «تاریخی» دارد، برای صورت‌بندی اجتماعی خود به احکام و قواعد خاص خود نیاز دارد. گاهی بین زیست فرد دیندار با زیست فرهنگی و اجتماعی او تزاحمی رخ می‌دهد. در این شرایط در دین و فرهنگ ما احکام جمعی اولویت دارد و افراد حفظ هویت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را به بُعد فردی‌شان تقدم می‌بخشند. این در حالی است که این شاخصه‌ها در مطالعات دین‌پژوهی غربی لحاظ نشده است چون اساساً برای آنان «هویت فرهنگی دین» محل توجه نیست.
 
توجه به بُعد اجتماعی دین
توجه به بعد اجتماعی دین و دینداری از مسائل ضروری است که نخبگان علوم‌ اجتماعی و جامعه‌شناسان ما باید در مطالعات دین‌پژوهی مدنظر قرار دهند تا بتوانیم شاخص‌هایی ناظر به این امر را تبیین و تعریف کنیم. ما در دین اسلام و در تشیع نمی‌توانیم تنها به شاخص‌های دین در جهان مدرن با رویکرد مدرنیته بسنده کنیم. به این اعتبار نیاز داریم به جای اینکه مصرف‌کننده دانش غربی باشیم در زمینه «معرفت علوم‌ اجتماعی» به تولید برسیم تا متعاقب آن، مطالعات دین‌پژوهی در جامعه ما هم از آسیب‌های پیش‌ گفته مصون بماند.

 وقتی ابژه درون سوژه هضم می‌شود
اما یک آسیب دیگر هم متوجه مطالعات دین‌پژوهی در جامعه ما هست که مربوط به «سوژه» است و چهارچوب نظری و فاعل ‌شناسا را دربر می‌گیرد.
در مورد آسیب‌هایی که مربوط به حوزه دین از ناحیه سوژه است می‌توان گفت که مطالعات دینداری با الگوهای موجود غربی و در چهارچوب نظریه‌های غربی به «قتل ابژه» منجر می‌شود به‌ دلیل اینکه وقتی قلمرو دین را مورد مطالعه قرار می‌دهیم چهارچوب سوژه معلوم نیست و ابژه در درون سوژه هضم می‌شود و این امر، امکان دینی زیستن و دینداری را از خود پژوهشگر می‌گیرد و امکان ارتباط برقرار کردن و فهم ابژه را زایل می‌کند.

مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر پارسانیا است که با موضوع «آسیب‌های دین‌پژوهی در مطالعات علوم‌ اجتماعی» در سومین جلسه «فصل برکت» در مؤسسه فرهنگی فکرت ارائه شده است.

 

برش

دفاع از «هویت فرهنگی دین»

اگرچه حقیقت دین، امر ثابتی است اما هر فرهنگی با واقعیات تاریخی و فرهنگی‌ که دارد مواجهه خاصی با دین دارد. بنابراین الگو، نظریه‌ و شاخص ‌و تحلیل‌های دین‌پژوهان غربی نمی‌تواند برای دین اسلام و در جامعه شیعه ما کارایی داشته باشد. اما ما بدون توجه به این مسأله کلیدی، مصرف‌کننده آرا و آثار آنان شدیم و همین امر ما را با چالش‌های جدی در حوزه مطالعات دین‌پژوهی مواجه کرده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هشت
 - شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هشت - ۲۷ فروردین ۱۴۰۳