خانواده‌دوست‌ترین انیمیشنی که می‌شناسم

پرستو علی‌عسگرنجاد
نویسنده

من شیفته اوقاتی هستم که غرب دست‌هایش را به نشانه تسلیم بالا می‌برد، سرش را پایین می‌اندازد و به اشتباهش اعتراف می‌کند. توبه عقیدتی هنرمندان غربی را دوست دارم، وقتی با اثرشان اعلام می‌کنند سیاست همه‌گیر مملکتشان غلط بوده و آنها تصمیم گرفته‌اند برخلاف آن حرکت کنند. انیمیشن «بچه رئیس» را در همین راستا می‌بینم، چه قسمت اولش که قیام هنر غربی برای احیای فرزندپروری به‌ جای نگهداری از حیوان خانگی بود، چه قسمت دومش که اعتراض به فشار شدید آموزشی بر کودکان بود.
با این نگاه، انیمیشن بی‌نظیر «میشل‌ها علیه ماشین‌ها» مهم‌ترین توبه‌نامه انیمیشنی غرب است! این بیانیه گروهی از هنرمندان امریکاست که از سیاست‌های ضدخانواده مملکتشان به ستوه آمده و فهمیده‌اند خانواده مهم‌ترین رکن هستی است.
می‌توانم ساعت‌ها درباره‌اش حرف بزنم از بس که غنی و جاندار است. داستان در ظاهر درباره یک خانواده معمولی هچل‌هفت است که با نوجوانشان چالش دارند، اما در باطن بی‌اغراق در هر فریمش به یک دغدغه متعالی پرداخته است. تکنولوژی‌زدگی، تقابل سنت و مدرنیته، شکاف بین نسل‌ها، چالش‌های نسل زی، احیای روابط خانوادگی، رسانه‌زدگی و میل افراطی در به نمایش‌ گذاشتن و عاطفه خواهر و برادری، باز هم بگویم؟! همه اینها و خیلی بیشتر از اینها در میشل‌ها پیدا می‌شود.
بهترین ویژگی این اثر این است که شما اصلاً احساس نمی‌کنید میشل‌ها یک خانواده امریکایی‌اند! انگار پدر این خانواده را از کوچه‌های تهران برداشته‌اند! مادرشان انگار در خانه خود شما زندگی می‌کند. این برای من خیلی شیرین است که ببینم ما انسان‌ها فارغ از ملیت و ‌نژاد، دغدغه‌های مشترک داریم.
دومین ویژگی معرکه‌اش این است که بانمک‌ترین انیمیشن فهرست محبوب‌های من است! واقعاً شما را می‌خنداند. همین باعث می‌شود به‌رغم اکشن خوب، اضطراب‌آور نباشد و بچه‌های ۵ سال به بالا بتوانند راحت تماشایش کنند.
بدی‌اش؟ یکی حضور پررنگ سگ به‌عنوان عضو خانواده که با جهان‌بینی من نمی‌خواند، شاید شما با آن مشکلی نداشته باشید. دیگر؟ پیکسل رنگین‌کمانی روی لباس دختر خانواده و حضور گاه و بی‌گاه آن رنگین‌کمان معروف.
سر این قضیه حساس و دقیقم. با همان دقت به شما می‌گویم از این نظر در نسخه دوبله ‌شده، من هیچ مشکلی ندیدم. نمادها خاموش‌اند و مابه‌ازای دیگری در اثر ندارند، بنابراین توجه بچه‌ها را جلب نخواهد کرد.
این را هم بگویم که لیندا، مادر خانواده میشل‌ها، عشق من است! سکانس‌های پایانی با حضور او انصافاً دست‌مریزاد دارد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هفت
 - شماره هشت هزار و چهارصد و سی و هفت - ۲۶ فروردین ۱۴۰۳