بروید سینما یاد بگیرید
سعید مستغاثی
منتقد سینما
اسامی فیلمهای پذیرفته شده در بخشهای مختلف هفتادوهفتمین جشنواره کن اعلام شد؛ 54 فیلم در 6 بخش رقابتی و غیررقابتی که هیچ فیلم ایرانی در میان آنها نیست! البته تکلیف سینمای معمول و روتین ایران را که مدتهاست روشن کرده و دو سالی است که (به طور رسمی و غیررسمی) اعلام کردهاند هیچ فیلمی حتی با قویترین ساختار سینمایی اگر مجوز رسمی ساخت در ایران داشته باشد، در این جشنوارهها پذیرفته نخواهد شد! یعنی به طور علنی و رسمی، سینمای ایران را تحریم کردهاند! اما در میان 54 فیلم یادشده هیچ اثری از موجودی موسوم به سینمای زیرزمینی و به اصطلاح مستقل هم به چشم نمیخورد! در حالی که گویا حدود 40 فیلم از این دست آثار برای شرکت در جشنواره کن ثبتنام کرده و برخی از آنها علیرغم هماهنگی با لابیهای معروف خود در اروپا و امریکا و قطر و بهخصوص اتحادیه اروپا و استودیوهای وابسته نیز نتوانستند توجه مدیران جشنواره کن را جلب نمایند. گفته شده بود که برخی از آثار یادشده سعی داشتهاند همان شعار «زن زندگی آزادی» را به فیلم دربیاورند و برخی دیگر نیز براساس خوشآمد شبکههای خارجی، به شعر و شعارهای معمول ضدایرانی پرداخته و تصویری مطلوب از ایران و ایرانی ارائه دادهاند. همچنین گویا برخی آثار متقاضی محصول مشترک با کشورهای دیگر بوده و برخی هم به صورت اپیزودیک و گروهی ساخته شده و حتی بعضی توجه پخشکنندگان خارجی را نیز جلب کردهاند. حدس قریب به یقین سازندگان این آثار چنان بود که گویا به هر شکل این محصولات برای جشنواره کن انتخاب خواهند شد. ازجمله آثار یادشده میتوان به فیلم «زمانی برای کشتن»(علیرضا خاتمی) اشاره داشت که سال گذشته با فیلم «آیههای زمینی» به همراه علی عسگری در بخش نوعی نگاه، پذیرفته شد. همچنین صحبت از یک فیلم اولی در میان بوده که گویا به نظر هوادارانش شانس بالایی در جشنواره کن میتوانست داشته باشد! اما هیچ یک از آثار فوق در جشنواره کن پذیرفته نشدند و براساس شنیدهها، به دلیل ساختار ضعیف سینمایی و بعضاً نداشتن هیچ نوع ساختار و فرم سینمایی، مورد قبول مدیران جشنواره قرار نگرفتهاند؛ همان کمبودی که در سالهای قبل گریبان حتی آثار پر سروصدایی مانند «برادران لیلا» (سعید روستایی) و «شب، داخلی، دیوار» (وحید جلیلوند) را با وجود تمامی حمایتهای ریز و درشت خارجی و همه ابراز حقارتها در کنفرانس مطبوعاتی گرفت، ولی به دلیل ساختار ضعیف، دست خالی از جوایز آن جشنوارهها بیرون فرستاده شدند. فیلم «آیههای زمینی» را هم با همه پشتکواروهای خود فیلم و سازندگانش برای جشنواره کن، به بخش اصلی مسابقه راه ندادند و هیچ جایزهای هم برایش در نظر نگرفتند. همان اتفاقی که برای فیلمهای «تاتامی»(محصول مشترک یک بازیگر فیلمهای پورن با اسرائیل) و «خورشید طلوع خواهد کرد» (آیت نجفی) در جشنواره فیلم ونیز افتاد و نهتنها هیچکدام به بخش مسابقه اصلی جشنواره راه نیافتند بلکه در بخشهای جنبی هم هیچ جایزه یا تقدیری نصیبشان نشد. اما تیر خلاص به این نوع به اصطلاح فیلمهای زیرزمینی، در جشنواره فیلم برلین زده شد که اگرچه به دلیل خاصیت فوقسیاسیاش و گرایشات بشدت ضدایرانی مدیرانش همچون کارلو چاتریان و ماری ریسنبک، بالاخره یکی از همین دسته آثار یعنی «کیک محبوب من» به بخش مسابقه این جشنواره راه یافت و با استفاده از دکان ممنوعالخروجی سازندگانش، همه جماعت آن طرف مرز و زامبیهای این طرف مرز آماده برگزاری جشن پیروزی جوایز آن بودند اما به همان دلیل ضعف فوقالعاده در ساختار، حتی یکی از جوایز متعدد داوران این جشنواره را هم نتوانست دریافت کند! اینجا دیگر حتی جشنواره برلین با همه سیاسیبازیهای معروفش هم نتوانست چشمش را به روی آماتوریسم زرد و نابلدی مفرط سازندگان «کیک محبوب من» ببندد و برای بازگشایی عقدههای سیاسی، ولو جایزکی هم پیش پای آنها نینداخت!
اما اینک در هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم کن حتی همان یک اثر ولو در بخشهای بسیار جنبی نیز پذیرفته نشده و این یعنی فیالحال تیر خلاص جشنوارههای جهانی به این نوع آثار ضعیف و سخیف و ضد هنر و سینما. این در حالی است که هنوز و به عنوان گزارش یکساله، رسانههای زنجیرهای خارج و داخل و زامبیها و شیفتگان متوهمشان درباره این نوع آثار عبارات و جملات عجیب و غریب و فضایی به کار میبرند؛ مانند: «رستاخیز سینمای زیرزمینی ایرانی» (گزارش بیبیسی)، «تولدی دیگر برای سینمای ایران در ۱۴۰۲؛ علیه سانسور و حجاب اجباری» (العربیه فارسی)، «قدرتگرفتن سینمای زیرزمینی» (رادیو فردا)، «انقلابی که در سینمای ایران رخ داد» و...
اگر در این سوی دنیا، یکسری زامبی و سرخورده و الکیخوش و ناآگاه، گول این شامورتیبازیها را میخورند ولی جشنوارههای جهانی آنچنان هم بیدر و پیکر نیستند که هر خزعبلاتی را به نام فیلم بپذیرند. آنها با خودشان هم تعارف ندارند، درست است که با تحریم آثار سینمای ایران، اعتبار و حیثیت هنری خود را زیر سؤال بردند اما دیگر آنقدر خوار و خفیف نشدهاند تا هر دریوری که چهار تا فحش و اراجیف را سرهم کرده، به عنوان فیلم در جشنواره خود بپذیرند.
ماجرای ممنوعالخروجی و ممنوعالکاری را هم که امثال جعفر پناهی و محمد رسولاف تهاش را درآوردند و نسخه تازهای از آنها دیگر توی کت هیچ جشنوارهای نمیرود! حضرات! آقایان! جماعت! تنها راه این است که بیش و پیش از هر کله معلق و پشتکوارو و ابراز حقارت و بردگی و... فقط کمی «سینما» را یاد بگیرید! همین! باور کنید چندان مشکل نیست. به نظرم سر هم کردن آن اراجیفی که میبافید، خیلی دشوارتر است تا یادگرفتن سینما و قواعد آن! دیگر آن دکانها تعطیل شد و برای دکان جدید لااقل باید اندکی «سینما» هم بلد باشید و بعد هر خزعبلاتی که خواستید سر هم کنید. شما ادعای فیلمسازی دارید یعنی مدعی هستید که «فیلم» ساخته و میسازید، نه اینکه بیانیههای پرغلط بنویسید و سخنرانیهای شصتمن یک غاز انجام دهید و انشاهای بیسر و ته قالب کنید اما گویا این بار او هم متوجه شده که دیگر نمیتواند با آن نوع آثار ضعیف و سخیف به صرف ضدایرانی بودن به جشنواره کن راه پیدا کند.