«ایران» به بهانه مواضع ضد و نقیض رئیس‌جمهور امریکا گزارش می‌دهد

مخاطرات حیاتی غرب آسیا برای بایدن


 
«این کار را نکن»؛ اشتباه نکنید! این جمله، توصیه «جو بایدن»، رئیس‌جمهور امریکا به اسرائیل در کشاکش حملات خونین این رژیم علیه مردم بی‌دفاع غزه نیست؛ بخشی از مواضع او خطاب به رهبران تل‌آویو برای جلوگیری از تسری اقدامات تروریستی‌اش علیه بازیگران خارج از جغرافیای جنگ هم نیست؛ بلکه جان کلام آخرین موضع‌گیری رئیس‌جمهور امریکاست که اگرچه به بهانه اوج‌گیری بحران میان تهران و تل‌آویو مطرح شده اما از دروغ، تظاهر و داستان‌سرایی خالی نیست.
در روزهای اخیر شکار خبرنگاران و عکاسان خبری ایالات متحده گفته‌ها و تصاویری است که نه فقط داد از نهاد مردم جهان برآورده که مردم امریکا را نیز نگران وضعیت سیاست خارجی این کشور ساخته است.
مواضع ضد و نقیض «بایدن» درباره بالا گرفتن بحران در منطقه از اعلام حمایت از تل‌آویو در برابر حمله احتمالی ایران گرفته تا پیام‌های متعدد پشت پرده به آنکه «ما را درگیر جنگ نکنید» باعث شده حتی متحدان اروپایی ایالات متحده کنارکشیدن این کشور از صحنه تحولات خاورمیانه را مفیدتر از حضور آن ارزیابی کنند.
مقامات امریکا که می‌دانند خواه ناخواه پس از مشارکت تمام‌عیارشان در جنایات ماه‌های گذشته اسرائیل در غزه با شماتت افکار عمومی جهان و انگشت اتهام بسیاری از کشورها و نهادهای بین‌المللی مواجه هستند، در روند تحولات جاری و پاسخ تلافی‌جویانه‌ای که تهران قصد دارد در واکنش به حمله تروریستی اسرائیل در دمشق به مرحله اجرا بگذارد، به توجیه‌ها و مواضع نمایشی برای جلوگیری از بروز یک جنگ روی آورده‌اند؛ توجیه‌هایی که پیش‌تر در مورد تجاوز به کشورهای منطقه استفاده شده بود و مقامات امریکایی همواره پس از چند سال ناچار شدند به دروغ بودن‌شان اعتراف کنند.
 درخواست «امان‌نامه»
در چنین فضایی به‌رغم آنکه تهران در پیامی مکتوب به واشنگتن توصیه کرده پای خود را از معرکه جنگ بیرون بکشد و متقابلاً هم کاخ سفید برای محافظت از پایگاه‌ها و منافع نظامی خود در منطقه درخواست «امان‌نامه» کرده است، «بایدن» بار دیگر نسبت به حمایت پدافندی امریکا از اسرائیل در صورت حمله نظامی ایران اطمینان داده‌ و «اریک کوریلا»، فرمانده سنتکام را از چند روز پیش به اسرائیل فرستاده است تا در خصوص حمله احتمالی با رهبران اسرائیل هماهنگ شود. این همان رویکردی است که بار دیگر بر نادرستی سیاست خارجی ایالات متحده صحه گذاشته و ناظران داخلی و خارجی را نسبت به هزینه‌های احتمالی برای این کشور در قبال جنگ ایران و اسرائیل نگران کرده است. ترجیع‌بند مشترک این رویکرد با تل‌آویو در «بحران‌سازی بدون چشم‌انداز» در روند ضدیت با جمهوری اسلامی به عنوان یکی از مهم‌ترین قدرت‌های منطقه خلاصه می‌شود.
 مخاطرات احتمالی
هر مشارکت احتمالی ایالات متحده در رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل ولو به صورت پدافندی، دامن زدن به آتشی است که این رژیم از قبال جنگ غزه برافروخته است، اما دورنمای کلی‌تر، تصویر عینی این واقعیت است که بر هم خوردن امنیت منطقه برای هیچ یک از بازیگران مداخله‌گر حاشیه امنی باقی نمی‌گذارد. این چنین نیست که ایالات متحده تصور کند می‌تواند قدرت خود را صرف همراهی
بی‌چون و چرا با جنایات و تنش‌افروزی اسرائیل در منطقه کند و خود از شراره‌های آتش برافروخته در امان بماند. همچنان است که دامنه تبعات برهم خوردن امنیت در یکی از استراتژیک‌ترین مناطق جهان تا دورترین کشورها کشیده خواهد شد تا آنجا که مخاطرات احتمالی برای همه پایگاه‌ها و مراکز نظامی امریکا در کشورهای منطقه یکی از ابتدایی‌ترین تبعات آن است. حال آنکه اثرات مخرب‌تر را باید پسامدهای جنگ برای افزایش قیمت جهانی نفت به عنوان یک عامل مؤثر در اقتصاد همه کشورها و وضعیت آشفته داخلی امریکا در سال انتخابات ریاست جمهوری این کشور جست‌و‌جو کرد. درک کامل از ماهیت همین بمب ساعتی کافی است تا «بایدن» انگشت اتهام خود را به جای تهران به تل‌آویو نشان دهد.