سرخوردگی هنر در بین کودکان
سعید فلاح فر
پژوهشگر هنر
این روزها در فضاهای مجازی به فیلم و تصاویری از کودکان و نوجوانانی برمی خوریم که توانایی و مهارت خارقالعادهای در یکی از رشتههای هنری دارند. اعم از نوازندگی، بازیگری، نقاشی و سایر هنرها که معمولاً بهعنوان استعدادهای شگفتانگیز معرفی می شوند. بدیهی است این رویدادها و صحنهها موجب لذت و مباهات و خوشحالی والدین و حتی مربیها و آموزگاران خواهد شد بدون اینکه درک درستی از مفهوم واقعی هنر داشته باشند.
پیش از روزگار فضاهای مجازی هم در بعضی رسانهها و محفلها شاید شاهد چنین تصاویری بودهایم. کودک کم سنی که با ظاهری آراسته شبیه به بزرگسالان سازی به دست دارد و به خوبی قطعهای را اجرا میکند. نوجوانی که به سبک مجریان مجرب ادای اجرای برنامه درمی آورد. تکلیف خوانندههای زودرس هم که معلوم است. در سایر رشتهها، مثلاً بعضی حرکات ورزشی هم نمونه ها کم نیست. تا به حال آماری منتشر نشده که نشان دهد چند درصد از این به اصطلاح استعدادها به ظهور هنرمندان بزرگ منجر شده است. اما آنچه به چشم میآید این است که معمولاً چنین مهارتهایی تناسبی با جهان سنی این کودکان و نوجوانان ندارد. کودکی شش یا هفت ساله ـ به فرض که قطعهای عاشقانه را به بهترین شکل ممکن بنوازد ـ چه درکی از این قطعه و احوالات آن دارد؟ نوجوانی ده دوازده ساله وقتی غزلی عارفانه از سنائی را دکلمه می کند، تا چه اندازه به مفهوم آنچه میخواند و می گوید آگاه است؟ متأسفانه بسیاری از این استعدادها در واقع نماینده شکستها، سرخوردگیها یا خواستههای شخصی والدین است که ـ به اجبار مستقیم یا اجبار در شکل تشویقهای هدفمند ـ در فرزند برآورده می شود.
بخش مهمی از رفتارهای کودکان، واکنشی برای جلب توجه و کسب محبت اطرافیان و به خصوص والدین است. یعنی معمولاً حتی در مواردی خارج از علائق شخصی و تنها برای خوشایند اطرافیان هم به چنین شرایطی تن می دهند. آیا والدین مجازند از این خصلت ذاتی و آموزشی، برای احیای خواسته ها و آرزوهای خود در آینده فرزندان سوءاستفاده کنند؟ چنین استعدادهایی بعد از استقلال شخصیت کودکان، از بین می روند یا حداقل به آن شدت و اعجاب کودکانه ادامه پیدا نمیکنند. کم نیستند جوانانی که با بالاتر رفتن سن، چنین استعدادهایی را به کلی کنار گذاشتهاند. چرا یک نوازنده ده ساله پیانو باید با پوشش و دیسیپلین یک نوازنده حرفهای پشت ساز بنشیند؟ چرا یک نوجوان باید به شیوه و در مضامین مولوی شعر بگوید و مورد تشویق هم قرار بگیرد؟ استفاده تحمیلی از دایره واژگانی فراتر از اقتضائات سنی، چه مزیتی برای کودکان محسوب می شود یا حداقل چرا نوعی استعداد استثنائی قابل تحسین قلمداد میشود؟ آیا کودکی که به هر شکلی مجبور به خواندن ابیات صقیل اشعار کهن میشود، در بزرگسالی دچار ندامت و نفرت نخواهد شد؟ این قبیل نمایشهای اغراقآمیز استعداد، ممکن است به هیچ وجه مورد علائق واقعی کودکان نباشد. در این صورت یا ندانسته بهعنوان حرفه و مشغله اصلی این افراد باقی می ماند یا تبدیل به خاطره روزهای بیفایده میشود یا از ترس اعتراف به فریبخوردگی و بطالت این روزها، اجباراً پاس داشته می شود که در هر حالت نوعی آسیب روانی در پی خواهد داشت. اگر چه این نمایشها میتواند گاهی باعث سرخوردگی بی سبب کودکان دیگر و والدین آنها شود، اما الزاماً موجب نتایج مطلوبی در آینده هنری فرزندان نخواهد شد.