احضار مردگان در «آخرین مکان» با نگاتیوهای خام

سعیده احسانی‌راد
خبرنگار

 ثبت خاطره‌های مرده و بی‌بازگشت، احضار لحظه‌های شاد و غمگین زندگی، به تسخیر درآوردن خاطرات و یادگاری‌های گذشتگان، فقط با ایده‌ها و تکنیک‌های منحصر‌به‌فرد عکاسی ممکن است. رابطه عجیب و راز‌آلود زمان و عکاسی همیشه قابل‌توجه بوده است. وقتی گذشته با عکس، صدای حال به خود می‌گیرد، اشیا زنده شده و زنده‌ها به شیء تبدیل می‌شوند.
محسن کابلی، عکاس گلستانی مجموعه عکس‌هایی با عنوان «آخرین مکان» برای اولین‌بار در جشنواره هنرهای تجسمی فجر به نمایش درآورد که مرگ‌های ناگهانی و دلخراش آدم‌ها را در جاهایی که جان‌شان را از دست داده‌اند نشان می‌دهد.
 کابلی به صورت حرفه‌ای 15 سال است عکاسی می‌کند و در 100 نمایشگاه گروهی شرکت کرده و از وی کتابی با نام آت‌اوغلان (چابکسوار) به چاپ رسیده است و گره خوردن زندگی ترکمن‌ها با اسب را نشان می‌دهد که حاصل 10 سال عکاسی از ارتباط بی‌نظیر ترکمن‌ها با اسب است.

همه چیز از یک آتلیه قدیمی شروع شد
وی در گفت‌و‌گو با خبرنگار روزنامه ایران درباره پرداختن به این سوژه می‌گوید: مواجهه من با این موضوع بر‌می‌گردد به روزی که به واسطه آموزش مربوط به «عکاسی قدیمی» با دانشجوهایم به یک آتلیه عکاسی نیمه‌تعطیل شهر رفتیم. صاحب عکاسی به صورت اتفاقی و رندمی نگاتیوهایی را نشانم داد که حاوی قصه‌های ریز و رگه‌هایی از زندگی آدم‌هایی بود که در 30 سال گذشته برای گرفتن عکس آنجا رفته بودند. بازگویی قصه مرگ‌های دلخراش از زبان صاحب عکاسی برایم جالب بود.
در مراجعات بعدی از او خواستم از بین هزار نگاتیو، آنهایی  را که مرگ‌شان عجیب و دراماتیک بود به من بدهد تا بتوانم با خانواده‌هایشان در مورد چگونگی فوت، شغل و تعلق‌خاطری که در این دنیا و آخرین مکانی که در آنجا حضور داشتند سؤالاتی بپرسم، مانند دختری که در تعطیلات تابستانی در دریا غرق شد، مردی که در کتابفروشی‌اش بر اثر ایست قلبی فوت کرد یا مرد آپاراتچی سینما که به علت داشتن دشمن شخصی در اتاق آپارات به قتل رسید، پسربچه‌ای که در خانه بر اثر گازگرفتگی دچار خفگی شد و...

شاهدانی در صحنه مرگ
وی در توضیح بیشتر درباره احضار مردگان با تکنیک عکاسی می‌گوید: پروسه مواجهه من با نگاتیوها تا اجرای کار حدود 5، 6 ماه طول کشید. برخورد ذهنی من با مسأله مرگ و جاودانگی در عکاسی باعث شد این شخصیت‌ها را به آخرین مکانی که به آن تعلق یا حضور داشتند دعوت کنم. روزی این شخصیت‌ها جلوی دوربین عکاس با چشمان باز و هوشیاری کامل نشسته‌اند. آنها انگار نه از درون آتلیه‌ای که با چشمان باز نگاه می‌کنند بلکه این‌بار از درون فضای زیستشان به دریچه لنز دوربین من نگاه کرده و اعلام حضور می‌کنند و به دعوت من پاسخ مثبت می‌دهند،همچون شاهدانی که در صحنه مرگ‌شان حضور پیدا می‌کنند.

عکس‌ها دستکاری نشدند
وی تأکید می‌کند: عکس‌هایی که گرفتم فوتو‌مونتاژ نیستند، دستکاری نشدند و پروسه فتوشاپی آنچنانی رویشان صورت نگرفته است. چون در حوزه عکاسی مستند فعالیت دارم، کار را مستند‌گرایانه انجام دادم؛ فضاهای خالی از انسان را در یک زمان کاملاً مستند و واقع‌گرایانه انتخاب کردم گویی آنها هستند، ولی بودنشان کامل نیست، مثل نگاتیوی که چاپ نشده، به طوری که روایت احضار و دعوت این آدم‌ها پیوندی بین فضای رئالیستی و سوررئال است.

تکنیک مالتی اکسپوژر
این عکاس درباره جزئیات تکنیکی که استفاده کرده است توضیح می‌دهد و می‌گوید: از تکنیک مالتی اکسپوژر استفاده کردم، به این صورت که کار دبل اکسپوژر توسط دوربین انجام شد. داخل ماشینم تاریکخانه ایجاد کردم؛ همزمان که از نگاتیوها عکس می‌گرفتم با عکس‌هایی که از مکان‌هایی که مرگ افراد اتفاق افتاده بود مرج (ترکیب) می‌کردم.عکس‌ها کاملاً واضح نیست چون نگاتیوهای چاپ نشده هستند که من از آنها عکاسی کردم. این پروژه کار سختی بود. روند پرس‌وجو درباره پیدا کردن مکان مرگ آدم‌ها طول کشید و فقط دو مورد فضا واقعی نبود که با اجرا 7 ماه طول کشید.
عجیب‌ترین عکس
کابلی عجیب‌ترین عکس این پروژه را متعلق به پسرکی می‌داند که 20 روز بعد از گرفتن عکس با گازگرفتگی از دنیا می‌رود و ماجرایش منقلب‌کننده است. وی می‌گوید: عکاسی ثبت مرگ لحظه‌هاست. ما لحظه‌ها را می‌کشیم و یک چیز را ثبت می‌کنیم. چیزی که بود انگار آدم‌های داخل نگاتیو چشم‌هایشان تشویقم می‌کردند تا آنها را به آخرین مکانی که در آنجا زیست داشتند احضار کنم و ببینم آنها برای آخرین‌بار که نفس می‌کشیدند چه شکلی بودند. اگر چه به صورت یک فیلم باریک نگاتیو، آنها را دعوت کردم، اما به مثابه بودنشان در این فضا یک حسی از مرگ را همزمان با زندگی القا می‌کنند. مرگی که به خاطر عبور و از دست رفتن آبژکت جسمشان، دیگر حضور ندارند ولی در یک زمانی و جایی از تاریخ، عکاس بودنشان را جاودان کرده است.

اسپانسر ندارم
 وی برپایی نمایشگاه عکس «آخرین مکان» را منوط به پیدا کردن اسپانسر دانسته و اظهار می‌دارد: برنامه نمایشگاه انفرادی ندارم. تا اسپانسر پیدا کنم فعلاً شانسم را در مسابقات خارجی امتحان می‌کنم تا بیشتر دیده شوم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و سی
 - شماره هشت هزار و چهارصد و سی - ۱۵ فروردین ۱۴۰۳