ماجرای تلاش برای آبادکردن قناتی خشکیده

یوسف یزدیان‌
وشاره
نویسنده

کتاب داستانی «مادربزرگ منتظر است» نوشته تازه‌ام است که از سوی انتشارات به‌نشر منتشر شده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. این کتاب با محوریت وقف پسری نوجوان، برای آبادکردن قنات خشکیده اجدادی‌اش به نگارش درآمده است.
 ماجرای آن نیز با دغدغه فرار «مهرآور»، شخصیت اصلی داستان، از زندان قجری آغاز می‌شود. مهرآور پس از فرار، برای دور شدن از خطر دستگیری، به قصد دیدار مادربزرگ، راهی ولایت «پایاب» روستای آبا و اجدادی‌اش می‌شود. در راه و طی مقصد با چند مشکل کوچک و بزرگ مواجه می‌شود، برای حل آنها از پا نمی‌نشیند و در طول داستان جوهره شخصیت پویا و سازنده خودش را برای فائق آمدن بر آن‌گونه مسائل نشان می‌دهد؛ اما سرانجام شیرینی برای نوجوان قصه رقم می‌خورد. فکر تألیف این رمان از تجربه‌های زیسته زندگی خودم به ذهنم رسید. از آنجایی که دوران کودکی و نوجوانی‌ام را در محیط روستایی گذرانده بودم و از طرفی تحصیلات رسمی و دانشگاهی‌ام علوم کشاورزی بود و سال‌ها کارشناس کشاورزی بودم، سعی‌ام این بود بستر شکل‌گیری داستان و رمانی که می‌نویسم، روستا و محیط‌های روستایی و کشاورزی باشد.
 از موقعی که خودم را شناختم با اعجوبه‌ای مثل قنات، آب پاک و زلالی که از دهانه آن بیرون می‌زد، آشنایی داشتم و از برکات بی‌بدیل قنات در روستا بهره‌مند شده بودم؛ بنابراین سال‌ها به این موضوع فکر می‌کردم که چگونه می‌شود قنات، این میراث گران‌سنگ پیشینیان را به نوجوانان امروزی، بویژه نوجوانان و جوانان شهرنشین شناساند که شاید بتوان گفت بیشتر آنها هیچ آشنایی با این میراث بزرگ ندارند.
 به همین جهت خیلی مایل بودم داستان و رمانی بنویسم که قنات و قنات‌سازی و مختصات این سازه کهن در آن طرح شده باشد و شخصیتی خلق شود که در عین اینکه درگیر ماجراهای شخصی و اجتماعی خودش می‌شود، این میراث ماندگار را هم پاس بدارد و با تمام وجود به حفظ و صیانت از این سازه کهن بپردازد.
 در این بین، حدود پنج‌، شش سال پیش متوجه شدم که سازمان جهانی یونسکو، قنات ایرانی را به عنوان میراث فرهنگی جهانی پذیرفته و آن را در زمره عجایب انکارناپذیر جهانی ثبت کرده است. همان موقع بود که ایده این داستان به ذهنم خطور کرد و بر آن شدم داستانی بنویسم که بخشی از ماجراها و درگیری بین شخصیت‌هایش با قنات و قنات‌سازی پیوند طبیعی خورده باشد. با این کار به زعم خودم می‌خواستم در حد وسع، دین خودم را به این میراث کهن قنات و قنات‌سازی ادا کنم. درباره اینکه مطالعه کتاب «مادربزرگ منتظر است» چه تأثیری بر نوجوانان خواهد داشت نیز باید بگویم که به نظرم داستان یا هر اثر هنری دیگر مثل سینما، شاید برای مخاطبان عام خودش در درجه اول جنبه سرگرمی و لذت بردن از پیگیری ماجراهایش را داشته باشد؛ ولی آنچه مسلم است نویسنده به فراتر از اینها هم اندیشیده است. هر نویسنده‌ای دلش می‌خواهد به نوعی ارزش‌ها و آرمان‌های مدنظر خودش را در قالب اثری که خلق می‌کند به مخاطبان اثرش پیشکش کند.
من هم بر این اساس، مضامینی انسانی در این داستان گنجانده‌ام که امیدوارم به نحوی بر خواننده نوجوان اثرم تأثیر بگذارد؛ البته همان‌طور که گفتم همین که خواننده کتاب در خلال همراه شدن با شخصیت اصلی داستان و همذات‌پنداری با او، آشنایی مختصری با مهندسی و معماری حفر قنات پیدا کند و به لزوم حفظ و احیای این سازه دست مردمان قدیم برسد، دستاورد بزرگی برایم خواهد بود.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و دو
 - شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و دو - ۲۱ اسفند ۱۴۰۲