پنتاگون در تدارک خارج کردن نیروهایش از خاک سوریه

فرار به سبک امریکایی‌ها

الکساندر لنگلوا
کارشناس ارشد مسائل نظامی
مترجم: وصال روحانی

 
امریکا در حال بررسی شرایط خود برای بیرون کشیدن نیروهای نظامی‌اش از خاک سوریه است؛ کاری که باید مدت‌ها پیش انجام می‌داد و اکنون الزام آن بیش از هر زمانی آشکار شده است. از یک‌سو سرکوب داعش که از دلایل اصلی ورود نظامیان امریکایی به قسمت‌هایی از خاک سوریه عنوان شده بود، هیچ‌گاه به‌طور کامل جامه عمل نپوشیده و از جانب دیگر عمده‌تر شدن سایر جبهه‌های جنگی شامل جنگ غزه و رویارویی روسیه و اوکراین و حضور آشکار و نهان نظامیان امریکا در این دو عرصه امکان ماندگاری نظامیان امریکایی در سوریه را از میان برده و این کار پرهزینه را به لحاظ اقتصادی هم غیرعقلایی ساخته است.
 
استدلال‌هایی سست برای ادامه حضور
در عین حال هنوز هستند جناح‌هایی در امریکا که خروج نظامیان این کشور از سوریه را یک خطای بزرگ استراتژیک می‌انگارند و پنتاگون را از اجرای این امر بر حذر می‌دارند. استدلال آنها بر این پایه استوار است که تجدید قوای داعش در سه، چهار سال اخیر ادامه مبارزه با آنها را الزامی می‌سازد و این هشدار را هم در بر دارد که هرچقدر حضور نظامی امریکا در یک خاورمیانه ملتهب کمرنگ‌تر شود، سایر گروه‌ها و کشورهای حاضر در تعارضات جای پای محکم‌تری خواهند یافت و نقش و سهم کاخ سفید را در ترسیم یک نقشه جدید سیاسی- جغرافیایی برای خاورمیانه در دوره پساجنگ غزه کمتر خواهند کرد.
 
سوداهایی که جدی‌تر خواهد شد
«دپارتمان دفاع ملی امریکا» (DOD) به این باور رسیده که به‌رغم تجدید حیات داعش، این سازمان در حال حاضر قدرت ایجاد خطراتی بزرگ را برای این کشور ندارد و امکان نفوذش به خاک امریکا و بمب‌گذاری‌اش در آنجا نیز چندان بالاتر از صفر نیست. در بولتن داخلی جدیدی که دپارتمان مذکور منتشر کرده، آمده است: «سقف توان فعلی داعش، حملات تروریستی گاه‌به‌گاه به یکی، دو روستا در خاک سوریه یا بعضی عملیات کوچک ایذایی در کشورهای اطراف است. آنها توان عظیم 10 سال پیش خود را به کلی از دست داده‌اند.»
با این حال کشورها و سازمان‌های دیگری هستند که به اعتراف پنتاگون می‌توانند خطرات سیاسی و استراتژیک بزرگتری را متوجه نیروها و نهادهای غربی از جمله امریکا کنند و همین مسأله صحت سیاسی بیرون کشیدن نظامیان امریکا از خاک سوریه را به چالش می‌کشد. از این دست کشورها می‌توان ترکیه، اردن، عراق و البته روسیه را مثال زد که هر کدام کم یا بیش در ترسیم شرایط سیاسی و موقعیت امنیتی منطقه از جمله سوریه ایفای نقش می‌کنند. شماری از این کشورها در سرکوب داعش سهم بارزی داشتند و هنوز هم در سوریه حضور دارند. با این حال وزارت خارجه امریکا بخشی از باورهای فوق را رد می‌کند و معتقد است، اگر مسأله احیای نسبی داعش هم در کار نبود، کشورهای مورد بحث در سیاستگذاری‌های خود در ارتباط با سوریه و لزوم ماندن در آنجا تجدید نظر نمی‌کردند.
 
بشار اسد در قامت گزینه اصلح
طی 13 سال اخیر در منازعات داخلی سوریه بیش از 400 هزار نفر جان باخته‌اند اما اینک مردم این کشور بیش از پیش پشت بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه ایستاده و متقاعد شده‌اند که او بهتر از سایرین می‌تواند یک زندگی ایمن و منصفانه را برایشان فراهم آورد.
پذیرش دوباره روش‌های حکومتی و آرمان‌های کاری بشار اسد به واقع از حیطه‌های داخلی هم فراتر رفته و به سایر کشورهای عرب منطقه نیز بسط یافته است. این کشورها که در اواسط دهه گذشته آشکارا با دولت دمشق مبارزه می‌کردند و به تروریست‌های بین‌المللی مخالف این دولت یاری می‌رساندند و سوریه را از جامعه عرب بیرون رانده و ایزوله کرده بودند، از یک سال و اندی پیش تغییر رویه داده‌اند و آغوش خود را از نو به روی اسد گشوده‌اند. بازگشایی رسمی روابط دیپلماتیک با دمشق از سوی این کشورها و افتتاح مجدد سفارتخانه در آنها نشان می‌دهد که معارضان سوریه حتی اگر هنوز اسد را بهترین گزینه ممکن نینگارند، صاحب توانایی و انصاف بیشتری برای اداره امور سوریه تلقی می‌کنند.
 مبارزه پیگیر ارتش سوریه با داعش و تلاش اسد برای کاستن از نفوذ تروریست‌ها در سطح منطقه هم کشورهای همجوار سوریه را متقاعد کرده که با وی بیشتر و بهتر می‌توان کار و تعامل کرد.
 
سربازانی که فرسوده شده‌اند
پنتاگون معتقد است، تجربیات ناموفق قبلی‌اش درخصوص ورود به منازعات تروریستی منطقه درس‌آموز بوده و نحوه برخورد با مسائل موجود در حال حاضر و آینده را پیش روی نظامیان امریکا قرار داده است. امریکا در سال 2001 برپایه مبارزه با تروریسم که به متن قواعد نظامی این کشور در معادلات برون مرزی اضافه شده بود، نظامیانش را به سرزمین‌های عراق و افغانستان گسیل کرد اما لشکرهای پرتجهیزات این کشور در جنگ‌های کماندویی‌شان با چریک‌های کارکشته‌تر القاعده و نیروهای ایذایی طالبان به توفیق قابل ذکری نرسیدند. امروز این بیم وجود دارد که  استمرار حضور نظامیان فرسوده امریکایی در یک سوریه سرشار از گروه‌های معارض فقط موج تازه‌ای از کشته‌ها را روی دست پنتاگون بگذارد و هزینه‌ای که بابت این حضور کم ثمر در منطقه پرداخت می‌شود، بسیار فزون‌تر از بهره‌های اندک حاصله باشد.
 
مردم امریکا به ستوه آمده‌اند
با این اوصاف استدلال‌های مبتنی بر یک خروج الزامی و سریع از خاک سوریه چندان خلاف منطق نیست و برای لشکرهای رنگ و رو رفته امریکا  گزینه‌ای مطلوب نشان می‌دهد و آنها را از گزند عملیات مقاومتی مخالفان حضور امریکا در عراق و سوریه و حمایت آن از اسرائیل (به‌تازگی باعث مرگ پنج نظامی امریکایی در مرز سوریه با اردن شد) دور نگه می‌دارد. تشکیلات جو بایدن این دلیل اجباری و اضافی را هم برای خارج کردن نیروهای نظامی‌اش از خاک سوریه دارد که همزمان شدن این حضور پرهزینه با تلفات عظیم جنگ غزه مردم امریکا را به ستوه آورده و باید هرچه سریع‌تر از تعداد قربانیان این کشور در یک خاورمیانه ناآرام کاست. این یک الزام است اما شیوه‌ها و دلایل اجرای آن هم فقط دلالت بر تضعیف هرچه بیشتر نقش و سهم امریکا در منطقه دارد. نقش و سهم کشوری که دیگر قدرت برتر منطقه نیست و نمی‌تواند حرف اول را در ترسیم آینده آن بزند و بازی قدرت در این خصوص را به رقبایی همچون روسیه و چین  باخته است.

منبع: Newsweek