مسأله، حماس نیست
حسام الدین برومند
سر دبیر
یکم. در ژوئن ۲۰۰۶، کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت امریکا در تلآویو طرح «خاورمیانه جدید» را به عنوان جایگزین طرح قبلی (طرح خاورمیانه بزرگ) به رخ کشید و حتی جنگ ۳۳ روزه در همان سال را درد زایمان خاورمیانه جدید دانست! هر چه گذشت بیشتر روشن شد که هدف از خاورمیانه جدید چیست. گویا در یک جنگ تمدنی هستیم و مدعیان تمدن غربی میخواهند در یک جنگ نهایی و پایانی به زعم خود کار را تمام کنند. این جنگ، کدام جنگ است؟ مدعیان تمدن غربی که نظم جهانی را در دهههای اخیر به سیطره خود
درآوردند از کدام جبهه و جهت نگران هستند؟ چرا نگران هژمونی امریکایی و نظم غربی هستند؟ دو سال پس از سخنان کاندولیزا رایس، جرج بوش -رئیس جمهور وقت امریکا- به منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) سفر کرد و در پادگان عریجفان در جنوب کویت در جمع نظامیان امریکایی در آن کشور از جنگ و نبرد ایدئولوژیک اسلام و غرب سخن به میان آورد. بوش، این جنگ ایدئولوژیک را جنگ میان آزادی و خشونت تفسیرکرد و ایالات متحده را نماینده آزادی برای بشریت دانست! البته در همان ایام و در روزهای آغاز سال 2008 میلادی روزنامه امریکایی «هیومن ایونتس» طی گزارشی نوشت: «در آینده امریکا با صدای اذان بیدار خواهد شد.»
دوم. صحنه جنایات وحشتناک و نسلکشی آشکار در غزه و شهادت بیش از ۳۰ هزار فلسطینی مظلوم در ۱۵۰ روز گذشته حاکی از آن است که مسأله، فقط درگیری صهیونیستها با حماس و انتقام از طوفانالاقصی نیست. این حجم از کشتار و خونریزی را که با حمایت همه جانبه و آشکار امریکا در حال رخ دادن است باید در امتداد همان جنگ غرب با اسلام دانست که جرج بوش، آن را جنگ ایدئولوژیک خوانده بود! در این ۱۵۰ روز سیاه، امریکا سه مرتبه قطعنامههای پیشنهادی آتش بس را وتو کرد. شورای امنیت از کار افتاده است. شورای حقوق بشر و تمامی سازکارهای حقوق بشری هم هیچ خاصیتی نداشتهاند و تحت فرمان امریکا هستند. مرگِ حقوق بشر را همه دنیا به چشم خود دیده است.
سوم. کشورهای اسلامی در یک آزمون بزرگ تاریخی قرار دارند. واقعیت این است که جهان اسلام باید درک کند که جنگ غزه فراتر از یک جنگ معمولی است و حماس تنها بهانه است و اصل اسلام، نشانه است تا خاورمیانه با مختصات امریکایی محقق شود. کشورهای اسلامی اگر نگاه رئالیستی هم به صحنه جنگ غزه داشته باشند، تنها راه این است که به قطع روابط سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی روی بیاورند و در غیر این صورت، باید بدانند که قانون روابط بینالملل کاملاً بیرحمانه است و آنها باید در نظم جدید جهانی، منتظر اتفاقات و رویدادهای بدتری باشند. نشست جده که به ابتکار کشورمان این روزها در حال برگزاری است فرصت مناسبی است که کشورهای اسلامی حداقل اندازه کلمبیا جرأت و جسارت قطع روابط با کودککشها را داشته باشند یا حداقل به اندازه آفریقای جنوبی از این عقلانیت و شهامت برخوردار باشند که زمینهسازی محاکمه صهیونیستها را فراهم کنند. کوتاه آمدن در برابر جنایات سبعانه رژیم اسرائیل، چیزی جز کمک به معادله تحقق خاورمیانه امریکایی (حاشیه امن صهیونیستها) نیست.