عشق در وقت اضافه
محمد تقیزاده
روزنامهنگار
مستند کوتاه «سه ترانه برای بینظیر» یکی از بهترین مستندهایی است که در سالهای اخیر درباره افغانستان و مضمون عشق ساخته شده اما به نظر میرسد آنچنان که باید و شاید در ایران شناسانده نشده است.
فیلم توسط یک زوج هنری افغان ساکن امریکا به نامهای الیزابت و گلستان میرزایی ساخته شده و پس از موفقیت در جشنوارههای جهانی توسط نتفلیکس خریداری شده است. ارزش هنری و مضمونی فیلم بعد از پیوستن نتفلیکس دوچندان شد و باعث شد فیلم به آنچه مستحقش بود برسد و تا نامزدی اسکار مستند کوتاه در سال 2022 پیش برود.داستان فیلم، قصه دختر و پسر جوانی به نام شایسته و بینظیر است که در افغانستان معاصر در حال زیست هستند و در بدترین شرایط معیشتی، امید و عشق از آنها گرفته نمیشود و نکته کانونی و ماندگار فیلم همین تبلور عشق در شرایط سخت و پیچیده فرهنگی و جغرافیایی است.
خانواده شایسته با کمترین سطح فرهنگ و آموزش، حتی اجازه حضور در ارتش را به او نمیدهند، مضافاً اینکه پیشتر به دلیل جنگ و مهاجرت ادامه تحصیل نیز نداده است، آنها تنها به درآمد خشخاش فکر میکنند و هر تصمیمی از او را رد و تنها به انجام تجارت تریاک ترغیبش میکنند.
در این شرایط شایسته مصمم است به خواسته خود برسد و عشق به همسر و خانواده، او را برای این تصمیمات مصمم میکند، حال آنکه گویی تقدیر او در جایی دیگر و چیز دیگری رقم خورده است.
تصویری که زوج فیلمساز میرزایی در سه ترانه برای بینظیر ارائه داده تصویر مهم و تکاندهندهای از وضعیت افغانها از نظر فرهنگی و معیشتی
است. بهجز خانواده شایسته و بینظیر و پدر و برادرانش، فیلمساز در همین زمان کوتاه مستند، تصویری از دیگر افراد ساکن در این کمپ از قبیل بچهها و مکانهای اسکان و تفریح و زیست مردم افغان هم نشان تماشاگر میدهد، تصویری واقعی و ناراحتکننده که پایینترین سطح امکانات رفاهی را برای افغانهای ساکن در این منطقه به نمایش میگذارد. یکی از دلایل مهم موفقیت میرزاییها در این فیلم، تجربه زیستی مشابهی است که آنها از افغانستان و زندگی در آنجا داشتند. آنها با اینکه ساکن امریکا هستند اما موطن اصلی خود را فراموش نکردند و تجربههای زیستی خود را به هنرمندانهترین شکل ممکن در اختیار جهانیان گذاشتند.
4 فیلم دیگر آنها از سال2014 تا 2018 نمایانگر عرق ملی آنها و تلاششان برای رساندن صدای هموطنان افغان خود به جهانیان است؛ فیلم «محبوس در کابل» آنها در سال ۲۰۱۳ به موضوع پناهندگی سیاسی افغانها پرداخت و در «خداحافظ کابل» در سال ۲۰۱۴ به نگرانیهای کارکنان آژانسهای بینالمللی توجه کردهاند. «برای سردار: روزنامهنگار افغان» در سال ۲۰۱۶ درباره قتل یک روزنامهنگار افغان و «لیلا روی پل» در سال ۲۰۱۸ درباره اعتیاد به هروئین در این کشور بوده است. تضاد و پارادوکس در پرداخت سینمایی، همواره جزو مهمترین دلایل موفقیت و کیفیت فیلمها و شخصیتها میشود و فیلم «سه ترانه برای بینظیر» به خوبی از این عنصر طلایی برای پیشبرد روایت خود
بهره برده است.
تبلور عشق در یک فضای تاریک، بیامید و ملالآور نکته اصلی فیلم در ارائه پارادوکس عشق در زندگی سخت و سیاه است. جایی که شایسته سه ترانه را برای همسرش بینظیر میخواند و آن را با شور و شادی به معشوقهاش تقدیم میکند، بهترین موسیقی متن و محل همراهی و سمپاتی تماشاگر یا فیلم است.
فیلم تقریباً هیچ فضای چشمنواز و زیبایی ندارد و این شیمی شخصیتهاست که باعث شده، این مستند کوتاه در سراسر لحظات درخشان و دیدنی باشد.پرداخت عشق در مستند کوتاه «سه ترانه برای بینظیر»، نه بر پایه موسیقی و تصاویر بکر و زیبا بلکه بر اساس اصالت و سادگی و خلوص صورت گرفته و همین دلیل جذابیت و فراگیری این مستند کوتاه اما ماندگار است که به نظر میرسد جا برای درسآموزی و توجه میان سینمادوستان و سینماگران داخلی نیز دارد.