پژوهشگر مسائل امنیتی ابعاد طرحهای ضد امنیتی اسرائیل علیه ایران را بررسی کرد
خرابکاری ناکام موساد برای جبران شکست در طوفان الاقصی
هفته گذشته بود که منابع خبری از انفجار دو خط لوله گاز در نزدیکی شهر بروجن، در استان چهارمحال و بختیاری خبر دادند که به ایجاد اخلال در توزیع گاز در ساختمانهای دولتی، خانهها و کارخانههای عمده در حداقل پنج استان ایران انجامید؛ اتفاقی که حاصل یک عملیات خرابکارانه بود و رسانه امریکایی «نیویورک تایمز» اعلام کرد که کار اسرائیل بوده است. نوید کمالی، پژوهشگر مسائل امنیتی در گفتوگو با «ایران» به بررسی دلایل و پیامدهای این اقدام ضد ایرانی پرداخته است.
انفجار در خطوط گازی ایران جدیدترین دست از عملیات خرابکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران به شمار میرود. تداوم این عملیات در بحبوحه تنشهای جاری خاورمیانه در زمین غزه که این رژیم درگیر آن است با توجه به چه عواملی صورت گرفته است؟
با توجه به عدم تحقق اهداف رژیم صهیونیستی در جنگ غزه آن هم در طول بیش از چهار ماه گذشته و تداوم مبارزه جریان مقاومت در این خطه، رژیم صهیونیستی برای بازیابی اعتبار و هیمنه ساختگی خود که در قضایای اخیر به کلی از دست رفت در پی تنش آفرینی در منطقه است. پیشتر هم پیشبینی میشد که این رژیم از طریق عملیات خرابکارانه در پی بحرانسازی در منطقه و کاهش فشارهای جهانی بر خود باشد. این در حالی است که اسرائیل در روند ضدیت با ایران همواره شاخه عملیات خرابکارانه، حملات سایبری و ترور چهرههای شناخته شده علمی و نظامی کشور را در دستور کار داشته و به تناسب شرایط سعی میکند این شاخه را فعال کند. انفجار خطوط گازی در ایران را میتوان در ادامه این روند دید. بویژه آنکه اسرائیل میکوشد این اقدامات خرابکارانه را به طور پنهانی و بدون آنکه مسئولیت رسمی آن را بپذیرد، دنبال کند تا هزینه سیاسی کمتری در قبال ایران پرداخت کند. این امر از آن جهت حائز اهمیت ویژهای میشود که اسرائیل در صحنه میدان جنگ غزه تاکنون نتوانسته پای ایران را به جنگ باز کند و این جنگ را برای ایران هزینه ساز کند.
بنابراین حمله تروریستی کرمان هم در چنین روندی قابل ارزیابی است. با اینکه داعش خراسان مسئولیت را برعهده گرفت؟
بله؛ واقعیات و توان ظرفیت عملیاتی گروه تروریستی داعش خراسان نشان میداد این عملیات هم ساخته و پرداخته اسرائیل است چرا که گروهک داعش خراسان به رغم عملیات رسانهای امریکاییها عملاً امکان و ظرفیت اطلاعاتی و عملیاتی چندانی برای طراحی و اجرای این دست عملیاتهای مرگبار ندارد. مشخص است که گروههایی مانند داعش خراسان تشکیلات چندان گستردهای ندارند و به دنبال درآمد از پروژههای ضد امنیتی بازیگرانی همچون اسرائیل در منطقه و فرامنطقه هستند بنابراین حتی اگرچه اجرای این عملیات تروریستی توسط عناصر این گروهک انجام شده است اما بدون تردید پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی این اقدام توسط بازیگرانی حرفهای مانند سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.
این در حالی است که اسرائیل از چندین دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در راستای منافع غرب و بویژه حفظ موجودیت خود، دشمنی با ایران را به عنوان پروژه نخست امنیتیاش تعریف کرده و از هر فرصتی برای تهدیدآفرینی علیه جمهوری اسلامی استفاده کرده است؛ به طور مثال اسرائیل در طول سالهای اخیر با حمایتهای تسلیحاتی، آموزشی و حتی اطلاعاتی نقش قابل توجهی در هدایت و تقویت گروهک منافقین علیه کشورمان داشته است. البته این رژیم در سایه حمایت از تروریسم علیه کشورمان از ظرفیت منافقین نیز به طور گسترده در راستای جمعآوری اطلاعات از داخل کشورمان بهره برده است که نمونههای شاخص آن را میتوان در فضاسازیهای صورت گرفته علیه زیرساختهای صلحآمیز هستهای کشورمان مانند پروندهسازی علیه تأسیسات فردو مشاهده کرد.
آیا میتوان مجموع این عملیاتهای خرابکارانه در ایران را در راستای طرح ضد ایرانی «هزار ضربه چاقو» دانست که پیشتر از سوی مقامهای این رژیم مطرح شده بود؟
بله؛ زمانی که «نفتالی بنت» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی دو سال پیش با «جو بایدن» رئیسجمهور امریکا در کاخ سفید دیدار کرد و راهبرد خود برای مقابله با کشورمان را با رئیسجمهور ایالات متحده شرح داد، معلوم شد که مقامهای اسرائیلی این طرح را تحت عنوان «مرگ با هزاران ضربه چاقو» در دستور کار قرار داده اند؛ طرحی که به موجب آن، مقابله با ایران از طریق ترکیب اقدامات کوچک بسیار در جبهههای متعدد نظامی و دیپلماتیک دنبال میشود. بیتردید مهمترین عامل اجرای این طرح توسل به تروریسم است که بازتاب آن را میتوان در ترورها، اقدامات تروریستی و عملیات خرابکاری انجام شده در سالها و ماههای گذشته و حتی انفجار خطوط گازی چهارمحال و بختیاری و استان فارس مشاهده کرد.
به نظر شما مجموعه اقدامات ضد امنیتی رژیم صهیونیستی در ایران از چه مجاری امکان اجرا پیدا کرده است؟
طبیعتاً دشمنان کشور از تمام ظرفیتهای در دسترس خود برای تهدید آفرینی در این عرصه بهره میبرند لذا بحث استفاده نفوذ خودفروختگان هم هیچگاه دور از انتظار نبوده و نیست. اگر نگاهی هم به تاریخ چهل و پنج ساله انقلاب اسلامی داشته باشیم در مییابیم که دشمنان همواره از ظرفیت نفوذ برای ضربه زدن به انقلاب و دستاوردهای آن بهره بردهاند به همین دلیل هم رهبری معظم انقلاب همواره بر ضرورت مقابله با جریان نفوذ و خنثیسازی توطئههای آنها تأکید دارند. در رابطه با مسأله نفوذ بایستی به این نکته توجه داشت که دشمن در پی حوادث سال گذشته امید زیادی به بهرهبرداری از شکافهای اجتماعی و سیاسی در راستای تقویت شبکه نفوذ خود بسته است بنابراین امروز بایستی بیش از پیش آگاهی و هوشیاری ملی در رابطه با جریان نفوذ و ضرورت شناخت و مقابله با آن بیشتر شود.
در نهایت چه مواجههای از سوی جمهوری اسلامی در برابر طرحهای خرابکارانه اسرائیل میتواند به ایجاد بازدارندگی در برابر این دست از اقدامات بینجامد؟
خوشبختانه سیاست خارجی ما تاکنون در قبال جنگ غزه هوشمندانه و مبتنی بر منافع ملی و انقلابی بوده است به همین دلیل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی تاکنون هر چه تقلا کردهاند نتوانستهاند کشورمان را درگیر تنشی از پیش طراحی شده توسط خود کنند. شخصاً بر این عقیدهام که تداوم سیاست فعلی همزمان با نمایش قدرت و اقتدار ملی در عرصههای مختلف خصوصاً انتخابات مجلس شورای اسلامی میتواند تأثیر قابل توجهی بر خنثیسازی موج تهدیدآفرینیهای دشمنان کشورمان داشته باشد چرا که این چنین رویدادهایی به واسطه نمایش سرمایه اجتماعی نظام بخوبی مورد توجه دستگاه محاسباتی دشمن قرار میگیرد.