موزه سیار در راه مقابله با محرومیت دسترسی
رضا دبیرینژاد
موزهدار
یک موزه سیار از تهران راه گرفته است و واحه به واحه از شهرهای کویری ایران گذر کرده است و در شهرهایی که میزبان شدهاند ایستاده است در کاشان و یزد تا به زاهدان و چابهار برسد و بر کرانه سواحل دریای عمان از شرق راه گرفته است و از بندرجاسک و میناب گذر کرده تا به تنگه هرمز برسد به خود جزیره هرمز، از بندرعباس راه را ادامه داده و بعد از گذر بر سواحل خلیج فارس به بندرلنگه و بندرکنگ رفته و پای در استان فارس نهاده است.
موزه خیمهشببازی خواسته است تا میراث نمایش عروسکی ایران را به نسلهای نو پیوند دهد و کاری کند که در هر شهر زمینه آشنایی علاقهمندان با هنر عروسکی خیمهشببازی را فراهم کند و اینگونه موزه سیار خیمهشببازی وسیلهای شده است تا موزه در چهاردیواری خود نماند بلکه موضوع خود را به حرکت درآورد و امکان نمایش و تماشا را در هر کرانه فراهم سازد. اگر موزه محملی است برای شناخت و شناساندن یک موضوع از هر وسیلهای میتواند برای تحقق هدف خود استفاده کند و موزه را بر هر بستری در هر جغرافیا جای دهد.
وقتی موزه سیار در هر کجا توقف کند و خیمه نمایش را برپا کند آنجا برای مدت نمایش به یک موزه تبدیل شده است؛ موزهای موقت که نمایشگاه خود را بر پشت یک ماشین جای داده است و میتواند یک مدرسه یا میدان یک روستا یا یک کتابخانه یا یک فرهنگسرا را در زمان توقف خود موزهای کند. اما موزه سیار فقط برای تماشا نیست که لحظهای برای تفرج باشد که این لذت و تفرج نیست بخشی از کارکرد امروزی موزهها است. اما موزه سیار راه افتاده است تا در هر شهر و هر روستایی که پذیرا شده و میزبان شود کارگاه آموزشی برگزار کند و برای معلمان و کتابداران و هنرمندان و دانشآموزان کارگاه آموزشی خیمهشببازی برپا کند تا این هنر را یاد بگیرند و خود هنرور این میراث دیرینه شوند، معلمان و مربیانی که میتوانند نسلهای آتی را با خیمهشببازی آشنا کنند. موزهای که جاده به جاده میرود تا علاقهمندان و استعدادهایی را بیابد.
کرانههای دور این دیار که تاکنون خیمهشببازی را ندیدهاند و با این هنر آشنا نشدهاند و هنری که ثبت ملی شده است و اگر نسلهای جدید آن را ادامه ندهند ممکن است به فراموشی برود و گم شود و اینکه موزه بیدریغ در هر کجا بساط آموزش بگستراند دانههایی کاشته شده است که میتواند در فردای این سرزمین ثمر دهد. این تنها آشنا کردن نیست بلکه در آشنایی میتواند هنرهای بومی با این هنر ملی پیوند بخورد و رنگ و بومی محلی بگیرد و انواعی از خیمهشببازی با لهجهها و موسیقیها و داستانهای محلی برآید. در آستانه سال جدیدی که شورای بینالمللی موزهها – ایکوم شعار موزهها برای آموزش و پژوهش تعیین کرده است موزه سیار خیمهشببازی نشان داده است که موزه اگر بخواهد میتواند تنها محدود به حجم مکانی نباشد بلکه مرزهای مکانی را بشکند و به عنوان یک نهاد مرکزی برای آموزش و معرفی یک میراث باشد. هر موزهای به تناسب موضوع و امکانات و شرایط اجتماعی میتواند از روشهایی اختصاصی استفاده کند و آموزش را به عنوان یک برنامه برای صیانت از میراث فرهنگی دنبال کند.
تجربه موزه سیار خیمهشببازی که میتواند در کرانههای دیگر ایران ادامه یابد الگویی است که نشان داده موزه چگونه میتواند در خدمت هنرها باشد یا چگونه خلاقیت و انگیزه هنری میتواند سبب پویایی موزهها شود. موزه سیار یک تجربه است که اگر گسترش پیدا کند بسیاری از محرومیتهای دسترسی به آموزشهای هنری از دست خواهد رفت.