صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و هفت - ۰۱ اسفند ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و هفت - ۰۱ اسفند ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

موسیقی، پژواک حق(3)

محسن نفر   

آهنگساز، مدرس موسیقی و نوازنده

شوخی درعالم وجود ندارد. پس این همه شوخی که هست و ازآن دم می‌زنند، چیست؟ شوخی گرفتن جدی است.گفتیم هیچ کار و عمل و اقدامی، غیرجدی نیست. زیرا درآن یک مقصود جدی و مصمم وجود دارد.اگر کسی با کسی شوخی ومزاح می‌کند، منهای حکمت‌های شادان، حداقل لبخند و شادمانی طرف مقابل، برایش جدی و مصمم است. پس با این قصد، به جدیت شوخی کرده است. هم با جدیت شوخی کرده (جدی شوخی کرده) و هم قصدش بجد، شادمانی شخص (اشخاص) بوده است. پس همه چیزجدی است اما چرا شوخی با تاریخی دامن دراز، در افواه و افکارهمه هست؟ به دلیل تلقی ما. ما از کارها و اقدامات دیگران، تلقی جدی نمی‌کنیم؛ یعنی آنها را جدی نمی‌گیریم. اگر کارها جدی تلقی شوند، موضوعیت شوخی منتفی است. شوخی، شوخی است، آنگاه که جدی نگیریش! گفتی که اصلاً در عالم شوخی وجود ندارد؟ آری. همینطور است. اما از ناحیه فعل. هیچ فعلی درعالم، شوخی نیست. اما از ناحیه مخاطب، شوخی معنا می‌یابد. به چه صورت؟! اینطور که فعل و فاعلش را، جدی نگیری. یعنی چه؟ یعنی به آن اهمیت کاری جدی را ندهی.اگرچه آن فعل، جدی و قصد فاعلش جدی است، اما تو آن را جدی نگرفته‌ای، یعنی تلقی تو از آن جدی نبوده است و همین یعنی شوخی. شوخی، تلقی جدی نگرفتن ما از کاری جدی است.
هرگاه چنین برخوردی با هر کاری شود، آن شوخی محسوب می‌شود؛ درحالی که همان‌طورکه گفتیم، هیچ کاری در عالم شوخی نیست! بگواین تلقی چی؟ این تلقی عدم جدیت از کار جدی، که شوخی محسوب شده، این خود جدی است یا شوخی؟ قطعاً جدی است. اگرتلقی ما از کاری جدی (که بی‌اهمیت محسوب کردن آن و مفهوم شوخی به آن بخشیدن باشد)، شوخی (غیرجدی) باشد، این هم خود جدی است. تلقی ما هم جدی است ولو جدی نگرفتن کاری جدی باشد. همین جدی نگرفتن، خود جدی است. بجد، چیزی را جدی تلقی نکرده‌ایم و به آن شوخی نام نهاده‌ایم. پس:1- شوخی در عالم وجود ندارد(از ناحیه فعل و فاعل)2- تلقی ماست که شوخی معنا می‌یابد و همین تلقی هم جدی است. حال چرا اصلاً تلقی شوخی از کارجدی می‌شود؟ زیرا1- در حوزه معتقدات و عقاید و باورهای مُتِلقّی نیست. 2- با منافع ومایملک متلقی منافات دارد. 3- با اختیارات، قدرت، منصب و مسلک متلقی درتضاد است.4- فشار کار یا فشار روحی و صعوبت زندگی جدی، درروح متلقی شکست و خللی پدید می‌آورد که روحاً او را آماده پذیرش شوخی می‌کند. با این حساب، شوخی‌ها خود به دو نوع شوخی و جدی تقسیم می‌شود. این چه حرفی است؟ مغلطه است یا بازی با لغات؟! هیچ‌کدام. بله گفتیم اصلاً شوخی وجود ندارد و این تنها تلقی ما از جدی است که شوخی را معنا می‌دهد پس 1- شوخی، تنها تلقی است. تلقی خاصی از جدی. تلقی اینکه با جدی بی‌اهمیت و غیر درخور آن برخورد کنی.2- شوخی، امری ذهنی و یک باوراست. حال شما می‌توانید با موضوعات و موارد، خنده‌دار شوخی کنید و یا سخت و محکم! اگر تلقی شما ازموضوعات (یعنی بی‌اهمیت انگاشتن‌تان نسبت به مورد جدی خنده‌دار باشد، شما با آن شوخی مواجه شده‌اید؛ یعنی به طرز خنده‌داری با جدی مواجه شده‌اید؛ یعنی تلقی خنده‌داری از آن ابراز کرده‌اید و اگر نسبت به هر امری حتی تلقی غیرجدی دیگران به موضوعات (شوخی)، محکم و سخت (شبیه جدی) برخورد کنید، غیرخنده دار و مضحک (جدی) با آن مواجه شده‌اید. پس می‌توان با شوخی، شوخی مواجه شد و می‌توان با آن جدی مواجه شد. در هر دو صورت، شما نسبت به آن تلقی شوخی (تلقی غیرمهم) داشته و ابراز کرده‌اید. پس گفتیم شوخی‌ها دو دسته اند:1-جدی، 2- شوخی، ازآن رو بوده است.
اگرامری، اتفاقی، موضوعی، رویدادی و... درحوزه معتقدات شما نباشد، آن را جدی نمی‌گیرید. شوخی تلقی می‌کنید.این شوخی (تلقی) می‌تواند با واکنش خنده دار(مضحک) رخ دهد (شوخی) ومی‌تواند با واکنش محکم وسخت اتفاق افتد(جدی).
 پس کلیه کاریکاتورها و هنرهای فکاهی که با اعتقادات و شعائر و مناسک برخورد می‌کنند، از همین نوعند؛ یعنی با امری که در حوزه معتقدات و باورهایشان نیست، خنده‌دار و مضحک روبه‌رومی‌شوند (شوخی) و همه بحث های اعتقادی و الهیاتی که در رد اعتقاد و باوری، قد علم می‌کنند، به طرز محکم و سخت با آن مواجه می‌شوند.یعنی1- آن را شوخی تلقی کرده‌اند.2- و با آن محکم برخورد کرده‌اند (با شوخی، جدی مواجه شده‌اند).
در مورد دوم، اگر اتفاقی با منافع و حوزه تصرفی شخص و اشخاص، در تقابل و تضاد باشد، آن را شوخی تلقی می‌کنند. یعنی به آن وقعی نمی‌نهند و آن را به حساب نمی‌آورند!
در مورد سوم، اینکه حرکتی و کنشی متضاد با منصب و مقام و شأن و شأنیتی باشد، بی‌اهمیت و شوخی (تلقی) مواجه شود. زیرا با وضعیتش در تضاد و تقابل قراردارد و برای حفظ خود و آبرویش، برخورد محکم و قاطعی با آن نمی‌کند. گاهی هم برای تظاهر و ریا و خرید آبرو، چنین وانمود می‌کند. مانند شرایط «فضای باز سیاسی» قبل ازانقلاب.
درمورد چهارم: اینکه آدمی، روحاً و وضعاً محتاج تفریح و تفنن و شوخی است و اینجا شوخی، به معنای نوعی تمدد اعصاب و تجدید قوا برای ادامه زندگی که بسیارجدی است، محسوب می‌شود و بیشترهمین امر، باعث تولد شوخی (تلقی بی‌اهمیت داشتن از امور) شده است و دراین نوع، ادا و اصول و اطوار، الفاظ، اعمال و حرکات(دلقک بازی) نقش مهم ومؤثری داشته است وسیرآن (شوخی) به موارد اجتماعی و سیاسی و...به طوری که آن را به عنوان شاخه‌ای ازهنرنمایش(طنز) محسوب کنند، ازهمین مرحله آغازشده است.

جستجو
آرشیو تاریخی