میراثی از سابقه موفق برنامههای صبحگاهی شبکه دوم سیما
«صبحانه ایرانی» چاشنی صبح ایرانی
نباید از حق گذشت، برنامههای صبحگاهی صداوسیما همواره یک ســــــــــر و گردن خاطره سازتر از برخی ساختههای رسانه ملی عمل کرده است؛ از «صبح بخیر ایران» اقبال واحدی با روایتهای جذاب و طنازانه تا «صبحانه ایرانی» که ترکیبی از بهترینها را به مخاطب سحرخیز سیما ارائه میدهد. صبحانه ایرانی البته برساختی از خبر، تحلیل و گفتوگو پیرامون مسائلی است که در ابتدای روز میتواند از سطح اهمیت بالایی برای اقشار مختلف برخوردار باشد. این برنامه بیش از اینکه تریبون مسئولان باشد، زبان مردم است و با گویش آنها تکلم میکند. این را میتوان از حضور «المیرا شریفی مقدم» بر مسند اجرای برنامه فهمید؛ کسی که صداقت در اجرا دارد و میتواند مخاطب را به سمت موثق بودن روایت گفته شده سوق دهد. شریفی مقدم در واقع هیچ تعارفی نه با مخاطب و نه با موضوعات مطرح شده در برنامه ندارد و بیپروا از زبان عدهای از مردم سخن میگوید. فرقی نمیکند ماجرای بغضهای عجیب و درخواست کمک رئیس بیمارستان گاندی باشد، یا شهادت هموطنان در کرمان. واکنش او در لحظه چنان صادقانه است که مخاطب را به مخالف خوانی وا نمیدارد.
تیتراژ؛ یک ویترین با سناریوی جذاب
در جستارها و نوشتار رسانهای، تیتر نقش ویترین را ایفا میکند و در محتواهای ویدیویی بلند مانند فیلم، سریال و برنامههای تلویزیونی، تیتراژ این وظیفه را بر عهده میگیرد. مسألهای که گاهی از چشم برنامه سازان برجسته رسانه ملی نیز مغفول میماند. کمتر کسی است که تیتراژ سریالهای عطاران و مهران مدیری را که با صدای خود آنان بود به یاد نداشته باشد، یا تیتراژ ساده زیرآسمان شهر. صبحانه ایرانی حتی برای تیتراژ هم از پلانهای جذابی استفاده کرده که همزمان هم وقار برنامه و هم با نشاط بودن آن حفظ شود. شروعی که به بیننده نوید برنامهای همه جانبهنگر و با نشاط میدهد. از موسیقیهای شعاری به دور است و نمیخواهد در زمین تیتراژ با تصاویر آرشیوی بازی کند.
نگاه دگرگونه به مباحث دینی
«صبحانه ایرانی» در یکی از بخشها از پژوهشگر تاریخ اسلام برای بیان آنچه در میان مردم ناشناخته است استفاده میکند.حجتالاسلام مهدی طباخیان که از خبرگان تاریخ اسلام است در این برنامه به بیان نقاطی از تاریخ اسلام میپردازد که روایت آن برای آحاد مختلف جامعه ضروری به نظر میرسد. در واقع دستاندرکاران این برنامه دریافتهاند که بدنه امروز جامعه به احکام شرعی در حد خوبی دسترسی دارند و وجود فضای مجازی، آنها را از گفتوگو پیرامون مبطلات نماز و طهارت بینیاز میکند. آنچه مورد نیاز است روایتهای دوران حکومت علی(ع) است؛ روایت شبکهسازی گسترده رسانهای حضرت امام باقر(ع) در میان مردم است؛ روایت قتل خلیفه سوم و داستان واقعی پیراهن عثمان است و در نهایت آنچه انگیزه دانستن مخاطب را در مسائل دینی شعلهور میکند، روایتهای جذاب تاریخی پیرامون همین مسائل است.
طباخیان با بیانی جذاب از لابهلای ورقهای تاریخ اسلام، وقایع مستند و مستدل را بیرون میکشد- با مناسبت و بی مناسبت- درباره آنها سخن میگوید و احساسات مخاطب را همسو با فکر و ذهن او به واکنش وا میدارد؛ واکنشی اندیشمندانه.
هویت بصری، احترام به مخاطب
درهم تنیدگی رنگها، چه در پوشش میهمانان و مجریها و چه در دکور برنامه، همواره نوید صبحی شاد و با نشاط را برای مخاطب ارمغان دارد. حتی وقتی قسمتی از برنامه به سخنان مذهبی درباره تاریخ اسلام توسط یک روحانی اختصاص داده میشود، فضا از چنان نشاطی برخوردار است که نمیتوان اهمیت وجود هویت بصری جذاب در پیدایش آن را نادیده گرفت. نکته جالب توجه اینجاست که صبحانه ایرانی، گرچه از رنگهای مختلف و زبان ساده- یعنی زبان مردم، یعنی زبان کف جامعه- پیروی میکند، هیچگاه از وقار خود عقب ننشسته و تبدیل به یک شبه تاکشوی سبک نمیشود.
انتقاد آری، نا امیدی ممنوع
زبان برنده در انتقاد همواره مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد؛ اگر صدای این زبان از رسانه ملی پخش شود، موهبت دیگری برای مردم دارد (که البته جای پرسش است، چرا که وقتی رسانهای پسوند «ملی» را یدک میکشد باید در انتقاد از ناکارآمدیها، طلایه دار سپاه باشد).
صبحانه ایرانی به واسطه حضور مجریان دغدغهمند و میهمانان متخصص، تیغ تند انتقاد را با پیکر سازمانها و مسئولان آشنا میکند؛ آن هم به گونهای هنرمندانه که «امید» و «همدلی»، به عنوان دو بال مهم پیشرفت کشور در ذهن مردم خدشه دار نشود. خدشهای که در صورت بی توجهی مؤثر به آن میتواند نتایج جبران ناپذیری برجای گذارد. در واقع سیاستورزان این برنامه هم انتقاد و گفتمان مردم را در دستور کار خود دارند و هم پرداختن به پیشرفتها را. ریزشها و رویشها باید همواره در کنار هم دیده شود و صبحانه ایرانی بخوبی این مسئولیت را انجام میدهد. در این برنامه هم از گرانی اجناس گفته میشود و هم از پیشرفتهای علمی و فناوری؛ این یعنی قرار نیست با برنامهای برخورد کنیم که رویکرد اطواری را دنبال میکند.
اگر بخواهیم جانب انصاف را رعایت کنیم، صبحانه ایرانی نه بهترین برنامه صبحگاهی است و نه بهترین برنامه ترکیبی رسانه ملی، اما توانسته ترکیب درستی از سلایق مختلف را پوشش دهد و با قسمتهای جذاب، راه خود را حتی در فضای مجازی نیز باز کند.
صبحانه ایرانی در واقع نه یک صبحانه، بلکه یک چاشنی در کنار صبحانههای ایرانی است؛ صبحانهای که از زبان آنان و برای آنان سخن میگوید، با آنها از گرانیها حرص میخورد، از غمها غمگین میشود و از پیشرفتها شادمان. توقع مردم از یک برنامه صبحگاهی چیست؟ برنامهای که از کلیشههای بیخود «صبح زیبایت بخیر جوان» ایرانی که دستمایه شوخیهای عدهای است گذر کند و در فضای صمیمی و به دور از ادابازی کار خود را ادامه دهد.