گفت‌و‌گو با محمد معتمدی خواننده موسیقی سنتی ایران که در اولین روز سی‌و‌نهمین جشنواره موسیقی فجر روی صحنه می‌رود

جشنواره موسیقی فجر باید به گفتمان موسیقایی فرهنگی برسد

محمد معتمدی از خوانندگان نام‌آشنا و موفق موسیقی سنتی ایران است؛ هنرمندی توانا و کاربلد که در حوزه موسیقی دستگاهی آثار بسیار زیبا و ماندگاری تولید، عرضه و اجرا کرده است. این خواننده قرار است امروز ۲۳ بهمن‌ماه ساعت ۱۸:۳۰ در نخستین اجرای سی‌و‌نهمین جشنواره موسیقی فجر با ارکستر ملی ایران به رهبری همایون رحیمیان در تالار وحدت اجرای برنامه داشته باشد و افتتاح این دوره از جشنواره با حضور محمد معتمدی انجام می‌گیرد. اجرای قطعاتی از قدما و همچنین یک قطعه از آقای فرشید رحیمیان به یاد این هنرمند از کارهای اجرایی ارکستر ملی ایران در نخستین شب این جشنواره است. معتمدی در گفت‌و‌گو با «ایران» درباره جشنواره موسیقی فجر نقطه‌نظرهایی داشته است که در ادامه می‌خوانید؛

ندا سیجانی
خبرنگار

اولین حضور شما در جشنواره موسیقی فجر به دوره بیست‌وهشتم این رویداد هنری بازمی‌گردد، یعنی
11 سال قبل که با گروه موسیقی «ادیب» در شیراز روی صحنه رفتید. چرا بعد از این برنامه دیگر اجرایی در قالب جشنواره نداشتید؟
چندین سال است با جشنواره موسیقی فجر و ارکستر ملی ایران همکاری نداشته‌ام. این عدم همکاری به دلیل انتقادی است که نسبت به عملکرد ارکستر و جشنواره دارم، البته همچنان بر مواضع خود هستم و بر این نظرم که با توجه به ظرفیت و زیرساخت‌های ارکستر ملی، این ارکستر آنچنان که شایسته و بایسته است به مقوله ذائقه‌سازی در جامعه برای نسل جوان، میانسال و کهنسال ورود نکرده و برای سبد شنیداری جامعه ایران حرکتی نکرده است. در واقع طی این سال‌ها به یک تعداد اجرا از قدما یا هنرمندان جوان بسنده کرده‌اند که در جای خود اتفاق خوبی است، اما با نگاه به اجراهای سال‌های اخیر خواهید دید که یک مجموعه یا یک شهروند ایرانی نمی‌تواند یک ساعت از وقت خود را با تولیدات ارکستر ملی پر کند، چراکه تولیدی نداشته یا بسیار کم‌تعداد بوده است. سؤال من از دوستان این است که ارکستری که بودجه مستقل، سالن اجرا و فضا برای تمرین در اختیار دارد چرا طی این سال‌ها خروجی قابل‌قبولی نداشته است؟ این انتقادات همیشه بوده و هست و امیدواریم با مدیریت جدید و حضور دوستان تازه‌نفسی که به عرصه مدیریت فرهنگی کشور آمده‌اند، این مسائل خیلی زود مرتفع شود.

 منظور شما این است که ارکستر ملی ایران به تولید آثار آهنگسازان ایرانی بیشتر بپردازد؟
 ارکستر ملی ایران تولیدی ندارد و تا به امروز تنها به اجرا اکتفا کرده است. تولید یک اثر ارزشمند تاریخ مصرف ندارد و سال‌ها شنیده می‌شود اما وقتی تمرکز تنها بر اجرا باشد نهایتاً در کوتاه‌مدت تاریخ آن اثر به پایان می‌رسد و با وجود روزمرگی‌های زندگی از یاد‌ها فراموش می‌شود و اثر‌گذاری ندارد، چراکه عصر امروز، دوران تولید، اجرا و مرور است و اگر پیام و مدیایی در لیست سبد شنیداری جامعه تکرار نشود، اثر‌گذاری نخواهد داشت و آرام آرام از بین می‌رود.

شاید یکی از دلایل این اتفاقات فرازوفرودهایی باشد که طی این سال‌ها بر ارکسترهای ما گذشته و به دنبال آن تغییرات متعدد در رهبری ارکستر‌ها که موجب شده است نتوانند تمرکز خوبی بر اجرا و تولید داشته باشند؟
بله. یکی از انتقاداتی که طی این سال‌ها داشته و دارم این است که مدیریت فرهنگی کشور را از تغییرات سیاسی و جناحی مستثنی کنند، بدین معنا که با تغییر رؤسای دولتی، جهت‌ها، همفکری‌ها و هماهنگی‌ها در حوزه سیاسی انجام بگیرد و مدیران فرهنگی که سبقه طولانی و درخشانی دارند حفظ شوند و با ساختار‌ها و سیاست‌های ابلاغی فعالیت خود را ادامه دهند. اگر رهبر و نوازنده‌های ارکسترها و ساختار آن دائماً در حال تغییر باشد در طولانی‌مدت موجب خسارت ملی خواهد شد.

فارغ از برنامه‌های ارکستر ملی ایران، جشنواره موسیقی فجر به عنوان مهم‌ترین رویداد موسیقایی کشورمان چه میزان توانسته است در معرفی موسیقی ایران در فستیوال‌های جهانی تأثیر‌گذار باشد؟
جشنواره موسیقی فجر به لحاظ قدمت و سابقه، برای بسیاری از هنرمندان و موزیسین‌های جهانی شناخته شده است، به این دلیل که در سال‌های اخیر بسیاری از این هنرمندان به جشنواره موسیقی فجر دعوت شده و اجرای برنامه داشته‌اند، اما با وجود این اتفاقات خوب، جشنواره موسیقی فجر به عنوان یک جشنواره پویا، باید با هنرمندان و جشنواره‌های بین‌المللی سراسر دنیا تعامل برقرار کند. از نگاه من جشنواره‌ها مانند نمایشگاه اتومبیل هستند، بدین معنا که وقتی یک کمپانی برای تعامل و همکاری به آن نمایشگاه می‌آید، هدفش بازاریابی و جذب مشتریان جدید و در کنار آن رفع نیازمندی‌های خود در آن نمایشگاه است. جشنواره موسیقی فجر هم باید با همین نگاه حرکت کند تا بتوانیم در این جشنواره برای هنرمندان، ارکسترها و تولیداتمان در سطح بین‌المللی خریدار و مشتری پیدا کنیم و در کنار آن به بهانه این جشنواره گفتمان موسیقایی فرهنگی ایجاد شود. در واقع شروع یک‌سری فعالیت‌های مشترک با هنرمندان دیگر نقاط دنیا تا بتوانیم در جهان مدرن امروز این گفتمان فرهنگی را حفظ کنیم. از نگاه من این ظرفیت گسترده و پتانسیل در جشنواره موسیقی فجر وجود دارد اما کمتر به‌کار برده شده و این ظرفیت اغلب در حالت بالقوه باقی مانده و آن‌طور که باید و شاید به حالت بالفعل درنیامده است.

طی یکی،‌دو دهه اخیر بخش موسیقی پاپ حضور پررنگی در جدول جشنواره داشته، کما اینکه امسال نیز دو سالن به این موسیقی اختصاص پیدا کرده؛ این رویداد مهم موسیقی در معرفی موسیقی دستگاهی چه میزان عمل کرده است؟
به عقیده من طی این سال‌ها نگاه کوتاه‌مدتی به جشنواره موسیقی فجر صورت گرفته است. به طور مثال برگزارکنندگان باید از حدود 8 ماه قبل از برگزاری این جشنواره، فراخوان موسیقی دستگاهی را منتشر کنند تا آثارمختلف بررسی و در نسل جدید رقابت ایجاد شود تا نسل جوان برای رسیدن به قله رفیع جشنواره و فتح آن تلاش کند. لازم به ذکر است که رسیدن به این مهم نیازمند زمان گذاشتن و برنامه‌ریزی منظم است، نه آنکه در هفته‌های نزدیک به جشنواره، گروه‌ها انتخاب شوند. بی‌تردید با این روش شاهد اجراهای خوبی خواهیم بود، اما برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت نمی‌تواند تأثیر فرهنگی در جامعه بگذارد. بر این اساس بر این نظرم که برنامه‌ریزی در حوزه موسیقی اصیل و دستگاهی باید از همین امسال برای سال‌های بعد توسط دبیر جشنواره انجام بگیرد و گروه‌ها معرفی و فراخوان‌ها منتشر شوند و آثاری که به نوعی مرتبط با جشنواره هستند مشخص شده تا جشنواره از حالت یک هفته‌ای به یک جشنواره پویا طی سال تبدیل  شود و در نهایت اجراهای برگزیده و درخشش اصلی آنها در ایام جشنواره اتفاق بیفتد.

برای تشویق، ترغیب و جذب مخاطب به موسیقی اصیل ایرانی چه کارهایی باید انجام بگیرد؟
 موسیقی پاپ در همه جای دنیا مخاطب گسترده‌ای دارد و مردم علاقه‌مند به شنیدن و دیدن این موسیقی هستند، ولی موسیقی‌های کلاسیک، اقوام، مقامی و ردیف دستگاهی در همه جای دنیا نیازمند حمایت دولت و حاکمیت هستند و حداقل کاری که می‌توان انجام داد این است که سالن‌هایی را به این اجرا‌ها اختصاص دهند تا این گروه‌ها فرصت بیشتری برای دیده شدن داشته باشند. حتی می‌توان به عنوان یک کار تشویقی برای گروه‌های برگزیده جشنواره چند سانس در سالن‌های سراسر کشور در نظر گرفت، اما متأسفانه این حمایت‌ها آن‌طور که باید و شاید صورت نمی‌گیرد و این موسیقی در رقابت نابرابر با موسیقی پاپ هیچ‌گاه تریبون و سالنی در اختیار نداشته و مانند گونه‌های نادر رو به انقراض است.

آیا تلفیق این موسیقی با گونه‌های موسیقی امروزی همچون پاپ می‌تواند در جذب مخاطب اثر‌گذار باشد؟
 نه می‌توان گفت اتفاق خوبی است و نه بد، چراکه تنها راهی است که برای هنرمندان باقی مانده است. اگر هنرمند بخواهد در قالب موسیقی سنتی کار خود را ادامه بدهد به دلیل اینکه کمتر حمایت می‌شود باید همه زندگی خود را بفروشد تا خرج تولید اثر کند. بنابراین تنها راهی که موجب حیات نغمه‌ها و آواز ایرانی می‌شود این است که این موسیقی در بطن تنظیم‌ها و ارکستراسیون‌های جدید که امروزه به آن تلفیقی می‌گویند قرار بگیرد تا این موسیقی اصیل به ذائقه عموم مردم نزدیک‌تر شود.
 
 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد
 - شماره هشت هزار و چهارصد - ۲۳ بهمن ۱۴۰۲