مسئولیت اجتماعی و ضرورت یافتن تعادل بین فردگرایی و جمعگرایی
آرزو کیهان
خبرنگار
بی میلی نسبت به مسئولیتپذیری اجتماعی و امتناع از حداقل تلاش برای بهبود شرایط، فراتر از دنیای منزوی شخصی غیرقابل قبول است، اما میتوان گفت این یک مقوله و نقص اصلی در آموزش و پرورش، در اغلب جوامع امروزی به وضوح دیده میشود. پس برای بهبود بخشیدن اوضاع، هریک از ما باید بهتر از آنچه که هستیم، باشیم و جدای از منافع شخصیمان در کارهای تیمی و گروهی منافع همگان و جامعه را در نظر بگیریم و مشارکت کنیم. در گذر زمان، در اکثر کشورها، مسئولیت اجتماعی دانشجویان نسبت به گذشته کاهش یافته و بیشتر به سمت و سوی فردگرایی و تمرکز بر خود سوق یافته است، اما تمرکز بر خود در یک محیط آموزشی به جامعه گستردهتر آسیب میرساند و ما را محدود میکند. در انجام کارهای گروهی و ارتقای توانمندی خود و جامعهتان، در کل «آنچه که میتوانید باشید» حائزاهمیت است و هیچ مکانی بهتر از مدارس و دانشگاهها برای آغاز فرایند رشد با لحاظ رشد کل جامعه وجود ندارد.
فردگرایی و کاهش مسئولیتپذیری اجتماعی
مشکل اساسی مسئولیتپذیری در میان دانشآموزان و دانشجویان آنجا شکل میگیرد که در بسیاری از محیطهای آموزشی، از دیرباز بر یادگیری فردی هر دانشآموز یا دانشجو تأکید شده است. این کار اغلب منجر به نتایج بهبود یافته برای بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان به صورت فردی میشود که یک امتیاز مثبت برای همه ذینفعان دانشگاهی است اما متأسفانه، در مفهوم یادگیری فردی، نکته منفی، قرار گرفتن دانشآموزان و دانشجویان در برابر همکلاسیها به عنوان حریفان در مسابقهای است که «برنده» پاداش میگیرد. با گذشت زمان، این سیستمهای رتبهبندی رقابت شدید ایجاد میکند. جایگزین شدن لذت با استرس و اضطراب و ایجاد رقبا از همکلاسیها، به طور بالقوه مانع رشد برای همه دانشآموزان میشود. در پایان این مسیر، تشویق و تمجیدها و در نهایت انحصار بهترین فرصتها، سیستمی نابرابر را شکل میدهد و تداوم میبخشد.
در این سناریو، برنده شدن جایگزین همکاری میشود و در نتیجه به شکلگیری بیشتر افراد خودخواه، حسود، غیرهمکار و نابردبار کمک میکند. این مسیر اشتباه در اوایل چرخه آموزش شروع میشود، خیلی قبل از اینکه بسیاری از دانشآموزان حتی متوجه شوند که در مقایسه با دوستانشان رتبهبندی میشوند.
ادامه روند مسیر اشتباه از دوره دانشآموزی تا دانشجویی
هنگامی که نتایج پیشرفتهای شخصی به مهمترین جنبه آموزش تبدیل میشود، دانشجویان «بهتر» معمولاً کسانی هستند که به روشهای رایج ارزیابی تسلط دارند (یعنی آزمون دهندگان استاندارد شده بهتر، مقالهنویسان بهتر یا سخنرانان عمومی بهتر) آنها اغلب با تنهایی درس خواندن راحت هستند و مشارکت و کارهای گروهی برایشان آسان نیست.
یک استدلال مخالف از سوی برخی این است که دانشجویان را نمیتوان مجبور کرد به همسالان خود کمک کنند و ترجیح بسیاری از خانوادهها و فرزندانشان این است که آنها شخصاً برتر از دیگران باشند و خودمحور رفتار کنند. ما هر روز شاهد تاثیرات منفی این نگرش در همه جوامع هستیم. از این رو حس اجتماع نسلها درگذر زمان در حال کاهش است. نفع و موفقیت شخصی مدتهاست که جایگزین نفع بیشتر جامعه در اکثر جوامع شده است، اما هنوز هم میتوان آن را اصلاح کرد، هرچند نیاز به زمان دارد.
ارتقای مسئولیت پذیری اجتماعی، غیرقابل اجتناب است
در دنیای واقعی، مردم در جزیره زندگی نمیکنند. پس ضروری است که به سمت ارتقای مهارتهای فردی و اجتماعی و ارتقای مسئولیتپذیری اجتماعی و مشارکت در امور حرکت کنیم که در آن رشد تکتک یادگیرندگان به طور ذاتی با پیشرفت جمعی گروه مرتبط است.
دانشجویان باید به مشارکت بیشتر تشویق و از پارادایم فردگرایی رقابتی خارج شوند. اهداف فردی و گروهی نباید متقابل باشد. ایجاد این تغییرات نه تنها در بهبود فرد تاثیرگذار است، بلکه به همکاری صمیمانه و دلسوزانه در جهت بهبود دیگران هم گسترش مییابد. به همین دلیل معیارهای ارزیابی باید فراتر از پیشرفت فردی گسترش یابد تا پیشرفت گروه را به عنوان یک کل در برگیرد.
حفظ تعادل هماهنگ بین یادگیری فردی و جمعی ضروری است. در قرن بیست و یکم، کمک به رشد فردی همپای ارتقای جامعه و افزایش مشارکت، یک مهارت مهم است. پرورش آن به درک این بستگی دارد که ادراک و رشد یک فرد به طور ذاتی با محرکهای بیرونی مانند محیط پرورشی در خانه، تعامل با طبیعت، مشارکت با همکاران و مشارکت اجتماعی پاداش دهنده مرتبط است.
توانمندسازی گروهی
گروهها باید برای رفع مشکلاتی که هنگام کار با هم ظاهر میشوند، توانمند شوند. فشار همسالان میتواند انگیزه تغییر رفتار باشد تا دریابند همان طور که مسئولیت فردی دارند باید مسئولیتهای جمعی را هم بپذیرند.
با وجودی که برخی اساتید تمایلی به استفاده از کار گروهی ندارند، زیرا معتقدند برخی از گروهها با یکدیگر ضعیف کار میکنند و با توجه به مطالب زیاد در دوره آموزشی، استاد زمانی برای آموزش پویایی گروههای کوچک ندارد، اما در انجام پروژهها، اساتید باید دانشجویان را ترغیب کنند تا به یکدیگر کمک کنند و کاری سازنده و صحیح را با بهکارگیری از تواناییهایشان ارائه دهند.
منبع:
https://www.facultyfocus.com/articles/effective-classroom