در سفر دو روزه آیتالله رئیسی به جنوب کشور صدها طرح و پروژه در حوزههای عمرانی، بهداشتی، انرژی، خدماتی و صنعتی افتتاح شد
حرکت شتابان هرمزگان در مسیر توسعه
سفر دو روزه هیأت دولت برای استان هرمزگان و مردمش، پر خیر و برکت بود؛ سفری که شمار طرحهای افتتاح شده و مصوبات در حوزههای مختلف، بیانگر روند درست این استان به سمت توسعه و آبادانی است. احیای 610 واحد راکد تولیدی و صنعتی استان، بهرهبرداری از 157 طرح جدید در حوزه صنعت و انرژی، اهدای 14 هزار واحد مسکونی و 11 هزار قطعه زمین در قالب نهضت ملی مسکن و رونق صیادی در استان پس از تعلیق 20 ساله، و بهرهبرداری از 32 طرح بهداشتی-درمانی، همگی مؤید یک واقعیت است: حرکت شتابان هرمزگان به سمت توسعه در دولت سیزدهم.
این آمارها را باید در کنار واقعیتی گذاشت که معاون اجرایی رئیس جمهور از آن خبرداد. به گفته محسن منصوری، «بعد از سفر نخست آیتالله رئیسی به هرمزگان، نزدیک به ۲۶ هزار میلیارد تومان منابع وارد این استان شده، که از این میزان ۱۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات بوده است.» وی اضافه کرد که «صددرصد تعهدات تسهیلاتی و اقتصادی از مصوبات سفر اول دولت به هرمزگان اجرایی و عملیاتی شده است.» حالا، هرمزگان ثمرات این نگاه ویژه دولت را برداشت میکند؛ ثمراتی که البته در هر سفر استانی، شامل استانها و مناطق دیگر کشور نیز میشود.
قدردانی صیادان هرمزگانی
از رئیس جمهور
آیتالله رئیسی در بدو ورود به بندرعباس، گفت که این استان ظرفیتها و زمینههای بسیاری در اقتصاد دریا، گردشگری، کشاورزی و صنعتی دارد. یکی از اتفاقات مهم در حوزه اقتصاد دریا، در همین سفر و البته برای صیادانی رقم خورد که قریب به 25 سال در آرزوی دریافت مجوز صید بودند. در همین راستا، در حاشیه جشن احیای 610 واحد راکد در ساحل بندرعباس، جمعی از نمایندگان صیادان هرمزگانی در دیداری صمیمانه با رئیس جمهور، بابت تحقق وعده رفع مشکل مجوز کسب و کار خود بعد از گذشت چند دهه، تشکر و قدردانی کردند. با صدور حدود 8 هزار مجوز صیادی جدید در دولت مردمی، صیادانی که حدود 25 سال برای دریافت مجوز صیادی بلاتکلیف بودند، ساماندهی شدند. با این حساب مجموع مجوزهای صیادی صادر شده به 12 هزار عدد بالغ میشود. این صیادان که قبل از این هیچ بیمهای نداشتند، طبق موافقتنامه بیمه روستاییان و عشایر، بیمه شدند و حتی میتوانند برای تجهیزات شناورها تسهیلات بگیرند و از سوخت یارانهای نیز بهرهمند خواهند شد.
جزایر سهگانه جزو لاینفک
جمهوری اسلامی ایران
رئیس جمهور در سفر دو روزه خود به هرمزگان، دو دیدار مردمی داشت؛ نخست دیدار با مردم بندرعباس و دیگری دیدار با مردم میناب. رئیس جمهور روز پنجشنبه در اجتماع باشکوه مردم استان در بندرعباس، با قدردانی از تلاشها و مجاهدتهای نیروهای مسلح مقتدر کشورمان که برای منطقه خلیج فارس و همه کشورهای حاشیه آن امنیتآفرینی میکنند، بر سابقه همزیستی مسالمتآمیز جمهوری اسلامی ایران با همه همسایگان و کشورهای منطقه تأکید کرد و افزود: جزایر سهگانه جزو لاینفک جمهوری اسلامی ایران هستند و همواره بر این مسأله تأکید داشته و داریم. هر کس در هر کجا سخن دیگری بر زبان یا قلم جاری کرده باید آن را جبران کند، چرا که اسناد قطعی و قابل استناد و سوابق موجود همواره حاکمیت ایران بر این جزایر را تأیید و مورد تأکید قرار داده و میدهند.
تشریح اقدامات دولت برای هرمزگان
رئیس جمهور در ادامه، با اشاره به اینکه به رغم انجام کارهای بسیار در این استان در 40 سال گذشته، هرمزگان به دلیل محرومیتهای تاریخی همچنان نیازمند کارهای بیشتری است، گفت: امروز بیکاری در استان به شکل قابل ملاحظهای کاهش یافته است. همچنین در مجموع برای بیش از هزار طرح و پروژهای که در دهه مبارک فجر در استان افتتاح خواهند شد، بیش از 105 هزار میلیارد تومان هزینه شده است.
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه دولت مردمی مشکلات استان هرمزگان را تا زمان حل قطعی آنها پیگیری خواهد کرد، اظهارکرد: گرهگشایی از کارهای مردم در ادارهها و مبارزه با فساد سیاست قطعی و جدی دلت مردمی است. مردم باید این احساس را داشته باشند که با مراجعه به ادارهها کارهای آنان حل میشود. امیدوارم مردم عزیز از ادارات و سازمانها گله نداشته باشند.
بندرعباس به قشم متصل میشود
آیتالله رئیسی در «جشن اهدای 14 هزار واحد مسکونی و 11 هزار قطعه زمین» در استان هرمزگان اعلام کرد: تلاش دولت در زمینه تأمین نیاز مردم به مسکن در شهرها و روستاها با قوت ادامه خواهد یافت چرا که رفع این نیاز برای مردم آرامش ایجاد میکند
وی موفقیتهای دولت مردمی را ناشی از لطف خداوند و حضور مردم دانست و اضافه کرد: یکی از اقداماتی که میتواند در توسعه استان هرمزگان بسیار مؤثر واقع شود، تکمیل پروژه ارتباط بین بندرعباس با قشم است که پیگیری خواهد شد. رئیس جمهور ادامه داد: قبلاً کارهایی در این زمینه شده و شاید برخی بگویند که اگر این کار انجام شدنی بود، قبلاً انجام میشد، اما باید بگویم که منطق ما منطق ما میتوانیم است و باور داریم که با ظرفیتهای موجود در کشور کارهای بزرگی میتوان کرد.
آیتالله رئیسی با اشاره به بازدید خود از یک کارخانه کشتیسازی احیا شده گفت: یکی از کارگران این کارخانه میگفت ما بارها برای احیای این واحد تلاش کردیم، اما هر بار به ما میگفتند که به دلیل تحریمها نمیتوان کارخانه را احیا کرد، اما در این دولت اثبات شد که با اراده و همت جهادی میتوان بر تحریمها غلبه کرد.
رئیس جمهور اظهارکرد: کسانی که منتظرند بیگانگان بیایند و مشکلات را حل کنند، بدانند که بیگانگان هیچ کجا مشکلی را حل نکردند که ایران دومین جا باشد. تجربه نشان داده که گرهها باید به دست توانای ملت و جوانان کشور گشوده شود. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی هم فرمودند که در کشور مشکلی نداریم که حل نشود و راهحل هم مشکلات هم در درون کشور است.
دشمن دیگر با زبان تهدید
سخن نمیگوید
رئیس جمهور روز گذشته، در اجتماع پرشور مردم میناب، با اشاره به اینکه امروز در کنار استقلال و آزادی از برخی پیشرفتها برخورداریم و در عین حال در برخی زمینهها عقبماندگیهایی داریم، اضافه کرد: هر کجا که با وجود تحریمها و فشارها باور داشتیم میتوانیم بر این موانع غلبه کنیم، آنجا پیشرفت نصیب کشور شده است. هر کجا که تلاش کردیم تحریمها را بیاثر کنیم، آنجا نقطه موفقیت و پیشرفت ما بوده و هرگاه که منتظر ماندیم که بیایند تحریمها را برطرف کرده و اخم دشمن تبدیل به لبخند شود، آنجا دچار عقبماندگی شدیم.
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه مردم ما مردمی مصمم و با اراده هستند، گفت: دیروز وقتی در اولین برنامه سفر از یک کارخانه احیا شده کشتیسازی بازدید کردیم که به بهانه تحریمها از سال 97 تقریباً راکد شده بود، دیدیم که چگونه عزم و اراده بر تحریمها غلبه میکند. کارخانهای که 400 کارگر آن به 40 کارگر تقلیل یافته بود و تقریباً تعطیل بود، با وجود تحریمها و فشارها احیا شده و تعداد کارگران آن در مرز 500 نفر بود و زمینه برای افزایش تعداد کارگران آن تا هزار نفر نیز ایجاد شده بود.
وی با طرح این سؤال که چه اتفاقی افتاد که با وجود تحریمها این کارخانه و هزاران امثال آن احیا شدند، افزود: باور انقلابی و جهادی «ما میتوانیم» و همت نیروهای توانمند، کارآمد، مخلص و جهادی میتواند با وجود تحریمها کشور را به پیش ببرد.
رئیس جمهور در ادامه با اشاره به توانمندیهای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اضافه کرد: دشمن هیچگاه باور نمیکند که به دست توانای کارشناسان ما صورت گرفته باشد. این کارها به صورت علمپایه و فناوری پایه در راستای ارتقای بنیه دفاعی کشور انجام گرفته و حقیقتاً تلاش شبانهروزی باعث شده که قدرت نظامی جمهوری اسلامی بازدارنده باشد.
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه در گذشته با ایران اسلامی با زبان تهدید سخن میگفتند و به گزینههای نظامی اشاره میکردند، گفت: امروز دیگر این سخن را نمیشنوید که «همه گزینهها روی میز است» بلکه آنها میگویند ما قصد درگیری با جمهوری اسلامی نداریم.
رئیس جمهور مهمترین مؤلفه قدرت کشور را قدرت مردم و سپس قدرت نیروهای مسلح دانست و گفت: ما جنگی را آغاز نخواهیم کرد، اما اگر کشور و نیروی ظالمی بخواهد برای ما قلدری کند، جمهوری اسلامی ایران جواب محکمی به او خواهد داد. آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه قدرت نظامی ایران در منطقه برای هیچ کشوری تهدیدی نبوده و نیست، گفت: قدرت جمهوری اسلامی امنیتساز است و کشورهای منطقه میتوانند به این قدرت اتکا و اعتماد کنند.
رئیس جمهور در ادامه با اشاره به مصوبات دولت در سفر به استان هرمزگان برای شهرستان میناب، گفت: اختصاص 300 میلیارد تومان برای بیمارستان 160 تختخوابی میناب، تکمیل سد میناب، آبیاری و زهکشی برای 4 هزار هکتار دشت میناب، تکمیل مجتمع فرهنگی و تکمیل خوابگاه دخترانه از جمله مصوباتی است که برای این شهرستان در نظر گرفته شده است.
نشست پیگیری موضوعات ویژه استان
صبح دیروز نیز نشست پیگیری موضوعات ویژه استان با حضور رئیس جمهور برگزار شد. آیتالله رئیسی در این نشست، ضمن دریافت گزارش از موانع، مشکلات، مسائل و موضوعات اولویتدار هرمزگان، دستورات لازم برای رفع یا بررسی این موانع را صادر کرد. در ابتدای این جلسه موضوع پروژه بزرگ معطل مانده پل خلیج فارس و دلایل چرایی توقف اجرای این پروژه و همچنین راهکارهای تأمین منابع مالی برای تکمیل آن مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس گزارش معاون اجرایی رئیس جمهور، روند اجرای این پروژه که اجرای آن مزایای زیادی برای استان به همراه خواهد داشت، از دو دهه پیش و به دلیل عدم تأمین مالی با 15 درصد پیشرفت متوقف مانده است. رئیس جمهور در ادامه پس از استماع گزارش و پیشنهادهای معاون اجرایی، رئیس سازمان منطقه آزاد قشم و فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء با تأکید بر ضرورتهای استراتژیک اجرای این پروژه، به سازمان منطقه آزاد قشم دستور داد ضمن طرح این مسأله در شورای اقتصاد، اقدامات اجرایی آن را آغاز کند.
جشن تحقق وعدهها در هرمزگان
همزمان با آغاز چهلوپنجمین فجر انقلاب، مردم خونگرم هرمزگان در جنوب ایرانزمین، برای دومین بار میزبان آیتالله رئیسی و کابینه دولت سیزدهم بودند. سفری دو روزه و پربار که از یکسو به منظور تحقق وعدهها و مصوبات دور اول سفرهای استانی صورت گرفت و در سویی دیگر، نشانگر امید و اعتماد «دولت» و «ملت» به یکدیگر بود. استقبال پرشور بندرعباسیها از رئیس جمهور در کنار چهرههای خندان همآغوشان خلیج همیشه فارس در پی صدور 12 هزار مجوز صیادی زیباترین قابهای این سفر را تشکیل میدادند.
حاشیهنگاری از سفر دوروزه رئیسجمهور به هرمزگان
زهرا شنبهزاده سرخایی
خبرنگار
این دومین سفر آیتالله رئیسی به استان هرمزگان در دولت سیزدهم است. اما اشتیاق مردم به این سفر، به گونهای بود که گویی قرار بود برای نخستین بار به استقبال رئیسجمهور بروند. از چند روز قبل از سفر، هیجان و انتظار در مردم قابل مشاهده بود. یک دلیل این هیجان میتواند طرحهایی باشد که در این سفر افتتاح شد. بخشی از این طرحها محصول سفر نخست است و بخشی دیگر محصول سفر دوم که در این سفر افتتاح شد. این طرحها برای مردم مرزنشین و همسایگان دریا، به منزله توجه رئیسجمهور و دولت سیزدهم به استان آنان است، توجه به خواستها و نیازهای آنان و نشاندهنده این واقعیت که دولت از کنار دردهای آنان بیتفاوت نمیگذرد.
میزبانی در هوای بارانی
بندریها رسم دارند میهمان که بخواهد بیاید، از چند روز قبل تدارک میبینند. مانده بودم با این هوای گرم، چطور میزبان باشیم؟ اما ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا آبرو بخرند برای مردم سفیدقلب جنوب. هواشناسی اعلام کرده بود، جمعه باران میبارد، اما آسمان، سخاوتمندانه، یک روز زودتر شهر را شست و طراوت در هوا پخش شد. حالا طراوت طبیعت با طراوت واقعیت زندگی مردم و استقبالی که انتظارش را میکشیدند، یکی شده بود.
نمنم باران میبارید که سوار ماشین شدم. راننده پرسید: «دیدن رئیسجمهور میری؟» چطور میشد که کسی از آن اتفاق مهم برای استان و این مردم خبر نداشته باشد. سرم را به شیشه چسباندم و به فکر فرو رفتم. باران میبارید و راننده گفت: «چه بارانی!»
از چند کیلومتر مانده به بوستان غدیر، خیابان ساحلی مسدود شده بود. افسرهای راهنمایی و رانندگی سر تقاطع، قبل از محله «خواجه عطا»، ماشینها را هدایت میکردند به خیابان روبهرو. کمی جلوتر مردم گروه گروه از خیابانهای آن دست به خیابان ساحلی میآمدند. یاد آهنگ شهرام ناظری افتادم: «اندک اندک جمع مستان میرسند، اندک اندک میپرستان میرسند...» همهجور تیپ و قیافهای را میشد دید، از همه سنی و از همه قشری. مسیرشان هم پرچم ایران بود؛ محل قرار. این پرچم خاطرهها در سینه دارد؛ از روزهای محرم، از یومالعباس و صدای یا ابوالفضل گفتنهای مردمی عاشق تا جشنهای انقلاب. مردم شهر، آنجا را خوب میشناسند. کافی است به راننده آدرس بدهی زیر پرچم، دیگر خودش راه بلد است. مسیر طولانی بود اما کسی گله نمیکرد. نیروهای جوان آتشنشان هم تکیه داده بودند به ماشین قرمزرنگشان. بخشی از مسئولیت برگزاری این مراسم و استقبال، بر دوش همینها است که کمتر نامی از آنان به میان میآید. لبخند زدم و از پهلویشان رد شدم. همان وقت رسیدم به تندیس خواجه عطا؛ شمشیرش رو به دریا بلند بود.
دولت به وعدههایش پایبند بود
هنوز به محل اصلی برگزاری مراسم نرسیده بودی که صدای بلند موسیقی پرتت میکرد وسط مجلس عروسی. کمی جلوتر چند مرد با دامنهای چیندار محلی مینواختند. خودشان آمده بودند، بیآنکه از طرف سازمان یا نهادی دعوت شده باشند. چه چیزی این مردم را به اینجا کشانده بود؟ فقط اینها نبودند. زنان و مادران با فرزندانشان، نوجوانانی که پرچمهای سه رنگ ایران را در دست داشتند و کهنسالان. همه آمده بودند تا از رئیس دولتی استقبال کنند که در فاصله بین دو سفر، همه تلاش خود و دولتش را به کار بسته بود تا نیازهای این استان را برطرف کند. مهم این بود که دولت، به وعدههای خود پایبند بود. وارد محوطه اصلی که شدم، چند نفر را دیدم که نامههای مردم را جمع میکردند و به مسئولان نهاد ریاست جمهوری میرساندند. قرار نیست حتی از نیازهای فردی هم غفلت شود. از یکی از آنان پرسیدم: «از ظهر که اومدید اینجا، شده کسی تردید کنه برای نامه دادن؟» خانمی که مسنتر بود اینطور گفت: «اغلب میپرسند، اگه نامه بدیم واقعاً میرسه دست رئیسجمهور؟ اصلاً کسی میخونه اون رو؟» و خودش ادامه حرفش را گرفت: «ما بهشون اطمینان میدیم که خط ارتباطی ۱۱۱ همه این نامهها رو پیگیری میکنه. حتی یک نامه هم بدون جواب نمیمونه. البته مهمه که شماره ملی و تماس حتماً باشه تا بتونن نویسنده نامه رو پیدا کنن.»
زنانی با چادرهای گلدار ویل و نخی
در محوطه موسیقی حماسی در حال پخش بود. حاضران پرچمها را تکان میدادند. باران بند آمده بود و خورشید از پشت ابرها، سرک میکشید، اما زور گرمایش به هوای ملایم زمستانه نمیرسید. موسیقی قطع شد و مجری از پشت میکروفن گفت: «تا دقایقی دیگر رئیسجمهور آقای دکتر رئیسی تشریففرما میشوند.» هیجان تازهای در جمعیت افتاد. مردم شعار میدادند: «صلّی علی محمّد یاور رهبر آمد.» دوباره موسیقی پخش شد. از لابهلای زنها و دخترهای ایستاده راه باز کردم. نزدیک پل هوایی، دیواری بود، اما تا رسیدن به آن باید از میان زنهای نشسته روی سکو رد میشدم. چادرهای گلدار ویل و نخی آنان ترکیب رنگ زیبایی درست کرده بود. با لباسهای محلی خودشان آمده بودند، لباسهایی که آنان را در جمعیت متمایز از دیگران میکرد. بدون زیرانداز روی سکوی سیمانی نشسته بودند. زیرانداز پلاستیکی را پهن کردم تا بنشینم. زن جوان سبزهرویی کنارم نشسته بود. سلام کردم. به نظر بیست و پنج یا شش ساله میآمد. چادر نخی زیتونی را دور سرش کول زده بود. جواب سلامم را لبخندزنان داد و دندانهای یکدست سفیدش را دیدم. دختر کوچکی روی پاهایش خوابیده بود و دختر دیگرش چادرش را کجوکوله روی سر انداخته بود با لباس نارنجی. از توی کیفم کاغذی بیرون آوردم تا جملههای رئیسجمهور را بنویسم. هنوز سخنرانی شروع نشده بود که زن گفت: «میخوای نامه بنویسی؟» گفتم: «نه. شما چی؟ نامه نوشتید؟» بچه روی پاهایش را کمی تکان داد و با مکثی کوتاه گفت: «یعنی نامه من رو میخونن؟» کاغذ را نشانش دادم: «حتماً. دوستداری برات بنویسم؟» شوهرم پاکبان بود و سه تا بچه داشت. تقاضای او از رئیسجمهور، داشتن یک خانه یا گرفتن یک زمین رایگان بود. یادم آمد که در همین سفر، اعطای خانه و زمین، یکی از برنامههای رئیسجمهور بوده است و بسیاری از همین راه خانهدار شدند. این را به او گفتم و گفتم امیدوارم سال بعد یا در سفر بعد، این تو باشی که خانهدار میشوی. چشمهایش برق خوشحالی زد. نامه را برایش نوشتم، دست دختر هشت سالهاش را گرفتم تا نامه را تحویل دهیم.
دلگرمی به سخنان رئیسجمهور
ساعت به وقت رسمی بیست دقیقه از چهار عصر گذشته بود که آیتالله رئیسی وارد شد. جمعیت ناگهان به هیجان آمد. پرچمها در آسمان میچرخید و از هر سو شعار میدادند. برخی هم نوشتههایی در دست داشتند که نیازهای مناطق محل زندگی آنان در آن نوشته شده بود. دقایقی بعد که اندکی از هیجانها فروکش کرد و برگزارکنندگان مردم را به آرامش فراخواندند، سخنرانی رئیسجمهور شروع شد. آیتالله رئیسی همان ابتدا از یک امر ملی و البته مورد دغدغه مرزنشینان هرمزگان گفت، اینکه «جزایر سهگانه جزو لاینفک ایران است.» مردم با شعار و هیجان به این سخن رئیسجمهور پاسخ دادند. دلم گرم شد به حرفش. میدانستم رسانههای حاشیه خلیج فارس گوششان به این طرف است، اما تعارف نداریم پای آب و خاکمان.
رئیسجمهور به حاشیه نرفت
کمی بعد رئیسجمهور از ضرورت بومیگزینی در ادارهها و شرکتهای استان صحبت کرد. دردی که آیتالله رئیسی از آن صحبت کرد، برای بسیاری از مردم استانها صادق است و در استان ما شاید بیشتر احساس میشود. رئیسجمهور با صدایی رسا گفت که نیروی استان باید در اولویت بهکارگیری و استخدام باشد. آیا مسئولانی که باید، این سخن را میشنوند و اجرا میکنند؟ آیا این همان نیاز و رنج اصلی جوانهای بااستعداد استان نیست؟ خوشحال شدم که رئیسجمهور حاشیه نمیرفت و دغدغههای مهم استان را میشناخت و پیگیر بود؛ دغدغههایی مانند اقتصاد دریا و صیادان و مجوزهایشان که در این دولت تصویب و اجرا شد و چقدر خوب نفس صیادان را تازه کرد. یاد قایقهای توی مسیر افتادم؛ روی بعضیهایشان که مهر درشت خورده بود: «طرح ساماندهی صیادان» حال دل صیادان که خوب باشد صید هم رونق میگیرد. آقای دکتر رئیسی هم اینطور ادامه داد: «مسأله آبزیان در این استان مهم است، نه فقط برای استان بلکه برای کشور.» رئیسجمهور درباره همه موضوعات مهم استان، اعم از تجارت، تولید برق، طرح مسکن، کشاورزی، آب و حوزه سلامت نکاتی را گفت؛ نکاتی که نشاندهنده احصای دقیق نیازهای استان از سوی دولت و رئیسجمهور بود. این فقط صرف آمارها نبود که دلگرمکننده بود، زیرا این آمارها، واقعیتی بود که اجرایی و عملیاتی شده بود، مثل اضافه شدن بیش از 100 تخت بیمارستانی به استان.
وقتی حرف از فرهنگ شد، رئیسجمهور فرهنگ را سایه بزرگ مردم خواند و به هجمه فرهنگی دشمنان به آداب و رسوم ملی و محلی اشاره کرد. آخرین حرف آیتالله رئیسی هم حول محور وحدت و انسجام مثالزدنی بین تشیع و تسنن هرمزگان و حفظ آن بود. تن صدایش فراز و فرود داشت. آنقدر هوای مردم سرپا ایستاده را داشت که حرفهایش را کوتاه کرد. در تمام طول سخنرانی، پرچمها بود که تکان میخورد و شعارهای گاه به گاه وسط سخنرانی رئیسجمهور.
انتظار برای دریافت آخرین تقاضاها
آفتاب به خانه آخر رسیده بود و سرخی غروب از لابهلای ابرهای تکهپاره دیده میشد. حالا مردمی که برای دیدار رئیسجمهور آمده بودند، پس از پایان ملاقات، به سمت کار یا خانههای خود میرفتند. بهرغم خستگی و شاید انتظار طولانی، هنوز هم میشد هیجان اولیه را در آنان دید. هیجان دیدن کسی که وعدهای نمیدهد که نتواند عملیاتی کند، هیجان دیدن کسی که یک انتظار و درد 25 ساله صیادان استان را بر آورده کرده بود و چه اتفاقی از این بهتر؟
دور تا دور محوطه را چشم چرخاندم. در این میان نگاهم روی آدمهایی ثابت ماند. نه کسی از آنها عکس گرفته و نه قرار بود تجلیل شوند اما کارشان را خوب انجام میدادند. اینها کسانی بودند که کیسههای مشکی توی دستشان بود و مرتب خم میشدند. بطریهای آب و پاکتهای آبمیوه کمکم از روی زمین آسفالت جمع میشد. هر چند برخی از مردم بیمبالاتی کرده بودند، اما به این معنی نبود که قرار است این زبالهها به حال خود رها شوند. همه چیز این مراسم باید خوب از کار در میآمد، یک مراسم مردمی که هرچند مسئولان در آن نقش داشتند، اما چه در استقبال و چه در پایان مراسم، بیشتر خود مردم بودند که آن را برگزار کرده بودند.
جمعیت متفرق شده بودند اما هنوز تعدادی نامه مینوشتند و خادمین منتظر دریافت بودند. گویی مانده بودند تا آخرین لحظه هم کسی ناامید نشود یا اگر فراموش کرده که نامه و تقاضایش را بنویسد، این کار را سر فرصت انجام دهد. به سمت نمازخانه گنبد فیروزهای رفتم. سربازی توی قسمت زنانه روی صندلی نشسته بود. گفتم: «وقت نماز اینجا میشه نماز خواند؟» بیحوصله بلهای گفت. چند دقیقه نماز خوانده از آنجا بیرون آمدم. سرخی غروب توی آسمان بود و در محوطه به تعداد انگشتشمار رفت و آمد میکردند.
نگاهم تا پرچم وسط محوطه رفت. چه عصر خوبی بود. همه چیز در آرامش برگزار شد. قدمزنان به خیابان اصلی رفتم. راهها باز شده بود. شهر به جنب و جوش افتاده بود. اما میدانستم خیابانی دیگر مسدود است؛ میهمان عزیز شهر جایی دیگر دعوت شده بود.