جای مسأله‌مندی در ادبیات پایداری خالی است

گلستان جعفریان
نویسنده و منتقد ادبی

درباره حاج قاسم گویی کمیت کتاب‌ها مطرح بوده است نه پیدا کردن تفکر او. افرادی که درباره حاج قاسم پژوهش می‌کنند باید دریابند علامت سؤالشان درباره او چیست. متأسفانه این مسأله‌مندی در ادبیات پایداری بسیار جایش خالی است.
برای مثال کتاب «بر مدار مزار» برای مخاطب داخلی خوب است اما برای مخاطب خارجی نه. من چند وقت پیش در جمع دانشجویان زبان و ادب فارسی از کشورهای مختلف بودم که خیلی تشنه دانستن درباره حاج قاسم بودند. به نظرم این کتاب نمی‌تواند به آنها  کمکی بکند، یعنی ما باید نیازسنجی مخاطب را در نظر بگیریم که هر چه این کتاب‌ها می‌تواند از لحاظ کمی زیاد باشد آیا از لحاظ کیفی هم روی آنها کار کرده‌ایم؟ به نقطه‌ای رسیده‌ایم که بتوانیم بگوییم برای مخاطب غیرایرانی هم کتاب به اندازه کافی هست.
در کتاب آمده که حاج قاسم به فاطمه، دختر دوست همرزم خودش که به حج می‌رود نوشته است:«من در شبی تاریک در صحرایی که انتها ندارد، احساس می‌کنم تنها هستم و راهم را گم کرده‌ام.» چرا حاج قاسم چنین می‌گوید؟ این تفکر چهل ساله آدمی در جنگ و در شرایط پیچیده کشور است. من نمی‌دانم و ندیدم آنچه از تفکر حاج قاسم باقی‌مانده است؛ باید چنین نکاتی را باز کنیم تا به لایه‌های زندگی‌اش ورود کنیم. اینجا سؤالاتی پیش می‌آید که سبک سفر حاج قاسم به چه شکل بوده؟ چه کتاب‌هایی می‌خوانده و دغدغه مطالعاتی سردار چه بوده است؟ من که ادعا دارم سه دهه است درباره ادبیات پایداری کار می‌کنم، جواب این پرسش‌ها را نمی‌دانم.
متأسفانه اینها پرسش‌هایی است که در کمتر کتابی می‌توان پاسخ آنها را پیدا کرد، چون به نظرم درباره حاج قاسم گویی کمیت کتاب‌ها بیش از پیدا کردن تفکر او موضوعیت دارد. افرادی که درباره سردار سلیمانی پژوهش می‌کنند باید توجه داشته باشند که چه سؤالاتی درباره ایشان دارند. متأسفانه این مسأله‌مندی در ادبیات پایداری بسیار جایش خالی است. وقتی درباره حاج قاسم دو جمله می‌خوانم واقعاً برایم علامت سؤال می‌شود چرا این آدم که این همه دوست و عاشق دارد به دختر جوان دوست همرزم خودش می‌نویسد فاطمه جان من در تاریکی گیر کرده‌ام؟! چرا حاج قاسم چنین می‌نویسد؟ کار من این است که چنین جملاتی را رمزگشایی کنم. برای این کار باید دغدغه‌ام تفکر حاج قاسم باشد.
من برای پی بردن به این مهم باید سراغ حاج قاسم بروم، از لحظه‌ای که در آن روستای دورافتاده در کرمان متولد شد و راه افتاد و مسیری را طی کرد تا حاج قاسم شد. همه سخنانش را پیدا و در آنها تأمل کنم. در این مسیر می‌توانم سلوک سردار را بشناسم.
به نقل از ایبنا

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و هفت
 - شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و هفت - ۲۱ دی ۱۴۰۲