درباره مستند «مهد کودک»

محمد احسان مفیدی‌کیا
منتقد

 مستند با تصاویر رنگی و دوست‌داشتنی دنیای کودکانه شروع می‌شود؛ کودکانی که در مهد کودک بازی می‌کنند و روز را به شادی می‌گذرانند. مثل همه مهدهای کودک دیگر زمان بازی که تمام می‌شود مادرها دنبال بچه‌ها می‌آیند و قربان صدقه‌‌شان می‌روند اما، از اینجای کار به بعد انگار یک جای کار می‌لنگد، مادرها همه در همان حیاط مهد کودک به اتاقی دیگر می‌روند در پشتشان قفل می‌شود. اینجا زندان است.
مادر یکی به جرم جابه‌جایی مواد مخدر هفت سال و چند ماه باید در بند باشد، آن دیگری به جرم مشارکت در قتل همسرش، که پدر همین بچه‌ای باشد که تازه به دنیا آمده، اینجاست و البته خودش را قربانی توطئه می‌داند و دیگران هم هر کدام به دلیلی ساکن ندامتگاه زنان استان تهران‌اند. دلیلش چه اهمیتی دارد؟ حالا هر کدام از این مادرها چند سالی، کمتر و بیشتر، باید بین این حصارها بمانند و کودکانشان را همین جا بزرگ کنند.
«مهد کودک» در زندان قرچک، شاید در ظاهر مثل هر مهدکودک دیگری باشد اما برای مایی که می‌دانیم بودن در این اتمسفر برای کودک بی‌گناهی که هیچ سهمی از خطای والدین خود ندارد ولی مجبور به بودن در این فضاست، آه و حسرت بسیار به دنبال دارد.
هانیه یوسفیان، کارگردان و فیلمبردار مستند، این بار هم یک موضوع حاد اجتماعی را سوژه کار خود قرار داده و سعی کرده با توصیف درست شرایط، تصویری را نشان‌مان بدهد که شاید پیش از این تصوری نسبت به آن نداشته‌ایم. برای بهتر دیدن، اغلب، قاب تصاویر به اندازه بچه‌هاست. دوربین خود را همسطح آنها کرده تا بتواند از زاویه دید ‌ایشان شرایط را ببیند. این به وضوح تأکید را روی آنها می‌برد. یوسفیان خود در این باره می‌گوید: «مستند مهدکودک درباره آدم‌های بزرگ نیست، بلکه در مورد کودکانی است که تصوری از آزادی ندارند و نمی‌دانند آزادی چه چیزی است و خانه اصلی آنها زندان است؛ بچه‌هایی که زندان خانه امنی برای آنهاست و صرفاً به دلیل اینکه مادرانشان در زندان هستند، آنها هم در زندان قرار گرفته‌اند.» از همین رو است که او زیاد به قصه مادران کاری ندارد و در مصاحبه‌ها روی بیان جرم و جنایت‌شان نمی‌ماند و اگر هم چیزی پرسیده باز زود بازگشته به میهمان‌های کوچک و بی‌گناه زندان زنان.
 خیلی از این بچه‌ها تصوری از دنیای بیرون ندارند. در بند به دنیا آمده، در گوششان اذن گفته‌اند، بازی کرده‌‌اند، زمین خورده‌اند، بزرگ شده‌اند. دوستانی هم که دارند در بین همین دیوارهاست. شمع‌ها را همین‌جا فوت می‌کنند، سال‌ها هم اینجا نو می‌شوند و دعایی که به آنها می‌آموزند، دعای آزادی است.
یوسفیان که دانش آموخته سینماست، پیش از این مستندهای «همه چیز آماده است؟» و «پدر، مادر، علی، رضا و من» را کارگردانی کرده بود و در جشنواره نهم سینما حقیقت برای مستند «پدر، مادر، علی، رضا و من» موفق به کسب جایزه ویژه هیأت داوران شد. در مستند «مهد کودک» مسعود ابراهیمی در پژوهش با یوسفیان همکاری داشته و تدوین اثر را آرش زاهدی اصل به عهده گرفته است.
این مستند اجتماعی یکی از آثار قابل توجه در جشنواره «سینما حقیقت» امسال بود که امید می‌رود در یک بستر مناسب مجالی برای دیده شدن بیابد یا به مخاطب خاص خود برسد و پیامی را که دارد به بهترین نحو منتقل کند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و شصت و دو
 - شماره هشت هزار و سیصد و شصت و دو - ۰۴ دی ۱۴۰۲