اجازه ندهیم واقعیت‌ها را وارونه جلوه بدهند

محسن پرویز
نویسنده و عضو مؤسس انجمن قلم

 این چه الگویی است که از ده‌ها هزار کیلومتر آن‌طرف‌تر ناو جنگی به اینجا می‌فرستند تا از منافع کشورشان حفاظت و منابع سایر کشورها را غارت کنند و بعد به ما القا کنند که جنگ بد است؟ این روحیه را برخی سیاستمداران غرب‌گرا در جامعه تئوریزه می‌کنند و متأسفانه عده‌ای از ما هنرمندان به آن قالب هنری می‌بخشیم و ماندگارش می‌کنیم و این بسیار خطرناک است.
سیاستگذاران این عرصه و مجریان آن باید در خدمت اهداف عالی نظام جمهوری اسلامی باشند و بکوشند از این حوزه صیانت کنند و تفکر انقلابی را رشد و گسترش دهند، این به سود مملکت است و تنها بحث انقلاب اسلامی نیست. اگر این جنگ با این گستردگی در زمان رژیم پهلوی روی می‌داد، بدون شک خوزستان از ایران جدا شده بود و این مسأله نمونه‌های فراوانی دارد. ما نباید اجازه دهیم این واقعیت وارونه جلوه داده شود و جوانانی که با دست خالی فداکاری کردند، فراموش شوند.
در سال‌های دفاع مقدس امکانات ما به هیچ‌روی در حد امروز نبود. بحث ابزارهای جنگی را کنار بگذاریم؛ صدام حمله شیمیایی می‌کرد و برای مقابله با این حملات به کیت‌های تشخیص گازهای شیمیایی و روش‌های مبارزه با آن و ماسک ضد شیمیایی نیاز داشتیم. اینها ابزارهای تهاجمی نیستند و ابزار دفاعی‌اند، اما با این حال از ما دریغ می‌شد. وظیفه ما این است که این واقعیت‌ها را ترسیم و برای دیگران بازگو کنیم. اینکه بنشینیم و چیزهایی بگوییم که با جریان غالب دفاع مقدس سازگار نباشد این انصاف نیست. به نظر من سیاستگذاران ما باید در عرصه فرهنگ فضا را آماده کنند تا همراهان انقلاب بتوانند به‌خوبی فعالیت کنند.
هرچند نباید فراموش شود که مدیریت فرهنگی، ظرافت‌های خاص خود را دارد و از سایر بخش‌های مدیریتی تا حدودی متمایز است. در عرصه فرهنگ باید لطافت‌ها و ظرافت‌های خاصی هم مورد توجه قرار گیرد. مدیریت فرهنگی پیچیدگی‌هایی بیش از مدیریت سایر حوزه‌ها دارد. به‌طور کلی، می‌خواهم بگویم که درباره آثار فرهنگی و هنری باید نگاهی کلان داشته باشیم؛ یعنی آثاری که می‌خواهند چاپ شوند اجازه مطرح شدن اندیشه‌های مختلف را داشته باشند و مانع بیان اندیشه نشویم و وقتی می‌خواهیم حمایت کنیم باید عوامل نیرومندتری را هم بیفزاییم.
در خصوص قضاوت آثار هم باید کلیت یک اثر را ببینیم و نه صرف بخش‌های مشخص و جداشده از آن را و اتفاقاً گفت‌و‌گو در این‌باره بسیار کمک‌کننده است. نقد داستان با نقد یک اثر فلسفی یا جامعه‌شناختی فرق می‌کند؛ یعنی وقتی کسی در مقام موعظه در یک کتاب، اندیشه‌هایش را بیان می‌کند، شما می‌توانید جمله‌ به جمله حرف‌های او را نقد کنید، ولی در داستان نمی‌توانید، چون در داستان، دیالوگی را از زبان یک کافر بیان می‌کند که ممکن است نقد به خدا هم بکند.
چندی پیش مقام معظم رهبری در سخنان خود درباره ثبت و روایت دفاع مقدس مأموریتی به اهل هنر دادند که می‌توان گفت دفاع مقدس چیزی نیست که تمام شده باشد و ما بخواهیم آن را فراموش کنیم، یا اینکه همه گفتنی‌های آن را گفته باشیم و دیگر چیزی برای گفتن نمانده باشد؛ نه این‌گونه نیست. دفاع مقدس ناگفته‌های فراوانی دارد و حتی بیان رویدادهای پیش‌گفته با شیوه‌های نو نیز می‌تواند جذابیت داشته باشد.
از این‌رو، به نظر من نگاه مقام معظم رهبری از این جنس است و ایشان توصیه می‌کنند که بیان هنری را فراموش نکنیم. دفاع مقدس برای ایران، میراثی معنوی پدید آورده است که در گذشته این کشور هم سابقه ندارد؛ صحنه‌هایی که دیده نشده بود و شاید در آینده هم هیچ‌گاه دیده نشود. برای همین باید از این میراث معنوی حراست کنیم تا برای آیندگان ما هم بماند. فرمایش ایشان معطوف به این است که چگونه می‌توان این کار را انجام داد. این مسأله سطوح مختلفی دارد. بخشی از آن به سیاستگذاران مربوط است و آنها باید در تدوین برنامه‌های کلان، چشم‌انداز بیست، سی سال آینده آن را تعریف کنند و این موضوع را در نظر گیرند چه در حوزه فرهنگ، چه در سایر بخش‌هایی که باید حامی فرهنگ یا زمینه‌ساز فعالیت‌های فرهنگی باشند. قانونگذاران نیز طبیعتاً باید به این مسائل توجه کنند. یک بخش هم به مجریان مربوط است که برنامه‌های کوتاه‌مدت را اجرا می‌کنند و قرار است در کوتاه‌مدت این برنامه‌ها را به اجرا درآورند. بخشی هم به هنرمندان مربوط است. وظیفه هنرمندان این است که در حد توان هنری خود فراموش نکنند که حوزه دفاع مقدس همواره در اولویت است و باید به این حوزه پرداخت.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و شصت و دو
 - شماره هشت هزار و سیصد و شصت و دو - ۰۴ دی ۱۴۰۲