با تأمین آب شرب مشکلات سیستان و بلوچستان به پایان نمیرسد
ضرورت احیای هامون و حل معضل ریزگردها
زهرا کشوری
دبیر گروه زیستبوم
آیا با تأمین آب شرب مشکلات سیستان و بلوچستان به پایان میرسد و دفتر تلخ مهاجرت اقلیمی که 8 دهه از آغاز آن میگذرد، بسته میشود؟ پاسخ «حجت میانآبادی» پژوهشگر دیپلماسی آب و استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس به این سؤال منفی است. او تأمین آب شرب را حق مردم سیستان و بلوچستان میداند اما پای بادهای 120 روزه- را که تعداد آن در آمارهای رسمی به 180 روز رسیده- پیش میکشد و میگوید:«همین بادها با یک حرکت یکسال دسترنج کشاورز را زیر خاک دشت تفیده سیستان و خاک تالاب خشک هامون دفن میکنند. کشاورزی که برای رسیدن به همان زمینها هر روز شاید مجبور شود دو متر خاک را از روی خانهاش بردارد تا به سر زمین برسد.» آب باشد اما نان نباشد. همین مسأله باعث میشود تا او تأکید کند که حل معضل ریزگردها و احیای تالاب هامون مهمتر از تأمین آب شرب سیستان و بلوچستان است. آب شرب به تنهایی از مهاجرت اقلیمی اهالی شرق ایران جلوگیری نمیکند. باید مراقب باشیم که مرزها خالی از سکنه نشود.
رگ حیاتی که پس از 6 هزار سال قطع شد
دشت سیستان در دو سوی مرز- میان ایران و افغانستان- روزگاری انبار غله منطقه بود. آن زمان که هنوز هیرمند در جریانی 6 هزار ساله دشت سیستان را آبیاری میکرد و با بادهای 120 روزه در میآمیخت و هوایی خنک را به صاحبان تمدن 5 هزار ساله «شهر سوخته» میداد. حالا از آن روزگار تالابی خشک و بیآب به نام هامون مانده است.
میانآبادی میگوید:«مسأله دشت سیستان و تالاب هامون یک تفاوت جدی با بحران آب دارد. وقتی درباره بحران آب در سیستان و بلوچستان صحبت میشود، سیاستگذاری ارشد صرفاً به بخش آب شرب معطوف میشود.»
به گفته میانآبادی آب در دشت سیستان، سه کارکرد بسیار حیاتی دارد؛ محیط زیست و گرد و غبار، کشاورزی و مسأله شرب.
این پژوهشگر دیپلماسی آب میپرسد حالا اگر ما مسأله آب شرب سیستان را تأمین کردیم آیا بحران آب دشت سیستان حل میشود؟ او حجت را بر همگان تمام میکند و میگوید:«بدون شک خیر.» چرا؟ چون دشت سیستان از لحاظ تاریخی محل عبور بادهای 120 روزه است که الان تعداد آن 180 روزه شده است. این باد شن و خاک را باد کن میکند. پس اگر ما شرب را حل کردیم به معنای آن نیست که مشکل حل شده است. او یادآور میشود:« با توجه به اتفاقاتی که در افغانستان(سدسازی روی هیرمند) افتاده است دیگر شما نمیتوانید شاهد رشد صنعت باشید.» میانآبادی میگوید:«برخی میگویند که دشت سیستان باید به سمت صنعتی شدن برود. وقتی منطقه زابل، به خاطر گرد و غبارها و براساس آمارهای جهانی، در فهرست آلودهترین شهرهای دنیا قرار گرفته است، خب شما آب شرب منطقه را تأمین کردید آیا اشتغال، اسکان و پایداری آن هم امکانپذیر است؟»
این پژوهشگر دیپلماسی آب میگوید:« لذا اینجا مشکل بزرگ، برداشت غلط در سیاستگذاری آب را داریم. متأسفانه نیاز آبی دشت سیستان به آب شرب ترجمه شده و حقابه و نیاز محیط زیست بهعنوان یک مسأله سانتیمالیستی جا انداخته شده است.
در حالی که میتوانیم بگوییم محیط زیست در دشت سیستان حتی از کشاورزی هم مهمتر است؛ چون آنجا محیط زیست یعنی ارتفاع دو و نیم متر شن. در واقع شرط بقا و حیات خطه دشت سیستان است. اگر ما هر روز هم جلوی در خانههایشان آب معدنی بگذاریم و مشکل آب شرب نداشته باشند، زنده بودن دشت سیستان وابسته به تالاب بودن و زنده بودن هامون است.» او میگوید:«حیات دشت سیستان وابسته به رود «هیرمند» است که هزاران کیلومتر را طی میکند و در نهایت از افغانستان وارد ایران میشود. رودخانهای که سالهاست پشت سر حدات افغانستان مانده و حاکمان دیروز و فعلی این کشور با احداث سدهای مکرر از ورود آب به ایران جلوگیری میکنند.»
میانآبادی میگوید:« وقتی ما تاریخچه سیاستگذاری این چهار- پنج دهه را در برنامهریزی برای منطقه دشت سیستان نگاه میکنیم دچار یک بخشینگری عجیب هستیم.»
او به تأمین مالی ساخت سدهای افغانستان اشاره میکند و میگوید:«بخش عمدهای از اعتبار ساخت سدهای افغانستان را کشورهای خارج منطقه دارند تأمین میکنند. یعنی بخشی از سدهای در افغانستان، توسط ارتش امریکا، ترکیه، هند و قطر ساخته میشود.»
میانآبادی میگوید:« همه قبل ازسال 1396 در جریان ساخت سد کمالخان بودند. باید دستگاههای مربوطه پاسخ بدهند که تا الان در این باره چه کارهایی انجام گرفته است.» دشت سیستان در سالهای گذشته توسط سیلابهایی که از سمت افغانستان میآمد، تزریق میشد که با ساخت سد کمالخان ورود سیلاب به ایران قطع شد.
میانآبادی میگوید:« چرا گذاشتند تا سد کمالخان تکمیل شد، دوسال آب به دشت سیستان نرسید وتازه به فکر طرحهای اضطراری افتاده ایم.»
او بحث را به سمت ساخت یک سد جدید به نام بخشآباد در بالا دست خراسان جنوبی میبرد و میگوید:« همین چند وقت پیش قطر نیممیلیون دلار برای ساخت سریعتر این سد کمک کرد. الان مسئولان باید پاسخ دهند که چه برنامهای برای مقابله با تبعات ساخت این سد روی دشت سیستان و خراسان جنوبی دارند.»
این پژوهشگر دیپلماسی آب میگوید:« هنوز این سد ساخته نشده، اوضاع دشت سیستان به شدت بحرانی و بغرنج است.»
او با توجه به پیامدهای ساخت سد بخشآباد میگوید: دشت سیستان هنوز دارد روزهای خوبش را تجربه میکند.