حمید غلامعلی خواننده پیشکسوت موسیقی پاپ در گفت‌و‌گو با «ایران»:

باید به تعهدمان در برابر موسیقی‌پاپ عمل کنیم

نداسیجانی
خبرنگار

 بعد از سال‌ها دوری ازعرصه خوانندگی، چه انگیزه یا اتفاقی سبب شد به صحنه موسیقی بازگردید؟
دردهه 70 به دلیل عشق وعلاقه‌مندی به موسیقی پاپ دهه 50، تلاش کردیم باردیگر موسیقی پاپ را احیا کنیم. اگرچه ابتدای راه مشکلاتی هم وجود داشت اما با همه اینها، کارها به خوبی پیش رفت. به عنوان مثال، درآن دوران، دریافت مجوز برای این سبک از موسیقی با مشکلاتی همراه بود و به همین سبب آلبوم‌ها، مدت‌ها درانتظار دریافت مجوزمی‌ماندند و درآخربا تغییر برخی ازقطعات کار منتشر می‌شد. ما این سختی‌ها را گذراندیم تا موسیقی پاپ، باردیگر زنده شود. در واقع آنچه هدف ما بود و دوست داشتیم اتفاق بیفتد، به نوعی درحال شکل‌گیری بود و روز به روز قطعات بهتر و با کیفیت‌تر جمع‌آوری و ضبط می‌شد. اما بعد ازمدت‌ها بنا به دلایلی، این موسیقی از مسیراصلی خود خارج شد. ما هنرمندان آن دوران موسیقی پاپ، براین اندیشه بودیم، آن کاری که می‌بایست و وظیفه‌ای که برعهده داشتیم، به سرانجام رسیده است اما در نهایت مسائل مختلفی پیش آمد که موجب ایجاد این فاصله شد. البته طی این سال‌ها، دوستان بسیاری پیشنهاد کردند مجدداً فعالیت‌مان را آغاز کنیم، چرا که خود را عضو کوچک این هنر می‌دانستیم و در قبال آن متعهد و مسئول بودیم. براین اساس تلاش کردیم بار دیگر تا آنجا که در توان‌مان است مسیر را اصلاح کنیم.
آنچه ما در نظرداشتیم موسیقی متین و به نوعی فاخر دهه 50 بود. با این هدف که همان سبک موسیقی را با امکانات امروزی ادامه بدهیم. ناگفته نماند، درحال حاضرامکانات ضبط و پخش واجرا، نسبت به گذشته بسیارتغییرکرده و درمقابل، این انتظار وجود دارد کیفیت کارها بهترشود اما متأسفانه بیش از 90 درصد کارهایی که اجرا و پخش می‌شوند، کیفیت لازم را ندارند وشاید تنها به لحاظ شفافیت صدا، کارها کمی بهترشده باشد اما مابقی اِلمان‌ها از جمله شعر و ترانه، اجرای خواننده، ارکستراسیون و...در سطح کیفی خوبی قرارندارند. البته در این بین کسانی هستند که خوب کار می‌کنند و با وجود هزینه‌های سنگین، تلاش‌شان این است همچنان موسیقی‌های خوب را تولید و اجرا کنند، ولی خب مسیر موسیقی پاپ و ذائقه شنیداری جامعه تغییرکرده است. براین اساس حس کردیم مأموریتی داریم که باید به سرانجام برسد. حالا چه میزان دراین زمینه موفق بوده‌ایم، نمی‌دانیم، ولی تلاش‌مان را می‌کنیم تا باردیگر موسیقی ای را که فکر می‌کنیم اصولی و درست است احیا کنیم.
موسیقی دهه 50 چه ویژگی هایی داشت که به این سبک از موسیقی گرایش پیدا کردید و تلاش‌تان این بود آن را به نسل بعد از خود معرفی کنید؟
با وجود آنکه سال‌ها از تولید و انتشارموسیقی دهه 50 می‌گذرد، ساختارکار آنقدر قوی و خوب است که این موسیقی همچنان مخاطب دارد و شنیده می‌شود، حتی برای کسانی که بارنخست این کارها را می‌شنوند هم لذتبخش است. براین اساس درتولید چنین آثاری، اصول اصلی کارمانند شعر و ترانه و در ادامه ملودی وتنظیم و اجرای خواننده، باید به‌درستی رعایت شوند. هرگاه این موضوعات با توجه به قواعد کاری، درکنارهم قرارگرفتند، بارها و بارها شنیدن آن، شما را خسته نخواهد کرد.
فراموش نکنیم این آثار با تولیدات امروزی که خیلی زود در اذهان به فراموشی سپرده می‌شوند، متفاوت هستند. آن کارهای ماندگار، آثاری بودند که ما را به موسیقی پاپ علاقه‌مند کرد و خود را مدیون کسانی می‌دانیم که آن دهه این کارها را تولید کردند. موزیسین‌های خوبی که متأسفانه امروز بسیاری از آن خوبان دیگر در بین ما نیستند. ازجمله مرحوم بابک بیات، ناصرچشم‌آذر، واروژان و... که خود را مدیون هنر این بزرگان می‌دانیم. هدف و تلاش این بزرگان ارائه موسیقی خوب به مردم بود که هم مورد پسند کلیت جامعه قرار بگیرد و هم به لحاظ ساختاری، اصولی و درست باشد.
 
سال‌ها قبل در مصاحبه‌ای اشاره داشتید شرایط برای حضور شما در عرصه موسیقی مساعد نیست. امروز این شرایط را چگونه می‌بینید؟
نمی‌توانم بگویم شرایط امروز موسیقی مساعد است یا خیر! اما احساسم براین است زمانش فرا رسیده و این ضرورت ایجاد شده است که به صحنه هنر بازگردیم. البته در کنار من عزیزان دیگری هم هستند که فعالیت همه ما تقریباً به دهه هفتاد برمی‌گردد؛ هنرمندانی چون چنگیز حبیبیان، قاسم افشار و البته آقای مهدی مقدم که عضو جوان‌تر گروه هستند. ایشان هم در دهه هفتاد کار خود را شروع کردند. همه ما همچنان همان حس گذشته را داریم. اگر این مسیرهمچنان به درستی پیش می‌رفت، امروزبدون هیچ دل‌نگرانی، می‌نشستیم و نظاره‌گر بودیم و از آن موسیقی لذت می‌بردیم. ما حس کردیم هنوز مسئولیتی بر دوش ماست اما اینکه چقدر موفق عمل کنیم به آینده بستگی دارد و اینکه چه اتفاقاتی رقم خواهد خورد! هرچه هست به استقبال خوب از کنسرت‌ها امیدواربودیم و به ادامه راه دلگرم هستیم.

موسیقی‌های پاپ که امروزه شنیده می‌شوند، مورد پسند و سلیقه برخی از نسل های امروزی‌ است. آلبومی که به تازگی منتشر کردید چه میزان با سلیقه نسل امروز نزدیک است؟
برخی ازقطعات این آلبوم به حدود 30 سال قبل برمی‌گردد؛مانند موسیقی فیلم «غریبانه» که سال‌ها پیش شنیده شد و مردم دوست داشتند وخوشبختانه امروزهم توسط جوانان علاقه‌مند شنیده و ضبط شده است. سبک کاری مجموعه‌ای که به تازگی منتشرکردم، تقریباً مشابه آلبوم «قبیله عشق» است. مانند کارهایی که استاد فریبرز لاچینی ساخته بودند و قطعه «غریبانه» که دراین آلبوم قرار دارد؛ کارهای عاشقانه آرام که به قول معروف مربوط به زمان تنهایی است. البته یکی از قطعات این کاربا عنوان «گیج‌گاه» مربوط به فیلمی است با همین عنوان که درسینماها اکران شد و همزمانی آلبوم و اکران این فیلم برای من جالب بود.
 
یعنی به سبب نگاه اقتصادی و مالی به موسیقی، تصمیم گرفتید دیگر فعالیتی نداشته باشید؟
 خیر. قراربود یک‌سری اتفاقات، جایگزین موضوعات دیگر شود اما متوجه شدیم کیفیت فدای مسائل مالی شده است و سیاست‌های دیگر... البته این اتفاق طی دوره زمانی 10 تا 15 سال شکل گرفت و آرام آرام متوجه شدیم اصول کاری و مسیری که انتخاب کرده بودیم تغییرپیدا کرده است. براین اساس، احساسمان براین بود این مارکت دیگرجای ما نیست. البته درحال حاضر هم به مارکت موسیقی نمی‌اندیشیم وحس می‌کنیم مسئولیتی برعهده ماست که باید آن را ادا کنیم و در ادامه این مردم هستند که کار را دوست داشته باشند یا خیر.

چرا نسل امروز موسیقی پاپ به بحث کیفی تولید و محتوای کار توجه کمتری دارند و به سمت گیشه سوق پیدا کرده‌اند؟
تصمیم گیرنده یک عده محدودی هستند که با قراردادهای مختلف، خواننده‌ها را دراختیارخود گرفته‌اند.آنها هستند که می‌گویند خواننده چه بخواند! کجا برود! کجا اجرا کند و... همه این تصمیمات برعهده آن سرمایه‌گذاران و تهیه کننده‌ها ست. درصورتی که در دوران فعالیت ما، چنین قراردادهایی وجود نداشت. همه ما موسیقی خوب و درست را دوست داشتیم و خودجوش انتخاب می‌کردیم. البته قطعاً طی این مسیراشتباه‌هایی هم داشته‌ایم اما ادعایی نداریم که فقط ما درست می‌گوییم و انجام می‌دهیم.عقیده ما این بود و پای اعتقادات خود ایستادیم و همچنان سعی می‌کنیم آن چیزی را که درست است انجام دهیم.
 
هدف تهیه‌کننده‌ها چیست؟
متأسفانه برخی از این دوستان تهیه‌کننده، شناخت درستی از موسیقی ندارند. اشعار و ملودی‌ها به لحاظ ساختار ایراداتی دارند و حتی بسیاری از همین دوستان اصول اولیه فعالیت یک شاعر یا ترانه‌سرا را نمی‌دانند و بر همین اساس به دنبال آن یک تعداد کلمات کلیشه‌ای به این موسیقی وارد شده که همچنان الگو‌برداری می‌شود. جای تأسف است بگویم کلماتی دراین ترانه‌ها گفته می‌شود که حتی قابل بیان نیست. این اتفاقات به مرور زمان شکل گرفته و متأسفانه مشکل اصلی مردم ما هم عدم شناخت و آموزش درست از موسیقی خوب است. طی این سال‌ها، موسیقی هیچ‌گاه جزو دروس آموزشی نبوده و در کلاس‌های هنری نه از موسیقی صحبتی در میان است و نه از سینما. به همین دلیل این دو مقوله در کشور ما به انحراف کشیده شده است. اما اگر به این هنر جدی‌تر نگاه شود و آموزش بدهند، قطعاً دیدگاه مردم در آینده متفاوت خواهد شد و موسیقی‌های ضعیف و هجو در مارکت موسیقی جایی نخواهند داشت و ورودشان با شکست همراه خواهد بود. اما متأسفانه به سبب این عدم شناخت، هر موسیقی را به ما تحمیل می‌کنند و بالاجبار همان را قبول می‌کنیم.
 
ترانه‌های امروزی موسیقی پاپ، مورد توجه و علاقه‌مندی برخی از مخاطبان بویژه نسل جوان است و به این نوع ترانه‌ها واکنش مثبت نشان داده‌اند. به نوعی مسأله عرضه و تقاضاست و بر همین اساس خواننده‌ها هم با همین سلیقه حرکت می‌کنند. دیدگاه شما در این باره چیست؟
این دیدگاه عمومی جامعه است. بایستی در کنار آموزش درست موسیقی در مدارس، رسانه هم نقش خود را به درستی ایفا کند. سال‌های بسیاری است که ساز در تلویزیون نشان داده نمی‌شود اما در سینما و شبکه‌های غیررسمی رسانه ملی و پلتفرم‌های مختلف، ساز به نمایش گذاشته می‌شود. اگر همین اتفاق در این سال‌ها شکل می‌گرفت، حداقل مردم با یک اجرای درست و خوب، آشنایی بیشتری پیدا می‌کردند اما متأسفانه نه‌تنها در این مسأله به نتیجه مثبت و درستی نرسیده‌ایم، بلکه در آموزش‌های مقاطع مختلف درسی هم همچنان این مشکلات وجود دارد و به همین سبب در این مقوله‌ها ضعف‌های بسیاری دیده می‌شود.
 
با توجه به فعالیت امروز خواننده‌های پاپ و نقد‌هایی که وارد بوده، آیا از انتخاب خود و موسیقی‌ای که با عشق و علاقه دنبال کردید، پشیمانید؟
بارها دلسرد شدم اما با خود گفتم تلاشمان را کردیم حتی اگر گاهی اوقات مسیر را به اشتباه رفتیم. در تمامی کارهایی که خوانده‌ام، سعی کردم اصول اولیه را رعایت کنم اما ادعایی هم ندارم و هیچ‌کس هم نمی‌تواند چنین ادعایی داشته باشد. آن زمان که در این مسیر قرار گرفتیم و کار را شروع کردیم، سیستم صوتی به‌صورت آنالوگ بود و سیستم‌های دیجیتال تعریف نشده بود. همان کاری که در استودیو خوانده و ضبط می‌شد، به گوش مردم می‌رسید و پخش می‌شد اما در حال حاضر ضبط و پخش کار، بسیار آسان شده است و برهمین اساس هم تعداد خواننده‌ها افزایش پیدا کرده‌اند. خواننده‌هایی که امروز روی صحنه می‌خوانند، صدایشان با آنچه در استودیو ضبط شده، بسیار متفاوت است چرا که در آنجا صداها اصلاح شده است. آن دوران اگرچه کارها سخت‌تر و پیچیده‌تر پیش می‌رفت اما خروجی آن لذتبخش و خوشایند‌تر بود.
 
از نگاه شما چرا برخی از خواننده‌های پاپ نسل امروز تعهدی به هنر خود ندارند؟
این وظیفه‌شناسی و متعهد بودن انتظاری است که از یک خواننده یا هنرمند می‌رود و به خود آن شخص بستگی دارد. متأسفانه جامعه امروز به سمت تولیدات یکبار مصرف حرکت کرده و براین اساس، وقتی خواننده تازه‌کار، مانعی مقابل خود نمی‌بیند، بدون گذراندن مراحل آموزشی براحتی کار را تولید و پخش می‌کند. چه بسا که کار مورد استقبال قرار بگیرد و به قول معروف هیت شود اما در گذشته این‌گونه نبود و دیدگاه مردم و مخاطبان نسبت به این موضوع متفاوت بود. نکته قابل‌توجه اینکه تصمیم‌گیرندگان، نمی‌گذاشتند هرخواننده‌ای وارد این هنر شود و شرکت‌ها خود صاحبنظر بودند و به همین سبب کیفیت اجرای خواننده برایشان بسیار مهم بود و هر کسی اجازه ورود به این میدان را نداشت. براین اساس کارهای خوب انتخاب و پخش می‌شد. ناگفته نماند این تصمیم‌گیری‌ها تنها منوط به بازار موسیقی نبود. تهیه‌کننده‌ها و تولیدکنندگان اصول هنری را می‌شناختند و به جنبه مادی کار، نگاهی نداشتند و تمام هزینه‌ها را بیش از آنکه لازم بود، پرداخت می‌کردند تا کیفیت کار فدای هزینه نشود.
 
اما امروزه گاهی درکنسرت های پاپ، پلی‌بک هم شنیده می‌شود؟
پلی‌بک‌خوانی را می‌توان در دو جنبه بررسی کرد؛ نخست اینکه گروه از یک ارکستر حدود 8 نفره تشکیل شده اما ایده‌شان این است صدایی که روی صحنه شنیده می‌شود، ارکستر 20- 30 نفره را شامل شود. بنابراین یک تعداد ساز به عنوان صداهای کمکی ضبط می‌شود و در کنار اجرای نوازنده‌های روی صحنه، آن صداها هم شنیده می‌شوند. این کار تا حدودی قابل قبول است. به این دلیل که آن تعداد نوازنده و هماهنگی و صدا‌برداری و... هزینه‌بر است. نوع دیگر پلی‌بک‌خوانی، به این صورت است که خواننده و نوازنده تنها ادای اجرا را در آورند؛ اتفاقی فاجعه‌بار که قابل توجیه نیست و لطمه بسیاری به موسیقی کشورمان می‌زند آن هم با قیمت بلیت‌هایی که سرسام‌آور است. اگرچه امکانات امروز آنقدر پیشرفته و قوی شده است که هر گاه بخواهید، می‌توانید صدای خود را پخش کنید و هر گاه نخواهید، صدای ضبط شده پخش شود.

 موافق این قیمت بلیت‌ها هستید؟
 قیمت بلیت‌های کنسرت قابل درک نیست. البته بخش اصلی این هزینه‌ها مربوط به سالن‌های کنسرت است. سالن‌های خوب که در بین هواداران اسم و رسمی پیدا کرده است، قیمت اجاره بهایشان را افزایش داده‌اند. فعالیت کاری ما در آن دوران و هزینه بلیت‌ها و سالن‌ها، نسبت به امروز، اصلاً قابل مقایسه نیست. بنابراین با توجه به هزینه‌هایی چون اجاره سالن، تبلیغات، صدا‌برداری، نورپردازی و دستمزد نوازنده‌ها و خواننده و... که بسیار سنگین است، باید هوای یکدیگر را داشته باشیم تا روز به روز این کار ضعیف‌تر نشود.
 
در دهه 70 و دوران آغاز فعالیت موسیقایی شما، محدودیت‌هایی در موسیقی پاپ وجود داشت. در آن برهه زمانی چگونه فعالیت کردید و این موسیقی چگونه به مردم معرفی شد؟
در دهه 60 این تلاش‌ها آغاز شده بود و بسیاری از عزیزان قبل از ما در موسیقی پاپ فعالیت داشتند. جالب اینکه در آن دوران این موسیقی به اسامی مختلف معرفی می‌شد. به‌طور مثال اوایل کار به آن «موسیقی جوان» می‌گفتند و بعد‌ها «موسیقی مردمی» و البته «موسیقی نوین». این اسامی را انتخاب کردند تا حساسیتی که بر عنوان موسیقی پاپ است، کمتر شود و کارهایی هم در این زمینه تولید شد و آرام آرام شکل گرفت. خاطرم است سال 1374 تصمیم داشتم اولین آلبوم موسیقی‌ام با عنوان «خلیج‌فارس» را منتشر کنم اما این کار حدود 9 ماه منتظر دریافت مجوز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و دلیل آن هم ژانری بود که این آلبوم داشت؛ موسیقی پاپ. اما بعد از دولت آقای خاتمی فضای کار، کمی بازتر شد و توانستیم مجوز این کار را بگیریم و کم‌کم عنوان موسیقی پاپ مرسوم شد.
 
کمی هم از آلبوم جدید خود «پاییز بعد از تو» و شکل‌گیری این کار بگویید.
این آلبوم به پیشنهاد دوست عزیزم، آقای سجاد عزیزی آرام از شاعران خوب کشورمان جمع‌آوری شده است. قطعات آلبوم در ژانر عاشقانه است. آهنگسازی کار بر عهده همکار قدیمی و کاربلد آقای دکتر چراغعلی بوده. این دو عزیز بدون هیچ چشمداشت مالی این کار را انجام دادند و درواقع باید بگویم رفاقت بین ما حاصل شکل‌گیری این آلبوم بوده است و ادای دینی به عزیزانی که در دهه 50 و دهه 70 فعالیت کردند. ما تلاشمان را کردیم تا یک کار خوب جمع‌آوری و به مردم عزیز تقدیم کنیم. امیدوارم مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته باشد و از همین رسانه، از این دو عزیز که همراه بودند و پای کار ایستادند، تشکر می‌کنم.
 
اتفاقی که از دوران کرونا به بعد شکل جدی‌تری به خود گرفت، گرایش هنرمندان موسیقی به تولید و انتشار تک‌آهنگ در فضای مجازی بود؛ اتفاقی که تقریباً ماندگار شد و موجب توقف و بعضاً تعطیلی بخش نشر شده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
در حال حاضر تولید آلبوم بسیار هزینه‌بر است و حتی شاید برداشت مالی هم نداشته باشد. در واقع به علت عدم قانون کپی‌رایت و دانلود اثر در سایت‌های غیرمجاز، دیگر نمی‌توان انتظار تولید آلبوم را داشت جز اینکه هنرمند و خالق اثر به خاطر علاقه‌مندی و عشق خود به هنرش یک اثر فیزیکی ماندگار تولید کند. ما نیز برای دل خودمان این کار را تولید کردیم و انتظار هیچ بازگشت مالی نداریم. اگرچه باید بگویم جایگاه آلبوم فیزیکی کمرنگ شده و دیگر نمی‌توان روی آن حساب کرد. درحال حاضر هم با یک جست‌و‌جوی ساده می‌توان بهترین کیفیت کار را در اینترنت پیدا کرد اما مهم این است، آن کارهای خوب را حفظ کنیم. به نوبه خودم از تمامی کسانی که در فضای اینچنینی کارهای سالم و اصولی تولید می‌کنند تشکر می‌کنم و امیدوارم این دیدگاه همچنان ادامه داشته باشد.
 
برای آنکه موسیقی پاپ یک موسیقی مردم‌پسند و دارای محتوا باشد، چه پیشنهادی دارید؟
آشنایی مردم با این مقوله باید بیشتر شود و از سوی دیگر کسانی که به این عرصه ورود پیدا کرده‌اند، بدانند هنری را انتخاب کرده‌اند که ما سال‌ها برای بهتر شدن و حفظ آن زحمت کشیدیم و در آن حرفی برای گفتن داشتیم. این هنر و موسیقی مانند کتابی است که هرکدام از ما گوشه‌ای از این کتاب چند جمله‌ای می‌نویسیم اما باید بیاموزیم در این کتاب کلمات خوب با خط خوش نوشته شود، یعنی هم به لحاظ کیفیت کار و شنیداری و هم به لحاظ کلام و موسیقی در سطح خوبی قرار گرفته باشد. فراموش نکنیم هر کدام از ما نویسنده این کتاب هستیم و باید مراقب باشیم بد خط ننویسیم.
 
چشم‌انداز شما از آینده این موسیقی چیست؟
من بر این باورم مردم از موسیقی‌های سطحی اشباع شده‌اند و در اندیشه بازگشت به موسیقی‌های خوب هستند. حالا این ادعا چقدر درست و واقعی باشد نمی‌دانم! اما هر کسی به سهم خود باید نقشش را به درستی بازی کند. ما هم توانمان در همین حد است. دیگر عزیزان هم اگر دلشان برای هنر مملکت خود می‌تپد، باید به میدان کار بیایند و از خود مایه بگذارند.

 

برش

چه موضوعی سبب کناره‌گیری نسل خواننده‌های دهه هفتاد، چون شما ودیگر هنرمندان شد؟
موضوعات مالی ومباحث اقتصادی ازمسائل مهم وتأثیرگذاردرهرزمینه هنری است. هرزمان اقتصاد به‌عنوان یک صنعت به هنرو جامعه وارد شود، مسائل و مصایبی را هم به همراه خواهد داشت.البته مهم این است ازکدام سمت و سو به هنرورود کرده است. یک زمان هزینه می‌کردیم و تمام تلاشمان این بود، کارخوب به بازارموسیقی عرضه شود واولویت نتیجه مثبت کاربود نه بازگشت مالی اما درشرایطی دیگر، برخی دوستان تولید می‌کنند تا برداشت مالی ازمحصول داشته باشند و دراین زمینه کمترین هزینه را هم انجام می‌دهند و بیشترین آسیب را به کیفیت کار وارد می‌کنند و جای تأسف است که بگویم آنچه امروز در صفحات اجتماعی شاهد هستیم همین مسأله دوم است. کمترین هزینه و بی‌کیفیت‌ترین کارها، خروجی این تولیدات است که متأسفانه از نگاه مردم به‌عنوان یک کار خوب شناخته می‌شود. گرچه ممکن است هیچ محتوایی هم نداشته باشد. حتی برخی از تولیدات خواننده‌های پاپ لس‌آنجلسی هم بر همین مبناست. کارهایی که به هیچ وجه قابل دفاع نیستند، اما چون به این شکل گسترده پخش و فراگیرشده‌اند، مورد استقبال قرارگرفته است. بنابراین اگرما مقابل آن نایستیم، همین تعداد موسیقی سالم و خوب هم ازبین خواهد رفت.