یلدای چارسو در تب و تاب «حقیقت»
منتخبان هفدهمین جشنواره سینما حقیقت امروز معرفی میشوند
فرهنگی/ پرونده هفدهمین دوره جشنواره «سینما حقیقت» عصر امروز با معرفی برگزیدگان بسته میشود. تب و تاب مهمترین رویداد سینمای مستند در حالی در روزهای پایانی بالا گرفت که از یک سو حضور چهرههای شناخته شده بینالمللی همچون جیمز لانگلی و اوویدیو سالازار در ترکیب میهمان خارجی و از سوی دیگر حضور رضا میرکریمی در ترکیب داوران بخش بینالملل توجهها را به این بخش از جشنواره جلب کرد. رقابت فیلمسازان بخش ملی هم علاوه بر دریافت بازخورد اهالی رسانه و منتقدان در کاخ جشنواره، با معرفی سه فیلم پرمخاطب در اکران آنلاین گرمتر شد.
پرمخاطبهای کاخ جشنواره و اکران آنلاین
تنور سومین روز جشنواره را اکران مستند «احمد» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی گرم کرد. این فیلم که درباره زندگی و زمانه مرحوم حاج سیداحمد خمینی است پرمخاطبترین مستند چهارشنبه 29 آذرماه بود. «خانواده خلج» و «قویدل» در دو روز ابتدایی جشنواره این عنوان را از آن خود کردند. در بخش اکران آنلاین که امسال رایگان نبود و بلیتفروشی برای تماشای آثار در سایت هاشور انجام شد، شرایط متفاوت بود و سه فیلم «پرونده تمرد من» به کارگردانی مسعود دهنوی، «رزیدنت» به کارگردانی امیرمحمد کوچکزاده و «پدگر» به کارگردانی محمدرضا خوشفرمان پرمخاطبترین آثار اکران آنلاین شدند. محمد حمیدیمقدم دبیر این رویداد، از خنثی نبودن و خلاقه و دردمندبودن به عنوان ویژگیهای آثار جشنواره هفدهم نام برده و در عین حال امیدواری به آینده را شاخصه و سرفصل ویژه آن عنوان کرده است.
بزرگداشتها و کارگاههای آموزشی پررونق
روزهای آغازین جشنواره امسال به یاد مرتضی پورصمدی، فیلمبردار فقید سینمای ایران گره خورد و «سینما حقیقت» در ادامه با برگزاری بزرگداشت مهرداد زاهدیان و اصغر بختیاری از این دو چهره مطرح مستند تقدیر کرد. در مراسم بزرگداشت اصغر بختیاری تهیهکننده و مستندساز و از همکاران شهید سیدمرتضی آوینی با حضور یاران روایت فتح از او برای یک عمر جهاد خالصانه جهت ثبت حقیقت تقدیر شد. در مراسمی دیگر نشان عالی سینماحقیقت به مهرداد زاهدیان فیلمساز و مستندسازی که پژوهش در آثارش اولویت دارد اهدا شد. برگزاری کارگاههای انتقال تجربه از جمله بخشهای جانبی جشنواره است که امسال به خاطر حضور چهرههای شاخص با استقبال همراه شده است. کارگاه «تکنگاری در سینمای مستند» با حضور فرهاد ورهرام و «تجربههای جدید من در فیلمسازی مستند» با حضور مهرداد اسکویی با استقبال بینظیر مخاطبان برگزار شد. از نکات قابل توجه کارگاههای آموزشی روز چهارم جشنواره حضور جیمز لانگلی فیلمساز امریکایی بود. لانگلی که مستند معروف «نوار غزه» را کارگردانی کرده در این کارگاه با انتقاد از سیستم امریکا به این موضوع اشاره کرد که غرب، علاقهمند است ایران وارد جنگ شود.
جیمز لانگلی و سالازار در تهران
امسال در هفدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» مستندسازان و میهمانانی از کشورهای دیگر به ایران آمده و در خانه جشنواره حاضر شدند. جیمز لانگلی مستندساز و عکاس، آرلین کلمشا استاد دانشگاه سائوپائولو، هانا پولاک کارگردان، تهیهکننده و فیلمبردار، عاید نباء فیلمنامهنویس و کارگردان اردنی-فلسطینی، شهیدالعلم عکاس معلم و فعال اجتماعی بنگلادشی، اوودیو سالازار مستندساز امریکایی و سوینچ یشیلتاش مستندساز اهل ترکیه میهمانان خارجی جشنواره هفدهم هستند. جیمز لانگلی مستندسازی است که دو دهه گذشته خود را صرف انتقال واقعیتهای تلخ دنیای درونی غیرنظامیان گرفتار جنگ مانند عراق، افغانستان و غزه کرده است. «نوار غزه» اولین مستند او است. پنجشنبه 30 دیماه همزمان با آیین شب یلدا، میهمانان خارجی با حضور در کاخ جشنواره با محمد حمیدی مقدم دیدار داشتند و با میز شب یلدایی جشنواره عکس یادگاری گرفتند.
توصیههای میرکریمی برای سینما حقیقت
در فاصله یک روز مانده به پایان جشنواره فهرست داوران بخش ملی و بینالملل هم اعلام شد. رضا میرکریمی دبیر جشنواره جهانی فجر از جمله داوران بخش بینالملل در بخش مستند بلند، از جمله چهرههای شناخته شده سینمای ایران بود که در روزهای پایانی در چارسو حضور یافت. او که برای مراسم بزرگداشت اصغر بختیاری به کاخ جشنواره آمده بود، در اینستاگرامش تماشای دو مستند «احمد» و «بحران خاموش» را توصیه کرده است. میرکریمی «احمد» را فیلمی با نگاهی مصلحانه و عبرتآموز به تاریخ معاصر و سرشار از ناگفتهها عنوان کرده و درباره «بحران خاموش» نوشته است: «مستندی که باید دید. فیلمی از حسین حقیقی عزیز که پیام هولناکش را تأثیرگذار و هنرمندانه به تصویر میکشد.» جمعه اول دی ماه و در آخرین روز جشنواره 49 فیلم اکران، 2 کارگاه و 2 نشست بررسی فیلم برگزار و از کتاب جدید احمد ضابطی جهرمی رونمایی شد.
بــــرش
متفاوت از توصیف رسانههای رسمی
محمد تقیزاده/ منتقد
یکی از تمهیدات جالبی که محمدعلی فارسی در مقام کارگردان در مسیر روایت مستند ایجاد کرده، تعلیقی است که در معرفی این شهید دفاع مقدسی طراحی شده است یعنی برخلاف بسیاری از آثار اینچنینی که در ابتدا نام شهید عنوان میشود و مدام از آن یاد میشود در طول مستند «بیقرار» بتدریج از نام و عنوان شهید بزرگوار پردهبرداری میشود و هرچه به انتهای فیلم نزدیک میشویم اطلاعات و آدرسهای بیشتر و دقیقتری در ارتباط با مشخصات ایشان ارائه میشود. «بیقرار» به ماجرای بیقراری حاج قاسم سلیمانی و شهید «حسین یوسف الهی» میپردازد که سالها رفیق و یار همدیگر بودهاند و بخش مهمی از مستند به توصیفات و صحبتهای حاج قاسم درباره شهید یوسفالهی مربوط میشود که مزار ایشان در کنار مزار حاج قاسم قرار گرفته است. «بیقرار» فضایی دفاعمقدسی و عرفانی دارد و از جمله مستندهایی است که درباره یکی از شهدای جنگ تحمیلی ساخته شده است. این مستند نیز از روش مصاحبه و بازسازی برای به تصویر درآوردن جزئیات و توصیفات مورد نظر خود استفاده کرده و در طول فیلم شاهد افراد متخصص و مرتبط زیادی هستیم که جلوی دوربین میآیند و از شهید بزرگوار خاطره یا نکتهای را بیان میکنند. در مقابل، بازسازیهایی که فیلمساز برای به تصویر درآوردن هرچه بهتر خاطرات و ماجراهای پیشآمده ساخته است، آنچنان جذاب و گیرا به نظر نمیرسد و حداقل جذابیت بخش مصاحبهها را ندارد. شخصیت شهید یوسف الهی و تمایزی که وی با شمایل توصیف شده از شهدا داشته یکی از تأکیداتی است که مستندساز روی آن تمرکز داشته و از جمله جذابیتهای شخصیت فردی این شهید محسوب میشود؛ برای نمونه در مستند عنوان میشود که شهدا و رزمندگان همواره با ریش بلند، تسبیح به دست و شمایل مذهبی و سنتی شناخته میشوند در حالیکه شهید یوسف الهی با سر و شکلی متمایز و امروزی، پیراهن آستین کوتاه و شلوار لی توصیف میشود که هم از نظر همرزمان و دیگر بسیجیان حاضر در مستند و هم از نظر مخاطبان مستند میتواند متفاوت با دیگر شهدایی باشد که در ذهن دارند و در رسانههای رسمی توصیف شدند.
بــــرش
سنتها و عقاید غلط در چالش پسرزایی
چالش زادوولد در سالهای اخیر به یکی از بحرانهای جامعه بدل و پیشبینی شده در دهههای آینده جامعه ایران به دلیل نبود زادوولد کافی، کشوری پیر خواهد بود. مسأله مستند «سونوگرافی» اما اندکی متفاوت است و هایده مرادی در مقام سازنده فیلم به یک چالش محلی و بومی در کشور یعنی تمایل خانوادهها برای پسرزایی و برخورد نامطلوب با نوزادان دختر پرداخته است. «سونوگرافی» داستان زنانی است که به دلایل مختلف نمیخواهند پسر به دنیا بیاورند؛ گروهی مشکلات خانوادگی و فشار همسر و خانواده همسر را دلیل این تصمیم عنوان میکنند و گروه دیگر محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی را که در ایران وجود دارد، عامل این تصمیم خود خواندهاند. مسیر پسرزا بودن یکی از پرداختها و مسیرهای جالب فیلم است؛ برخی از زنان به اطبای پزشکی مراجعه میکنند و با تقویت و مصرف برخی داروها، احتمال 30 تا 40 درصدی داشتن پسر را وعده میگیرند این در حالی است که در ابتدای فیلم مسیرهایی بررسی میشود که مادران حامله به سراغ دعانویسها میروند تا از خلل چنین راهکارهایی فرزند خود را پسر کنند.
در مستند «سونوگرافی» علاوه بر رویکرد اجتماعی و فرهنگی، چالشهای اقتصادی و جامعه شناختی این تصمیمات نیز مورد کنکاش و بررسی قرار میگیرد چنانچه با ناراحتی پزشکان و کارشناسانی مواجه هستیم که تمایل بیحد و حصر خانوادهها برای پسرزا بودن را مخالف خلقت خداوند و طبیعت خواندند و پیشبینی کردند با این روند، با کمبود دختر در سالهای آتی روبهرو خواهیم بود.
«سونوگرافی» نمایش سنتها و عقاید غلط برخی اقوام ایرانی است که برای نمونه در جریان بچهدار شدن و پسربودن آن نمود پیدا میکند. این سنتها در بسیاری از طوایف و اقوام دیگر به گونهها و شکلهای مختلف ظهور و بروز پیدا میکند و در حالیکه با پیشرفت علم و تکنولوژی و ارتباط با جامعه جهانی بسیاری از مشکلات در شهرهای بزرگ کشور حل شده، برخی چالشهای فرهنگی -عقیدتی در شهرهای کوچکتر وجود دارد که بشدت خانوادهها را تحت تأثیر قرار میدهد.
بــــرش
تصویری باورپذیر از تقابل قهرمان و ضد قهرمان
«عیدوک» به طور مستقیم به وصف حاج قاسم نمیپردازد و عمده توصیفات و روایتهای آن در جریان برخوردها، کنشها و ماجراها و با نشان دادن واقعیت موضوعات محقق میشود. در مستندهای این چنینی عمدتاً شاهد این رویه بودیم که فیلمساز به قصد تمجید و پاسداشت مقام قاسم سلیمانی، آنقدر دچار اغراق، بزرگنمایی و احساسگرایی میشود که کارکرد تأثیرگذاری و باورپذیری مستند از دست میرود. تقابل قهرمان و ضدقهرمان یکی از الگوهای جذاب در سینمای داستانی است که در صورت پرداخت مناسب میتواند مؤثر و همراهکننده باشد.یکی از آسیبهای این نوع نگاه در سینمای داستانی و مستند ایران پرداخت بیش از حد منفی به ضدقهرمان برای تضعیف جایگاه آن است این در حالی است که تجربیات آثار خوب سینمایی نشان داده که هرچه قدر ضدقهرمان داستان قویتر و سرزندهتر باشد، نبرد آن با قهرمان جذابتر و تماشاییتر و اصولاً ارزش قهرمان مضاعف میشود. در«عیدوک» امیر عسگری سعی شده شخصیت ضدقهرمان روایت که همان عیدوک بامری است به قویترین شکل ممکن تصویر شود و از همینجاست که میتوان به فرمی سینمایی و هنری، ارزشهای نظامی و فردی حاج قاسم سلیمانی درک و دریافت شود. عیدوک یکی از سران قدرتمند اشرار در منطقه جنوب شرقی است که سالها مناطق آن جغرافیا در سیطره اقدامات شرارتبار وی از قتل و تجاوز تا دزدی و غارت قرار گرفته بود و افراد زیادی نیز در خدمت وی به این اعمال میپرداختند تا اینکه اراده قاسم سلیمانی که در آن زمان در منطقه کرمان خدمت میکرده برای نابودی این مافیا باعث نبرد چندین و چند روزه سپاه با اشرار در منطقهای به نام آورتین شد که نتیجه آن دستگیری سران قبایل اشرار بجز عیدوک بود. ماجرای عیدوک تاحدی فرق داشت و بعد از متواری شدن او در کوهها، سپاه موفق به دستگیری وی نشد اما این پایان رویارویی قاسم سلیمانی و عیدوک بامری نبود و در نهایت شاهد این بودیم که عیدوک خود را به حاج قاسم تحویل میدهد. از نکات متمایز مستند «عیدوک»، حجم تصاویر آرشیوی بکر و دیدهنشدهای است که سازندگان فیلم برای مستندکردن رویدادها از آن به بهترین نحو استفاده کردند و همین ارزش پژوهشی و استنادی کار را دوچندان افزایش داده است.