معاون محیط طبیعی حفاظت محیط زیست از ابعاد برنامه زندهگیری 100 رأس آهو، قوچ و میش میگوید
به دنبال طعمه برای یوزپلنگ آسیایی
راضیه خویینی
خبرنگار
معاون محیط طبیعی محیط زیست کشور در پاسخ به پرسش برخی فعالان محیط زیست که پرسیده بودند: «چرا سازمان محیط زیست شاهرود باید اقدام به زندهگیری حدود 60 الی 80 رأس قوچ و میش یا کل و قوچ از منطقه حفاظت شده تفال کند و آنها را به یک سایت تکثیر و پرورش شخصی در روستای زمانآباد توران منتقل کند؟» گفت: قطعاً دستاندرکاران سازمان حفاظت محیط زیست از ورود به اقدامات چالشی و حاشیهای هیچ منافعی جز دردسر و پاسخگویی و انتقاد نخواهند داشت؛ ولی ما بهعنوان مسئولان این کشور نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و شاهد نابودی برخی گونهها در کشور باشیم. شاید کاری نکردن در این زمینه انتقادات کمتری ایجاد کند، اما ما خودمان را نسبت به نسلهای آینده و محیط زیست مسئول میدانیم و قطعاً باید اقدامات مناسبی انجام بدهیم.
چرا تولد در توران به افزایش یوز منجر نمیشود؟
حسن اکبری در گفتوگو با روزنامه ایران با اشاره به اینکه از 2 سال پیش بشدت پیگیر موضوع نجات یوزپلنگ، مرور اقدامات انجام شده و برنامهریزیها بودیم، افزود: همواره دنبال این بودیم که چه اتفاقاتی برای یوزهای متولد شده در توران میافتد که علیرغم پویایی جمعیت و زادآوری، جمعیت آنها به شکل مطلوب افزایش پیدا نمیکند.
اکبری یادآور شد: سال قبل با وجود زادآوری خوب یوزها، در کنارش تلفاتی در جاده داشتیم. نکته مهم براساس تجربیات در ایران مرکزی این است که یوز حیوانی قلمروطلب و طالب جابهجاییهای زیاد است. بنابراین به لکههای زیستگاهی متعددی نیازمندیم که هم طعمه، هم امنیت و هم امکان پراکنش یوز به آن لکهها وجود داشته باشد.
او بیان کرد: توران بخشی از آن محدوده پارک ملی و قسمت امن منطقه حفاظت شده خارتوران است که حقوق عرفی آن خریداری شده و عرصه نسبتاً امنی به شمار میآید اما در همان قسمتهای امن هم ما به تقویت طعمه نیاز داریم. در خارج از محدودههای امن و حتی پارک ملی معضل حضور دام و سگهای گله، ضعف حفاظت به دلیل کمبود نیرو و امکانات و کمبود طعمه وجود دارد.
وی گفت: از طرفی زیستگاههای اطراف توران مشکل فراوان دارد. در شرق توران منطقه حفاظت شده لاغری مربوط به خراسان رضوی؛ منطقهای دارای آهو بوده و محیط زیست با حضور فعال در آن، پاسگاه داشته است. این میتوانست پشتوانه خوبی برای توران باشد اما از سالها قبل به دلیل کمبود نیرو آن پاسگاه غیرفعال شد و دیگر آهو یا طعمهای در آن منطقه نداریم که یوز بتواند به آن پناه ببرد. طی بازدید از منطقه پروند خراسان رضوی متوجه شدیم که اگرچه جمعیت قوچ و میش آن بد نیست اما آهو در آن بسیار کمتراکم است. مشکل این منطقه باز کمبود نیرو است و از نظر امنیت و وضعیت طعمه در شرایط فعلی برای پلنگ نمیتواند چندان امیدوارکننده باشد.
اکبری با بیان اینکه در شمال توران؛ منطقهای بالغ بر400 هزار هکتار، بین سه منطقه توران، میاندشت و خوش ییلاق قرار دارد، تأکید کرد: این سه منطقه جزو مناطق 4گانه سازمان و تحت حفاظت هستند. توران و میاندشت حفاظت قابلقبولی دارند؛ اما خوشییلاق دارای مشکلات جدی از جمله وجود دام زیاد است که وضعیت طعمه بخصوص طعمههای دشتی آن ضعیف شده است. مهمتر اینکه در این زیستگاه ما بین این سه زیستگاه عرصهای بسیار مستعد برای یوزپلنگ داریم؛ اما تقریباً حفاظتی از آن صورت نمیگیرد. اتفاقاً مشاهدات بسیاری از یوزپلنگ در این منطقه ظرف یکسال قبل داشتهایم. حتی سال قبل یوزپلنگ با 4 توله در همین منطقه آزاد دیده شد یا یوزپلنگی که بیمار بود در این منطقه مشاهده شد.
ما نیرویی برای ترزیق مناطق حفاظت شده جدید نداریم
او گفت: همیاران و محیطبانان مشاهدات بسیاری گزارش دادهاند؛ اما متأسفانه حفاظتی روی آن نداریم. از طرفی پیگیری ارتقای سطح حفاظتی آن را داشتیم که به دلیل وجود معادن و نیاز به گرفتن موافقت از سوی دو دستگاه، باتوجه به وضعیت و سطح منطقه بسیار مشکل بود. مهمتر اینکه ما نیرویی برای تزریق به این منطقه نداریم. فرض کنیم که این منطقه جزو مناطق حفاظت شده قرار بگیرد. در این شرایط باید چند نیرو از توران و میاندشت کم کرده و به این منطقه بدهیم که منطقی نیست. وی خاطرنشان کرد: در شمالغرب توران، زیستگاههای اطراف میامی، زیستگاههایی با طعمه نسبتاً خوب قرار دارد که باز حفاظتی روی آن نداریم. اگرچه بخشی از آن کوهستانی است و چندان امیدوارکننده نیست. در غرب توران نیز تپهماهورها و زیستگاههای خوبی میان توران و منطقه شکارممنوع چاه شیرین داریم که از نظر طعمه بسیار ضعیف شده و هیچگونه حفاظتی روی آن صورت نمیگیرد. این زیستگاهها در واقع سمت غرب طرود قرار دارند. پس مواجه شدیم با اینکه یک هسته مرکزی امن و نسبتاً خوبی در توران داریم اما هم در خود منطقه توران و خارج از محدوده امن و خارج از پارک ملی، ضعف طعمه و حفاظت داریم. مناطق اطراف توران هم تقریباً رها بوده است. البته این به معنی کمکاری همکاران اجرایی نیست، زیرا با این تعداد نیرو محافظت از عرصه بالغ بر یک میلیون و 400 هزار هکتاری بسیار دشوار است.
توران طعمه کم دارد
معاون محیط طبیعی با اشاره به برگزاری جلسات متعدد برای یافتن راهکاری که بتوان سریعتر قلمروهای جدید برای یوزپلنگ مهیا کرد به گونهای که هم طعمه، هم امنیت و حفاظت داشته باشد و هم بتواند پراکنش پیدا کند، گفت: خود توران به عنوان مهمترین و اصلیترین پناهگاه یوز، حدود 2500 طعمه متوسط جثه شامل کل و بز، آهو، قوچ و میش و جبیر دارد. از این تعداد حدود 1000 رأس کل و بز در زیستگاههای کوهستانی است که اتفاقاً پلنگ هم دارد؛ ولی از دسترس یوز خارج است و طعمه محسوب نمیشود. میماند حدود 1500 رأس طعمه که در کل این عرصه یک میلیون و 400 هزار هکتاری پراکنده است. بهعلاوه شماری خرگوش؛ آن هم در جاهایی که دام و سگ گله وجود ندارد. زیرا سگ گله باعث فرار این موجود میشود. وی با اشاره به بازدید خود از بهترین مسیرهای منطقه یعنی از شرقیترین منطقه توران از وسط منطقه تا غربیترین نقطه توران گفت: مکانهای مختلف را با نصب دوربین بررسی کردیم و دریافتیم طعمهای در این مناطق وجود ندارد؛ نه خرگوش، نه کل و بز، نه قوچ و میش و نه آهو. این به مفهوم اینکه که هیچ طعمهای وجود ندارد، نیست؛ قطعاً رقم مذکور 2500 عدد، حداقل طعمهای است که آنجا وجود دارد اما تراکم طعمه در آنجا امیدوارکننده نیست.
اکبری با ابراز نگرانی شدید درباره انقراض یوز گفت: علاوه بر تلفات جادهای، تعارضات اطراف توران و بخشهایی از توران بابت سگ گله و سایر تهدیدهای موجود برای این حیوان سر جای خودش هست. باوجود جمعیت بسیار کوچک و مسائل ژنتیکی درون جمعیت ما با روند معمولی حفاظت نمیتوانیم شرایط را برای بقای یوز بهتر کنیم. در این شرایط تصمیم گرفتیم لکههای زیستگاهی مناسبتر بیشتری با سرعت مناسب برای یوز فراهم کنیم. بارها در مصاحبههای مختلف اشاره کردیم که از ابتدای سال قبل، در شرق توران با کمک بخش خصوصی در حال تکثیر طعمههای یوز و ایجاد امنیت در بخشهایی از زیستگاههای شرقی داخل و خارج توران هستیم؛ این کار قطعاً به بقای یوز کمک میکند.
معاون محیط طبیعی گفت: طی بازدیدی همراه افراد محلی از بخشهایی از زیستگاههای منتهی الیه جنوبشرقی توران به چشمه پرآبی برخورد کردیم که زیستگاههای بسیار خوبی برای قوچ و میش بود؛ نه کوههای پیغمبری که منتقدان اشاره میکردند، بلکه پایینتر از آن. تقریباً زیستگاههای منطقه حفاظت شده توران که مجاور مناطق لاغری و درون آن قرار میگیرند؛ چشمه کرباسی را بررسی کردیم که دارای آب خوب و زیستگاههای مناسبی بود. دام به نظر میرسید که به صورت فصلی وارد آنجا میشود؛ اما رد حتی یک بره اطراف چشمه پیدا نشد. همکاران توران هم معترض بودند که آنجا دور از دسترس آخرین پاسگاه و نیروهاست. بنابراین جای نگرانی دارد که داخل مجموعه حفاظتی توران هنوز زیستگاههای زیادی را داریم که مستعد قوچ و میش هستند، ولی هیچ طعمهای در آنها وجود ندارد. قطعاً یوزپلنگ نمیتواند با یک لکه پارک ملی یا منطقه امن، بقای خود را ادامه دهد.
انعقاد تفاهمنامه با یک محلی
اکبری با اشاره به اینکه همین نگرانی جرقه پیشنهاد ما به کمیته تخصصی شد که روی این مسأله کار شود، افزود: از طرفی دشتهایی در شرق توران و منتهی به لاغری؛ مجموعهای است که زیستگاه آهو بود. یکی از محلیها که دامدار و دارای چندین گله است؛ از ابتدای سال اعلام آمادگی کرد تا یاریگر ما شود. با وی تفاهمنامهای در راستای تکثیر طعمههای یوز و حفاظت از این مجموعه با گرفتن نیروهای همیار امضا کردیم تا در کنارش بتوانیم برای آنها حداقلهایی را تأمین و ایجاد انگیزه برای ادامه فعالیت کنیم. در این زمینه ما بارها در مصاحبههای مختلف اعلام کرده بودیم که در قالب فعالیتهای مشارکتی قرار است طعمههای یوز را تکثیر کنیم.
وی ادامه دارد: باتوجه به اینکه آنجا خالی از طعمه بود و محدوده زیستگاههای دشتی آن منطقه خالی از آهو و محدوده زیستگاههای جنوبشرقی اطراف چشمه کرباسی خالی از طعمه قوچ و میش بود، طبیعی است که باید طعمههایی به آنجا تزریق کنیم. اما طعمه را باید از کجا منتقل کنیم؟ بنابراین نزدیکترین مجموعه زیستگاههای کوهستانی که در همان شهرستان هست و تحت عنوان منطقه شکارممنوع زیرنظر مدیریت سازمان هست، پیشنهاد شد و در کمیته تخصصی روی آن اتفاق نظر حاصل شد.
اکبری اظهار کرد: طبیعتاً برای نجات یوز اگر قرار است کاری سریع با توجه به اهمیت سرعت انجام دهیم قطعاً همین بود، اصلاً فکر نمیکردیم که حساسیتی روی مسأله انتقال آنها ایجاد شود؛ زیرا قرار است ما شماری قوچ و میش را یک طرف شهرستان به طرف دیگر همان شهرستان منتقل کنیم؛ آن هم به خاطر نجات گونه در حال انقراض یوزپلنگ. همچنین با برنامهریزی دقیق قرار بود نژادی که زندهگیری میشوند ابتدا در اطراف چشمه کرباسی در قرنطینه نگهداری شوند و پس از کاهش استرس قوچ و میشها در طبیعت رهاسازی شوند. تعدادی از آنها نیز در همان سایت متعلق به فردی که با او تفاهمنامه امضا کردیم نگهداری و تکثیر میشوند و زادههای آنها در طبیعت رهاسازی خواهند شد.
ایجاد شرایط نیمهوحشی
معاون محیط زیست با تأکید بر اینکه قرار است تکثیر بهصورتی انجام شود که شرایط نیمه وحشی و به لحاظ ژنتیکی تنوع کافی داشته باشند، گفت: یعنی جمعیت پایه آنقدر ضعیف نباشد که به لحاظ ژنتیکی جمعیت ضعیفی را وارد طبیعت کنیم. نکته مهمتر حفاظت آن محدوده بود که از تیررس نیروهای محیط زیست خارج بود و طرف مشارکتکننده پذیرفت که آنجا 8 نیروی حفاظتی را که خود سازمان انتخاب میکند در قالب همیار محیطبان بهکار بگیرد و با کمک یک نفر محیطبان که از توران به آنجا تزریق میشود آن منطقه را حفاظت کنند. این حفاظت کمک میکند طعمه به آن منطقه و مناطق اطراف بازگردد و طعمه رهاسازی شده بقا یابد و ما بتوانیم در کوتاه مدت زیستگاهی امن و دارای طعمه برای یوزپلنگ فراهم کنیم؛ آنچه که بتواند بهعنوان قلمرویی جدید پذیرای بخشی از یوزهایی باشد که در توران زادآوری میکنند و از منطقه خارج میشوند. این بسیار در بقای یوز مؤثر است و اگر این اتفاق در کوتاه مدت نیفتد واقعاً باید برای جمعیت یوز نگران باشیم.
افزایش جمعیت گیاهخوار در توران مرکزی
وی درباره قسمتهای دیگر توران گفت: حتماً باید اتفاقات مداخلهای انجام دهیم بخشهایی از توران واقعاً مشکل آب دارد. بخشهایی که چرای دام وجود داشته و دام از آنها خارج شده، طعمهها باید با سرعت احیا شوند. اگر مشمول زمان شود و بخواهیم اجازه دهیم طبیعت به روند معمولی خود که 6-5 سال طول میکشد، خودش را احیا کند؛ ممکن است دیگر دیر شود و آن زمان یوزی وجود نداشته باشد. باید اقدامات مداخلهای متفاوت انجام شود. به همین منظور با همکاران متخصص ژنتیک حیات وحش در حوزه دانشگاه مشورت کرده بودیم که از جمعیتهای آهو در استانهای همجوار اگر به لحاظ ژنتیکی مشکلی نداشته باشد؛ جمعیتی را سریعاً به مناطق مرکزی توران که دام از آنجا خارج شده منتقل کنیم. سپس آنها را آنجا رهاسازی کنیم تا طعمههای در دسترس یوز بیشتر شود. طبیعتاً یک یوز با 4 توله حداقل هفتهای 2 شکار بزرگ باید در دسترس داشته باشد. قطعاً با این میزان تراکم طعمه به نظر میرسد باید اقدامات مداخلهای در قسمتهای مرکزی توران انجام شود.
اکبری افزود: برای شمال توران که بهعنوان منطقه پل ابریشم میشناسیم و بالغ بر 400 هزار هکتار وسعت دارد با بخش خصوصی و دو معاون مختلف عمرانی استانداریهای خراسان شمالی و سمنان تفاهمنامهای را امضا کردهایم که انشاءالله بزودی کار حفاظت را آنجا از طریق مشارکت مردمی آغاز خواهیم کرد. بسیار مهم است که در زیستگاه شمالی بتوانیم سریع امنیت و طعمه را فراهم کنیم تا یوز بیش از این، آواره زیستگاههای کمطعمه یا مناطق پرکشاورزی و ناامن که احتمال بازگشت کمتری دارد، نشود.
تیم زندهگیری
این مقام سازمان محیط زیست درباره تیمی که برای زندهگیری انتخاب شده و احتمال تلفات گفت: این تیم طی یکسال گذشته دهها مورد جابهجایی موفق داشته است. آهو را از بیجار به دشت مغان برده، چندین مورد جابهجایی گوزن زرد در کشور داشته؛ همچنین گورخر را از پارک ملی خَبر کرمان به پارک ملی کویر منتقل کرده است. اینکه در نقلوانتقالات تلفاتی جزئی اتفاق بیفتد قابلانکار نیست؛ ولی آیا نجات گونهای مانند یوز که نهایتاً 5-4 سال دیگر برای جلوگیری از انقراض آن فرصت داریم، ارزش آن را ندارد؟ اکبری افزود: برای ایجاد تنوع در جمعیتی که به این منطقه منتقل میشود و اینکه از نظر ژنتیکی تنوع کافی داشته باشد و بتوانیم در مدت زمان کوتاهی طعمه کافی را وارد طبیعت بکنیم، بنا بود در مرحله اول 50 رأس قوچ و میش به آن محدوده منتقل شود که بخشی از آنها برای تکثیر و بخشی برای رهاسازی استفاده شوند. همچنین اگر شرایط مناسب بود باز در مرحله بعد تعداد کمتری برای رهاسازی منتقل شوند. در غیر این صورت فعلاً 50 رأس آهو و 50 رأس قوچ و میش را در برنامه داشتیم. 50 رأس آهو را قرار بود از زیستگاههای استانهای همجوار تحت نظر متخصصان ژنتیک و جمعیت قوچ و میش را از محدوه شهرستان شاهرود منتقل کنیم.
بــــرش
چند پرسش درباره زندهگیری
خبر زندهگیری 60 تا 80 رأس قوچ و میش از منطقه حفاظت شده تفال در شاهرود را امیرحسین ولیان دبیر جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود به «ایران» میدهد. این گونهها به گفته او قرار است به یک سایت شخصی تکثیر و پرورش در روستای زمانآباد توران انتقال بیابند.ولیان با تأکید بر اینکه قرار نیست این حیوانات به مناطق حفاظت شده پارک ملی و پناهگاه حیات وحش توران منتقل شوند؛ بلکه قرار است به دست فردی سپرده شوند تا در این سایت اقدام به تکثیر آنها کند، میگوید: فعالان محیط زیست میپرسند آیا این سازمان قرار است 80 رأس قوچ و میش را از منطقه حفاظت شده زندهگیری و مثل گلهداری و دامداری بار ماشین کند و به این فرد تحویل بدهد؟ او تأکید میکند: این فرد اصلاً شناخته شده نیست و معلوم نیست چقدر توانمندی و موفقیت در این حوزه داشته است. چرا سازمان به چنین فردی اعتماد کرده است؛ چه دلایل قانعکنندهای دارد؟ آیا صرفاً به این دلیل است که فرد مذکور ادعا کرده دلسوز طبیعت، متمول و سرمایهدار است، کفایت میکند؟ولیان میپرسد اصلاً چه اهدافی در این سایت تکثیر دنبال میشود و چه اقداماتی قرار است، انجام شود؟ نحوه انتخاب این شخص و این سایت چگونه بوده است؟ آیا زندهگیری و انتقال این حیوانات با مشکلات فراوان، تلفات و آسیبهای احتمالی همراه نخواهد بود؟ او میگوید: این نگرانی وجود دارد که اهداف تجاری این برنامه را از مسیر خود خارج کند و بعدها این حیوانات سر از بازار شکارفروشی در آورند. آیا این شخص نباید اول امتحانش را پس میداد و مثلاً چند رأس دام به او تحویل داده میشد و اگر دامها طی 2 سال به دو برابر میرسیدند؛ سپس به وی اعتماد میشد.