کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «ایران»:
نتانیاهو و بایدن هیچ دستاوردی در غزه نداشتند
ایالات متحده با رأی منفی خود به قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل که مبتنی بر توقف فوری جنگ علیه مردم غزه بود، نشان داد که همچنان در حال صحنه گردانی تحولات بحرانی خاورمیانه است. حسین آجورلو، کارشناس مسائل امریکا در گفتوگو با «ایران» از لایههای پنهان و پیدای اهداف امریکایی در جنگ غزه سخن گفته است که در ادامه از نظر میگذرد؛
امریکا قطعنامه اخیر شورای امنیت را وتو کرد تا نشان دهد همچنان خواستار ادامه جنگ است. در شرایط کنونی رویکرد کنونی این کشور را ناظر به چه هدفی میدانید؟
حمایت دیپلماتیک ایالات متحده از رژیم صهیونیستی، فرایندی است که پس از جنگ رمضان در سال 1973 آغاز شده و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. از همان سال سیاست قطعی امریکا، حمایت از رژیم صهیونیستی بوده است. از همین رو در تمام قطعنامههایی که علیه اسرائیل صادر شده، بهجز چند قطعنامهای که به آن رأی ممتنع داده است، یا از اسرائیل حمایت کرده یا با استفاده از حق وتو اجازه محکومیت این رژیم را نداده است. تصمیم اخیر امریکا هم در راستای همان سیاست ایالات متحده است.
دلایل وتوی قطعنامه جدید شورای امنیت از سوی امریکا را میتوان در چند مورد مطرح کرد. از منظر امریکاییها تصویب چنین قطعنامهای، رژیم صهیونیستی را وارد یک چالش جدی خواهد کرد و فشار بینالمللی به این رژیم را هم افزایش خواهد داد. بخصوص اینکه اگر احتمال دهیم امریکاییها از قصد صهیونیستها مبنی بر عدم توقف عملیات در غزه مطلع بودند، میتوان به صحت این موضوع پی برد.
دومین موردی که میتوان مطرح کرد، این است که امریکا همواره اعلام کرده که خواستار آتش بسهای موقت است. اما این قطعنامه، آتش بس طولانی را مطرح میکرد که این کار از منظر امریکاییها، به معنی تثبیت موقعیت کنونی حماس است. در حالی که امریکاییها بهشدت به دنبال تضعیف گروههای مقاومت منطقه از جمله حماس، حزب الله، جهاد اسلامی و همچنین ایران هستند و این هدف از طریق ابزاری بهنام رژیم صهیونیستی انجام خواهد شد. یعنی یک نوع همسویی راهبردی هم در این زمینه وجود دارد.
روند حمایت امریکا از اسرائیل در زمینه تسلیحاتی را چطور ارزیابی میکنید. آیا این کشور توجه اصلیاش را از جنگ اوکراین معطوف به حمایت از اسرائیل در غزه کرده است؟
رژیم صهیونیستی برای عملیات در غزه، آنقدرها هم نیازمند تسلیحات امریکا نیست. ایالات متحده تنها بخشی از این تسلیحات را تأمین میکند. به عبارتی، امریکا بیش از اینکه بخواهد از نظر تسلیحاتی به اسرائیل کمک برساند، از جنبه سیاسی و اقتصادی به این رژیم کمک میکند. نیازهای جنگ اوکراین را هم در کنار آن تأمین میکند.
امریکا این دو جنگ را در یک جبهه واحد میبیند. چرا که احساس میکند هرگونه عملیات علیه اوکراین و رژیم صهیونیستی، اقدام جهانی علیه غرب محسوب میشود. در حال حاضر توجه جامعه جهانی به قضیه فلسطین و اقدامات رژیم صهیونیستی معطوف شده است بدون اینکه حمایت برخی دولتها از جمله امریکا از اوکراین کم شده باشد. یعنی بیشتر بعد خبری و اهمیت استراتژیک جبهه اوکراین است که کاهش یافته است. این کاهش توجه جهانی به اوکراین، عاملی شده تا احساس شود توجه مقامات امریکایی به مقدار زیادی معطوف به اسرائیل شده و فضای مناسبی را برای روسیه در جبهه اوکراین فراهم آورده است. امریکا در حال حاضر هر دو جبهه را حمایت میکند، چون دو متحد اصلی وی درگیر جنگ هستند. آنچه را که میبینیم بحثهای سیاسی است. در جبهه اوکراین با توجه به کمرنگ شدن اخبار خروجی این منطقه، فضا برای تحرک بیشتر روسیه فراهم شده است و با ضد حملهای که اوکراینیها در پیش گرفتهاند عملاً با بحران فلسطین دچار شکست سنگین شدهاند.
واشنگتن در زمینه دیپلماتیک نتوانسته برخلاف ادوار گذشته حمایت شرکای غربی خود را در حمایت از اسرائیل جلب کند. این امر نشانه چیست؟
طی چند سال اخیر بارها شاهد تکرار این موضوع بوده ایم. حمایت از قضیه فلسطین و راهکار دو دولتی دستور کار کشورهای اروپایی بوده و کشورهایی از جمله روسیه و چین هم که عضو شورای امنیت سازمان ملل هستند از این روند حمایت میکنند. اما امریکا طبق ارتباطات گستردهای که با رژیم صهیونیستی دارد به دنبال تداوم این رژیم است و به تبع آن اولویت حمایتی امریکاییها از این رژیم، در ساحت سیاسی ایالات متحده مهمتر از پیگیری بحث دو دولتی و حقوق فلسطینیهاست. اروپاییان و برخی دیگر قدرتهای جهانی، حتی متحدین منطقهای آنان احساس میکنند که این فرایند سبب تداوم بحران میشود و باید سیاست دودولتی اعمال شود. این موضع اروپاییها تاکنون نتوانسته تاکتیک حمایتی امریکا از رژیم صهیونیستی را قطع کند. در ایالات متحده، لابیهای صهیونیستی و رویکردهای حمایتی از این رژیم در لایههای قدرت همچون کاخ سفید، وزارت خارجه و کنگره نقش پررنگی دارند. اما اروپا تحت تأثیر دلایل مختلفی از جمله دیاسپورای (مهاجران دسته جمعی) کشورهای اسلامی که در این قاره طی دو دهه اخیر تقویت شدند، مقداری نسبت به قضیه فلسطین و رویکردهای خود در قبال فلسطینیان با تغییرات روبهرو باشد. به همین دلیل هم در اروپا حمایتها از مردم فلسطین را بیشتر میبینیم تا در ایالات متحده امریکا.
آیا این وتو نشان داد که امریکا نسبت به تحقق اهداف اصلی اسرائیل در ادامه حملات امیدوار است؟
امریکاییها نشان دادهاند در تحلیلهایی که ارائه میدهند مقداری واقع بینانهتر هستند. چون به دور از هیجان و مرکز اتفاقات، کلانتر به موضوع نگاه میکنند. مثلاً همواره به مقامات صهیونیست اشتباه 11 سپتامبر 2001 خود را یادآوری میکنند و تأکید دارند که باید این حملات به صورت عاقلانه انجام شود. اما برای موفقیت حملات هم کمک میکنند و از حمایت نظامی و سیاسی و مهمتر از آن فرماندهی جنگ دریغ نمیکنند. آنها همان هدفی را که پیشتر اشاره شد، در سر دارند. آنها از روند تضعیف محور مقاومت و اعضای آن حمایت میکنند و آن را به نفع ائتلاف غرب میدانند. هرچند با برخی تاکتیکهای رژیم صهیونیستی مخالفت دارند و بعضاً نسبت به رفتار خشن صهیونیستها انتقاد دارند اما خواستار تضعیف مقاومت در منطقه هستــــند و چه ابزاری بهتر از
رژیم صهیونیستی.
تا کجا پیش خواهند رفت؟ تصرف کامل غزه یا حذف حماس؟
آنها میخواهند توان اقدام نظامی حماس را در نوار غزه، از بین ببرند. این هدف هم از سوی امریکاییها اعلام شده و هم از سوی مقامات رژیم صهیونیستی. آنها به دنبال حاکمیتی در آن منطقه هستند که بتواند مانع گسترش مجدد اقدامات نظامی علیه اسرائیل شود. اگرچه با این خواسته فاصله دارند اما در پی اعمال آن هستند.
البته نقشه راه مشخصی برای این خواسته وجود ندارد و معلوم نیست با چه بازیگری میخواهند این کنترل سیاسی را حاکم کنند. البته نظر امریکا با تشکیلات خودگردان است اما اسرائیلیها در این مورد اطمینان ندارند. آنچه ما میبینیم این است که این قدرتها به دنبال اشغال بخشهای اصلی غزه هستند که بتوانند کنترل سرزمینی بر این باریکه را در اختیار داشته باشند و «سیاست چمن زنی» را که در راستای از بین بردن تسلیحات مقاومت است ادامه دهند. اما فعلاً به هیچکدام از این اهداف نرسیدهاند.
در نهایت با شکست توافق آتش بس و وتوی امریکا، چه چشماندازی برای آینده جنگ وجود دارد؟
حداقل تا ابتدای سال میلادی این عملیات ادامه خواهد د اشت. آنگونه که در فضای سیاسی مطرح میشود هم امریکا و هم رژیم صهیونیستی به دنبال تداوم این عملیات هستند تا به بخشی از اهداف خود که تضعیف حماس و کنترل سرزمینی بر نوار غزه است دست یابند. بنابراین عملیات را تا اواخر سالجاری میلادی و شاید تا مدتی بعد از آن هم ادامه خواهند داد. چون باید به یک امتیازات حداقلی برسند. آنها در حال حاضر به هیچ دستاوردی نرسیدهاند.