صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و چهار - ۲۳ آذر ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و چهار - ۲۳ آذر ۱۴۰۲ - صفحه ۱۶

مروری اجمالی بر کتاب «زندگی من با طالبان» عبدالسلام ضعیف

از قندهار تا گوانتانامو

کتابی که به‌تازگی مؤسسه انتشاراتی ایران آن را منتشر کرده و به‌فاصله کمی از انتشار موردتوجه مخاطبان فارسی‌زبان قرار گرفته کتابی‌ست باعنوان «زندگی من با طالبان» که داستان زندگی عبدالسلام ضعیف، یکی از اعضای ارشد سابق طالبان است. کتاب حاوی خاطرات او که از پشتو ترجمه شده‌‌ و به‌گواه منتقدین بسیار بیشتر از یک روایت شخصی از زندگی‌ای خارق‌العاده و عجیب است. ضعیف روایت‌اش را از تولد و کودکی در روستایی در استان قندهار آغاز می‌کند و والدینی که در سنین پایین از دنیا می‌روند و سپس حمله روسیه در سال 1979 که او را مجبور به فرار به پاکستان می‌کند. او مبارزه را در سال 1983 آغاز و در این مدت با بسیاری از چهره‌های اصلی مقاومت ضد‌شوروی از جمله رهبر کنونی طالبان ملا‌محمد عمر، دیدار و همکاری می‌کند.
پس از جنگ، ضعیف به یک زندگی آرام در روستای کوچکی در قندهار ادامه می‌دهد اما طولی نمی‌کشد که هرج‌و‌مرج افغانستان او را تحت تأثیر قرار می‌دهد آن هم به این دلیل که پس از خروج روس‌ها، تازه درگیری‌های جناحی آغاز می‌شود.  از این دوره است که او به شرح فعالیت خود در طالبان به‌عنوان کارمند دولتی و وزیری می‌پردازد که با شرکت‌های نفتی خارجی و همچنین با رهبر مقاومت افغانستان احمد‌شاه مسعود، مذاکره می‌کند.
عبدالسلام ضعیفِ تقریباً سی ساله، درست قبل و بعد از حملات 11 سپتامبر سفیر افغانستان در پاکستان بود. چند هفته پس از سقوط قندهار، ضعیف در پاکستان ناپدید شد و بعدها معلوم شد که استخبارات پاکستان او را به مأموران امریکایی تحویل داده و آنها پیش از انتقال به گوانتانامو، او را در زندان‌های مختلف افغانستان نگهداری می‌کنند؛ جایی که او سه سال بدون هیچ اتهامی در بازداشت به سر ‌برد. در پایان سال 2005، پس از موافقت با خودداری از «فعالیت‌های ضدامریکایی یا اقدامات نظامی»، ضعیف آزاد شد و به افغانستان بازگشت. چندی پیش انتشارات دانشگاه کلمبیا خاطرات ضعیف را تحت‌عنوان «زندگی من با طالبان» منتشر کرد که توسط دو فارغ‌التحصیل دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی لندن به انگلیسی ترجمه شد. پس از انتشار کتاب، بسیاری از منتقدان درباره آن نوشتند که «زندگی من با طالبان» کتابی است که خوانندگان بلافاصله آن را درک خواهند کرد. اما سؤالی که ممکن است پیش از خواندن برای مخاطب به‌وجود بیاید این است که «این کتاب درمورد طالبان به ما چه می‌گوید؟»
بد نیست بدانید که ضعیف را عموماً میانه‌‌‌رو می‌دانند، اما خود او هرگونه تلاش برای تقسیم طالبان به میانه‌رو و تندرو را رد می‌کند. این روایت او از چگونگی حکومت طالبان پس از سقوط کابل در سال 1996 است: «زنان دیگر در ادارات دولتی کار نمی‌کردند و مردان در سراسر شهر شروع به گذاشتن ریش کرده بودند. زندگی در شهر در مسیر بازگشت به حالت عادی بود.»
ضعیف از تحریم‌های سازمان ملل علیه افغانستان شکایت می‌کند و وقتی طالبان دو مجسمه باستانی و عظیم بودا را منفجر می‌کنند، می‌گوید خشمی دیپلماتیک سرچشمه آن بوده و می‌نویسد: «در حالی که من قبول داشتم این تخریب در حدود شرع است، اما موضوع مجسمه‌ها را چیزی بیش از یک امر شرعی می‌دانستم و تخریب را غیرضروری تلقی می‌کردم که اتفاقاً در زمان بدی هم رخ داد.»«زندگی با طالبان»  روایتی است که به  آشنایی مخاطبان  با طالبان  از زبان یکی از اعضای سابق آن کمک می کند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی