جنگ تازه و غریب موجودات ماشینی غولپیکر در نسخه هفتم «تبدیلشوندگان»
فقدان «منطق» زیر سایه «هیجان»
وصال روحانـی
خبرنگار
«تبدیلشوندگان: رستاخیز هیولاها» که از پرفروشترین فیلمهای امسال سینمای جهان بوده و فروش 750 میلیون دلاری را هم در گیشهها رد کرده، هفتمین فیلم از سری آثار اکشن و علمی- تخیلی «تبدیلشوندگان» به شمار میآید. این فیلم در عین اینکه ادامهای بر نسخه سال 2018 این سری فیلمها (با نام «بامبل بی») محسوب میشود، پیشدرآمدی بر نسخه اول و اصلی این فرانچایز هم تلقی میشود که در سال 2007 به نمایش درآمد و فروش هنگفت آن سبب شد که سازندگان آن فیلم به فکر تولید قسمتهای بعدی این اثر سرشار از ابداع و خیالپردازی بیفتند. در نهایت نیز عبور هر یک از قسمتهای تازه از آمار سودسازی آثار قبلی سبب شد مجموعهای چندقستمی شکل بگیرد که 16 سال بعد از اکران قسمت نخست آن تولید فیلمهای بعد از «رستاخیز هیولاها» هم قطعی جلوه کند و فقط عوامل تهیه این فیلمها کم و بیش دچار تغییر شوند.
نگاهی به هنرمندان حاضر در این نسخه
نسخه جدید «تبدیلشوندگان» و به واقع کل این سری آثار از سلسله داستانهای موسوم به «هاسبرو» اقتباس شدهاند و این در حالی است که تولیدات اولیه مرتبط با این سری داستانها، عروسکهایی بودند که قصهها و اتفاقات با حضور آنها شکل میگرفت. در حالی که «تبدیلشوندگان» و هر چهار فیلم اول آن بهشدت وامدار «مایکل بی» بودهاند که ایدههای اولیه آن را از داستانهای هاسبرو برداشت کرد و کارگردانی آنها را هم انجام داد، کارگردانی نسخه تازه به «استیون کیمپل جونیور» سپرده شده و «مایکل بی» این بار فقط یکی از تهیهکنندگان فیلم است. فیلمنامه این نسخه، کار مشترک پنج فیلمنامهنویس است که بیشترین سهم را در میان آنها «جوبی هارولد» داشته است. همه نسخههای «تبدیلشوندگان» به یک اندازه بر انسانها و موجودات ماشینواری متمرکز هستند که هر لحظه به شکلی درآمده، غولوار و مهلک میشوند و البته قدرت تکلم هم دارند. نسخه جدید مانند تمام فیلمهای قبلی بر صداپیشهها هم تکیه دارد و نامدارترین صداپیشگان حاضر در این قسمت به جای ماشینها و روباتهای ویرانگر « ران پرلمن»، «پیتر دینکلیج»، «میشل یووا»، «پیت دیویدسون»، «لیزا کاشی»، «کولمن دومینگو» و «کریستو فرناندز» هستند.
در این بین دو بازیگر اصلی فیلم که «آنتونی راموس» و «دومینیک فیشبک» نام دارند، در قسمتهای قبلی «تبدیلشوندگان» هم حاضر بودهاند و در کنار آنها برخی عناصر قبلی و ثابت این فرانچایز در نسخه جدید هم شرکت دارند و «پیتر کالن»، «جان دیماجیو» و «دیوید سوبولوف» از آن جمله هستند.
تلاش برای نابودی یونیکرون مخوف
اگر علاقهمند مطلع شدن از ماجرای نسخه تازه «تبدیلشوندگان»، آن هم به شکلی خلاصه هستید، باید متذکر شویم که کاراکترهای اصلی و کلیدی «نووا دیاز» و «الهنا والاس» این بار مجبور میشوند با یکدیگر همکاری کنند و با موجودات ماشینی موسوم به اتوبوتها و ماکسیمالز نیز همسو شوند تا همگی با کمک یکدیگر جلوی یونیکرون را بگیرند؛ هیولایی مخوف و بزرگ. این در حالی است که در حمله اولیه یونیکرون به قوم ماکسیمالز خسارات زیادی به محل سکونت آنها وارد شده و اعضای این قوم که نوع پیشرفتهتری از قوم سایبرترونیان هستند و ظاهری هیولاوار دارند، خطرات وجودی یونیکرون را حس کردهاند و چارهای جز ائتلاف با سایر تمدنها و قومهای زمان شامل هرالدز و ترور کرونز و البته اتوبوتها را ندارند چرا که در غیر این صورت نابودیشان به دست تبدیلشوندگان هولناکی همچون یونیکرون که هر لحظه به شکل متفاوتی درمیآید، حتمی خواهد بود.
وقتی همه چیز درهم میریزد
فیلمنامه و متن داستان نسخه هفتم تبدیلشوندگان هر چقدر هم که عجیب و ضعیف باشد، دلیل اصلی فروش بسیار فیلمهای این فرانچایز، بر اساس روند عقلایی و قابل باور بودن اتفاقات این فیلمها نیست بلکه عامل اصلیاش را میتوان در سلسله حرکات جذاب و غریب موجودات ماشینی و غولپیکری جستوجو کرد که «تبدیلشوندگان» بر آنها تکیه داشته و بر اساس زندگی این روباتهای غولپیکر ادامه یافتهاند؛ روندی که فیلم جدید نیز مستثنی از آن نیست. چنین چیزی را به وضوح در نوشتههای منتقدان سینمایی جهان و همچنین سایتهای ارزشگذاری فیلمهای جدید نیز میتوان یافت. سایت «سینمااسکور» نمره تأییدآمیز 83 درصد را به این فیلم داده اما سایت«متاکریتیک» از نمره حداکثر 100 فقط نمره 42 را به این فیلم اعطا کرده است. «کریستی لمیر»، منتقد قدیمی و شناخته شده سینما در توصیف این فیلم نوشته: «رستاخیز هیولاها همان کاری را انجام داده که همه نسخههای قبلی این فرانچایز به انجام آن همت گماشته بودند و آن جنگ یکپارچه و وسیع موجودات ماشینی بسیار بزرگی است که یک لحظه شبیه به هواپیما هستند و لحظاتی بعد مشابه اتوبوس یا سفینه فضایی و آنقدر سنگیناند که برخوردشان با زمین، هر عمقی از سطح کره خاکی با هر میزان ضخامت را میشکافد. اوج این جریانها در سکانسهای نهایی است. موقعی که همه چیزطوری به هم میریزد که تماشاگران به جای آنکه دنبال روندی منطقی در متن اتفاقات بگردند، غرق در هیجان و شلوغی صحنهها می شوند و معایب موجود را نمیبینند. این چنین است که تماشاگران «رستاخیز هیولاها» مانند بینندگان «بامبل بی» که نسخه قبلی این فیلمها بوده، با اتفاقات غریب این نسخه تازه همسو شده و تا لحظه آخر آن را تعقیب میکنند و انتظار هیچ واقعه عقلایی را هم نمیکشند.»