هانی‌زاده در گفت‌و‌گو با «ایران» با اشاره به جزئیات نظم جدید غرب آسیا:

بازیگران منطقه به دنبال طراحی بومی هستند

غرب آسیا نظاره گر تحولاتی است که زیر سایه آن قدرت ایالات متحده در اثرگذاری بر معادلات جاری بتدریج در حال ناپدید شدن است و کشورهای این حوزه به سمت و سوی اجرای الگوی جدیدی از همکاری‌های درون منطقه‌ای اقبال نشان داده‌اند. حسن هانی‌زاده، کارشناس مسائل منطقه به توضیح ابعاد این نظم در حال ظهور پرداخته است.

رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود، عملیات طوفان‌الاقصی را زمینه‌ای برای شکل دهی به جغرافیای جدید سیاسی در منطقه غرب آسیا که منجر به امریکازدایی خواهد شد، دانسته‌اند. این نظم جدید چگونه خود را نشان می‌دهد؟
ایالات متحده در طول سه دهه گذشته تلاش کرده بود تا با استفاده از هژمونی نظامی، تغییرات اساسی در شاکله غرب آسیا ایجاد کند. آنگونه که جنگ‌هایی که امریکا و رژیم صهیونیستی بر منطقه تحمیل کردند موجب شد بسیاری از طرح‌های توسعه‌ای منطقه‌ای، تحت تأثیر فضای تنش آلود قرار گرفته و به مرحله اجرا در نیاید. به عبارتی، امریکایی‌ها تلاش کردند تا کشورها را درگیر مسائل داخلی و منطقه‌ای کنند. اما این موضوع در طول سال‌های اخیر چهره متفاوتی به خود گرفت. امریکا در این سال‌ها شکست‌های متعددی را به چشم دید. در افغانستان، عراق و حتی در یمن، اوضاع آنطور که امریکا انتظار داشت پیش نرفت و این کشور به رغم هزینه‌های بسیار سنگینی که در طول دو دهه گذشته پرداخت، نتوانست به اهداف خود دست یابد. برآیند گزارش‌ها نشان می‌دهد که امریکا از حوادث
11 سپتامبر 2001 تاکنون، حدود 7 تریلیون دلار هزینه کرده و تعداد کشته شدگان ارتش این کشور در منطقه به رقم 8 هزار نفر رسیده است. این آمار بخوبی گویای آن است که امریکایی‌ها در محاسبات خود گرفتار اشتباه فاحشی شده و خروج شتاب زده‌شان از چند کشور منطقه هم به دلیل شکست سیاست‌های این کشور بوده است.
 
در این راستا به نظر می‌رسد حمایت از امریکا از سوی شرکای منطقه‌‌ای‌اش نیز کم رنگ‌تر از همیشه شده است؟
امریکایی‌ها شناختی از خصوصیات و ویژگی‌های مقاومتی مردم مسلمان منطقه ندارند. به همین دلیل پس از سال‌ها حضور، هم از عراق نیروهای خود را خارج کردند و هم افغانستان را ترک کردند. در حوادث اخیر پس از آغاز طوفان الاقصی، امریکایی‌ها به دلیل جانبداری مطلق از رژیم صهیونیستی نزد افکار عمومی منزوی شده‌اند. در حقیقت حمایت همه جانبه واشنگتن از کشتار همه جانبه صهیونیست ها سبب افزایش نفرت عمومی در منطقه نسبت به امریکا شد. تظاهراتی که در سراسر جهان علیه امریکا و رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد اتحاد بیشتر مردم منطقه علیه سیاست‌های این دو دولت را نشان می‌دهد؛ اتفاقی که ثابت می‌کند سیاست امریکا در منطقه در حال فروپاشی است، طرح‌های خاورمیانه‌ای امریکا و اسرائیل در جهت ایجاد تغییرات در ساختار منطقه با شکست مواجه شده و نظم جدید جهانی در حال شکل‌گیری است. این درحالی است که بازیگران منطقه به دنبال مقابله با سیاست‌های امریکا هستند و قصد دارند یک طراحی بومی برای آینده منطقه داشته باشند. آنچه رهبری انقلاب در مورد شرایط منطقه مطرح کرده‌اند مبتنی بر داده‌های سیاسی و میدانی است؛ داده‌هایی که می‌گوید امریکایی‌ها بزودی مجبور می‌شوند از منطقه خارج شوند و هزینه‌های سیاسی، امنیتی و نظامی بالایی هم پرداخت خواهند کرد.
 
آیا این نظم جدید قطع کامل روابط سیاسی و اقتصادی ایالات متحده با کشورهای منطقه را هم به همراه خواهد داشت؟
کشورهای اسلامی نیازمند تعاملات اقتصادی و سیاسی با کشورهای غربی هستند. قطعاً خروج امریکا به این معنی است که منطقه شاکله جدیدی را مبتنی بر امکانات بومی پیدا خواهد کرد و ملت‌های اسلامی دیگر به سیاست‌های امریکا اطمینانی نخواهند داشت، ولی به هر حال روابط همچنان باقی خواهد ماند. بویژه اینکه اغلب کشورهای عرب منطقه و مسلمان، نیازمند فناوری‌های پیچیده روز هستند و طبیعی است که این فناوری‌ها در کشورهای غربی وجود دارد. به همین دلیل غیرممکن نیست که این روابط کشورهای منطقه با امریکا براساس تعاملات اقتصادی ادامه یابد. تنها تفاوت این روابط در این است که از حالت دستوری ای که امریکا به کشورهای منطقه ابلاغ می‌کند، خارج می‌شود. به معنای دقیق‌تر در آینده‌ای نزدیک، شاکله‌ای جدید و نظمی نوین بر جهان حاکم می‌شود که دیگر خبری از رویکرد یکجانبه با مختصات مورد هژمون غرب نیست. این کشور در میان کشورهای آفریقایی و امریکای لاتین هم جایگاه خود را از دست داده و به عنوان یک کشور محدود در یک جغرافیای معین باقی خواهد ماند.

شما به فاصله گرفتن کشورهای عرب و مسلمان منطقه از امریکا اشاره کردید. این یعنی امریکا دیگر سیطره سیاسی روی متحدان عربی خود در منطقه نخواهد داشت؟ و آیا می‌توان گفت که همین حالا هم مختصات نظم جدید پدیدار شده است؟
بله، بویژه جنگ اخیر غزه که حتی نشان داد متحدان اروپایی امریکا هم دیگر تمایل به پیروی ازحمایت بی‌چون و چرای امریکا ندارند و اثرگذاری سیاسی این کشور بسیار کم‌رنگ شده و از این پس روابط در قالب تعاملات اقتصادی و سیاسی تعریف می‌شود. به این مفهوم که امریکایی‌ها در آینده ناچار خواهند شد برخی از پایگاه‌های خود در منطقه را به دلیل حس نفرت عمومی مسلمانان نسبت به این کشور تعطیل کنند. امریکا در آینده مجبور خواهد بود حضور نظامی خود را در منطقه کاهش بدهد و بیشتر به مسائل داخلی کشور خود و اقتصاد شکننده آن توجه کند. پس قطعاً آینده منطقه با آنچه که در گذشته شاهد آن بوده‌ایم، متفاوت خواهد بود. البته مقدمات این موضوع در زمان از سر‌گیری روابط ایران و عربستان پدید آمد. کشورهای منطقه غرب آسیا به سمت خروج از زیر چتر حمایتی امریکا و تمرکز بر شکل‌دهی به بلوک‌ها و ائتلاف‌های منطقه‌ای به حرکت درآمدند. شکل‌گیری این وضعیت دقیقاً مرتبط با افول قدرت امریکا و انزوای شدید رژیم صهیونیستی و حرکت این رژیم به سمت یک فروپاشی واقعی بود. طوفان‌الاقصی این حرکت را تسریع کرد.

این تحولات چه اثری روی جایگاه اسرائیل در مقابله با محور مقاومت خواهد داشت؟
امریکا و برخی از کشور‌های اروپایی به همراه اسرائیل در تلاش بودند تا از عملیات طوفان‌الاقصی برای ایجاد یک خاورمیانه جدید استفاده کنند. حتی اعزام دو ناو جنگی مهم امریکا یعنی ناو آیزنهاور و ناو فوق‌مدرن جرالد فورد به منطقه هم به همین دلیل بوده است. بمباران وحشیانه نوار غزه از سوی اسرائیل و اخراج و اجبار فلسطینیان به مهاجرت از غزه به سمت صحرای سینا در مصر هم با این هدف صورت می‌گرفت که شهر غزه به کلی از نقشه جغرافیایی فلسطین پاک شود.
اما اوضاع آنچنان که مورد نظر آنها بود پیش نرفت و طوفان‌الاقصی مسائل ژئوپلیتیک و سیاسی غرب آسیا را دستخوش تغییر کرد. اسرائیل بعد از عملیات طوفان‌الاقصی در همه زمینه‌ها اعم از سیاسی، امنیتی، نظامی و از همه مهم‌تر اطلاعاتی با شکست بزرگی مواجه شده است. در نتیجه اراده مقاومت نزد ملت‌های منطقه بویژه ملت فلسطین افزایش پیدا کرده است. رژیم صهیونیستی دیگر آن توانمندی نظامی را نداشته و قدرت برتر در عرصه جنگ نخواهد بود. مشکلات داخلی رژیم صهیونیستی هم بر این ناتوانی افزوده است. طبق گزارش‌های منتشر شده، بیش از یک میلیون یهودی که دارای تابعیت دوگانه هستند، آمادگی دارند بعد از روشن شدن وضعیت اراضی اشغالی، این منطقه را به سوی کشورهای اروپایی و امریکا ترک کنند.
این فاجعه بزرگی است که بر پیکره سیاسی، اجتماعی و امنیتی رژیم صهیونیستی وارد خواهد آمد. از آن گذشته، جو روانی ترسناکی که در میان ملت‌ها نسبت به رژیم صهیونیستی وجود داشته، شکسته شد. ملت‌ها دریافته‌اند که این رژیم بسیار شکننده است و رو به فروپاشی می‌رود.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و چهل و چهار
 - شماره هشت هزار و سیصد و چهل و چهار - ۱۲ آذر ۱۴۰۲