چراغی روشن برای تاریخ مبهم سینما

هانیه شجاعی‌زند
خبرنگار

جریان‌شناسی تاریخ سینمای ایران موضوع پیچیده‌ای است چرا که جمع‌آوری منابع مربوط به جریان مدیریتی سینما در دهه 60 و 70 بسیار سخت است. سال‌های ابتدایی سینمای ایران به‌دلیل رهاشدگی از نظام مدیریت دولتی در چرخه‌ای اداره و مدیریت شد که تا امروز حرف‌وحدیث‌های مختلفی درباره‌ آن در جریان است و هر کس از ظن و نگاه خود جریان سینمای ایران را روایت می‌کند. چرایی و چگونگی بخشی از حرکت سینما از سختگیری‌های افراطی تا ساخت شب‌های زاینده‌رود و نوبت عاشقی و از هم گسستگی مدیریت سینما با حاکمیت، شرایط پیچیده‌ای را ایجاد کرده که نمی‌توان از جریان تاریخ سینمای ایران روایت درستی را یافت بلکه شاید فقط مراجعه به همین روایت‌های شفاهی باشد که از کنار هم قراردادن روایت‌های مختلف بتوان روایت درست‌تر را ارائه کرد. بنابراین لازم است تا پرونده تاریخ سینمای ایران گشوده شود و از کنار هم قراردادن خاطرات شفاهی مؤثرین این حوزه پژوهشگران و کارشناسان سینمایی قولی را که نزدیک‌تر به صحت باشد جست‌و‌جو کرد. کاری که حوزه هنری در قالب نشست بررسی مستندی با نام «بر سینمای ایران چه گذشت؟» جریان‌شناسی تاریخ سینمای ایران را باحضور اهالی سینما، مؤثران و کارشناسان روایت می‌کند.
سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت؟» با اتکا به روایت شفاهی کسانی که در آن دوره زیست کرده‌اند بخشی از تاریخ مبهم سینمای ایران را ایجاد می‌کند. نه اینکه ایجاد می‌کند گردآوری می‌کند و به‌گونه‌ای برای خودشان مؤلف ایجاد می‌کند. جریان مدیریت سینمایی ایران موضوعی است که درباره آن حرفی نیست  یا بسیار کم صحبت شده است به‌خصوص در ارتباط با سال‌های ابتدایی شکل‌گیری سینمای انقلاب اسلامی جامعه هنری روزه سکوت گرفته بود  یا مثل امروز، روایت‌های متعددی در ارتباط با جریان‌شناسی تاریخ سینمای ایران وجود دارد و همین تحلیل را دشوار کرده است. این موضوع نیاز به منابع جدید دارد و منابع جدید را باید پیدا کرد؛ تاریخ شفاهی کسانی که در آن دوره زیست کرده‌اند، هرچند که جانب‌دارانه بوده باشد. زمانی که افراد را برای روایت تاریخ دعوت می‌کنیم، می‌توانیم با تقاطع‌گیری از روایت‌های متعدد از تاریخ به نقاط مثبتی برسیم. این روایات تاریخی در کنار سوابق و اسناد تاریخی می‌تواند در شناخت درست‌ترین روایت از تاریخ سینمای ایران راه‌گشا باشد.
با این نگاه می‌توانیم نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» را مثبت ارزیابی کنیم. تاریخی که صحبت درباره آن تا سال‌ها افشاگری محسوب می‌شد و به گفته هوشنگ  گلمکانی سینمای یواشکی بوده است و امروز در قالب این برنامه تلاش‌شده تا با فراهم کردن باب گفت‌و‌گو با دعوت از طیف‌های فکری مختلف زمینه رسیدن به روایت درست از جریان تاریخ سینمای ایران را فراهم کند. جریانی که تا امروز برای کاستی‌های خود انگشت اتهامات را تلویحاً رو به انقلاب گرفته است و از جمع روایت‌های امروز در نشست «بر سینمای ایران چه گذشت؟ » می‌توان به این نتیجه رسید که روایت درست‌تر چیز دیگری می‌گوید و اتهامات شکل‌گرفته از قضاوت‌های فردی با آنچه بر تاریخ نقش بسته است تفاوت دارد.  
همچنین از بعد دیگری نیز می‌توان این نشست را موردتوجه و تأمل قرارداد اینکه مغفول‌ماندن علت و معلول‌های بسیاری از پدیده‌های سینمایی در ایران و خلأ نبود روایت‌ها در این زمینه از عوامل مهم و اساسی برای رسیدن به یک مانیفست مشخص در زمینه مدیریت سینمایی است.
از جمله موضوعات مهمی که درچارت محتوایی این نشست به‌صورت موردی و هرچند مختصر فتح باب آن گشوده شد می‌توان به مسائل لاینحلی مانند تصویر زن در سینما، ژانر در سینما، نسبت حاکمیت با بخش خصوصی و تولید فیلم در بخش خصوصی و گیشه‌پسند، فیلم‌های روشنفکری و فیلم‌های هنری اشاره کرد که همه و همه نیازمند بررسی روایت علت و معلولی است.
در این زمینه اصل  و اساس بررسی جریان‌شناسی سینما زمانی اثرپذیری خود را نشان می‌دهد که مدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های صورت گرفته در دوره‌های پیشین را با شاخص‌گذاری بر مبنای سینمای تراز انقلاب اسلامی موردسنجش قرار دهیم. درکلام آخر برای شناخت تاریخ سینمای ایران به‌خصوص آنچه در دهه اول انقلاب به وقوع پیوسته فقط اکتفا به یک روایت کفایت نمی‌کند بلکه باید روایت همه آنهایی را که در آن دهه به سینما و هنر متصل بودند بلکه آن را مدیریت می‌کردند باید شنید حتی آنهایی که در خارج از بدنه سینما تلاش کرده‌اند تا چرایی جریان تاریخ سینمای ایران را واکاوی کنند. باید این روایت‌ها را به دایره شناخت وارد کرد تا بتوان تحلیل درستی از جریان شناسی سینما داشته باشیم.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و سی و شش
 - شماره هشت هزار و سیصد و سی و شش - ۰۲ آذر ۱۴۰۲