تحلیلگر مسائل بین الملل در گفت و گو با «ایران» تبیین کرد
امریکا امکان درگیری در چند جبهه را ندارد
واشنگتن چنان در جنگ غزه گرفتار شده است که امکان اجرای راهبرد خروج این کشور از خاورمیانه را با اما و اگر رو به رو ساخته است. محمد مهدی عباسی، پژوهشگر مسائل امریکا در گفتوگو با «ایران» به این مهم پرداخته ومعتقد است هزینههای خسارتبار امریکا بابت حضور نیروهایش در خاورمیانه پرتنش، راهی جز ترک منطقه برای این کشور باقی نگذاشته است. اما این امر تنها زمانی ممکن میشود که از منظر واشنگتن، امنیت تلآویو تأمین شده باشد.
جنگ اخیر غزه و نقش فعالانهای که امریکا در صحنهگردانی این جنگ و در حمایت از تلآویو ایفا میکند، این پرسش را پیش میکشد که آیا راهبرد اعلامی این کشور مبنی بر خروج تدریجی از منطقه، امکان اجرا ندارد؟
تحلیل پیرامون وضعیت آینده امریکا در منطقه بسته به میزان تداوم و نتایج نبرد اخیر در منطقه دارد. از ابتدای دولت بایدن و شاید هم از اواخر دولت ترامپ راهبرد ایالات متحده کاهش اساسی حضور در منطقه غرب آسیا بود. خروج از افغانستان پس از 20 سال حضور خسارتبار نیز تا حدی ذیل همین راهبرد بود. علت اتخاذ این راهبرد توسط دولت بایدن نیز چند مسأله را در خود نهفته دارد؛ نخستین دلیل هزینههای مالی و نظامی بیحاصل امریکا در 20 سال گذشته در منطقه بود که به اعتراف خود سیاستمداران امریکایی از جمله ترامپ تقریباً بیفایده بود و دلیل دوم تغییر اولویتهای سیاست خارجی امریکاست. امریکا طی سالیان اخیر نگاه ویژهای به تهدید چین دارد، چرا که این کشور را رقیبی جدی در عرصه بینالملل ارزیابی کرده است. همچنین با شروع جنگ روسیه و اوکراین، دولت بایدن تاکنون دهها میلیارد دلار به این کشور کمک کرده که بیانگر اهمیت این جنگ برای دولت بایدن است، دلیل سوم نیز درگیری دولت فعلی امریکا با مشکلات متعدد داخلی همچون بحران مرزی، تورم و شکافهای سیاسی است. این دلایل ما را به این تحلیل میرساند که در صورت آتشبس در غزه و راحت شدن خیال امریکا از امنیت متحد دیرینهاش یعنی رژیم صهیونیستی، شاهد بیش از پیش کمرنگتر شدن حضور امریکا در منطقه باشیم.
آیا میتوان گفت اجرای موفقیتآمیز راهبرد خروج امریکا از منطقه، اصلیترین پیششرط تحول در فلسطین و اجرای قواعد دموکراسی در این سرزمین است؟
بدون شک بله؛ منطقه پساامریکا قطعاً روند باثباتتر و امنتری نسبت به ادوار پیشین خواهد داشت؛ برای نمونه در ماجرای برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان شاهد این بودیم که این توافق بدون حضور امریکا به سرعت شکل گرفت که فواید اقتصادی و سیاسی زیادی برای هر دو طرف داشت و فرایند صلح سیاسی یمن را نیز به مراحل نهایی رساند. همین ماجرا برای جنگ غزه و سایر مسائل منطقه نیز صادق است. زمانی نورمن فینکلشتاین، تاریخنگار و نویسنده مشهور یهودی- امریکایی گفته بود: «اسرائیل بدون حمایت امریکا هیچ قدمی نمیتواند بردارد و بدون حمایت امریکا نمیتواند نفس بکشد. ایالات متحده همه چیز اسرائیل را تأمین میکند و این اشتباه است که فکر کنیم اسرائیل بدون حمایت امریکا میتواند کاری انجام دهد.» و حقیقت ماجرا این است که در نبرد اخیر نیز مدیریت جنایات رژیم صهیونیستی با ایالات متحده است و خروج یا اخراج امریکا از منطقه قطعاً سبب میشود تلآویو دیگر نتواند روی حمایت مستمر و راهبردی امریکا حساب باز کند و همین امر منجر به صلح و آرامش و برقراری دموکراسی خواهد شد.
با وجود تغییر نسبی سیاست عربستان در خصوص امریکا، آیا جنگ اخیر غزه بر دیگر همپیمانان امریکا در منطقه هم تأثیر خواهد گذاشت؟
در پاسخ به این سؤال باید عرض کنم که همه دولتهای منطقه به این باور رسیدهاند که امریکا به طور کلی متحد قابل اتکایی نیست و در بزنگاه میتواند پشت متحدش را خالی کند. عدم حمایت از دولت اشرف غنی در مقابل طالبان سند محکمی بر این ادعاست، خیانتی که بعدها خود رئیس جمهور سابق افغانستان نیز به آن اشاره کرد یا اوکراین مثالی دیگر است. همین حالا شاهد این هستیم که امریکا با تمرکز بر تحولات سرزمینهای اشغالی، اوکراین را تا حدی فراموش کرده و خود زلنسکی نیز به این موضوع معترض شده است. از طرفی دیگر به این نکته نیز باید اشاره کرد که کشورهای منطقه بویژه کشورهای عربی با افزایش خشم عمومی در جوامعشان نسبت به رژیم صهیونیستی، حالا دیگر مثل سابق به راهبردهای امریکا همچون عادیسازی روابط با اسرائیل نگاه نمیکنند و به احتمال زیاد با آن مخالفت خواهند کرد که این خود موضوع بسیار مهمی است. حتی در روزهای اخیر شاهد این بودیم که کشورهایی چون بحرین و ترکیه سفرای خود را از رژیم صهیونیستی فراخواندهاند.
با این حساب چه چشماندازی را میتوان برای جنگ غزه متصور بود؟ آیا این جنگ میتواند مسأله فلسطین را بار دیگر به دغدغه و اولویت نخست جهان اسلام تبدیل کند؟
ایالات متحده در شرایط کنونی به این نتیجه رسیده که امکان درگیری در چند جبهه را ندارد. بویژه با محور مقاومت و قدرت بزرگی مانند حزبالله لبنان که همگان از توان موشکی و عملیاتی آن آگاه هستند. رژیم صهیونیستی تجربه تلخی از جنگ 33 روزه با حزبالله دارد. این امر آنقدر واضح است که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق امریکا، چندین مرتبه در هفتههای گذشته به درایت رهبران حزبالله معترف شده است. لذا برای غربیها مسلم است که نباید پای حزبالله به این جنگ باز شود چرا که جنگیدن در چند جبهه از توان صهیونیستها خارج است.
پیشبینی آینده این جنگ بسیار دشوار است. اما هر چه که باشد رژیم صهیونیستی بسیار در دنیا منفور شده و صحنه بینالملل به ماهیت واقعی این رژیم آپارتاید پی برده است. تجمعات صد هزار نفری در واشنگتن، جاکارتا، برلین، پاریس، لندن و دیگر شهرها را در همین هفته دیدیم که جمعیت معترضان به جنایات اسرائیل نسبت به قبل چه میزان افزایش داشت. نظرسنجیها نیز بیانگر همین مسأله است.
همین حالا در امریکا نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد دوسوم مردم امریکا با آتشبس در غزه موافق هستند. همچنین در یک نظرسنجی بیش از نیمی از جوانان 18 تا 29 ساله امریکایی علنی حمایت خود را از فلسطین اعلام کردهاند که همه آنها ناشی از جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی و نسلکشی آنها در غزه است. این جنایات رژیم صهیونیستی را نزد افکار عمومی دنیا بیآبرو کرده و مظلومیت فلسطین را بر سر زبانها آورده است.