اقدام به کاشت یک میلیارد نهال چه نقشی در کاهش تولید کربن دارد؟
حنیف رضا گلزار
کارشناس ارشد خاک و آب
اقدام برای کاشت یک میلیارد اصله نهال در چهار سال آینده از سوی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، از جمله کارهای پر چالش این سازمان است و از آنجایی که قرار است هزینهای افزون بر 18 هزار میلیارد تومان برای آن صرف شود و تمامی همین اندک توان نرمافزاری و سختافزاری دستگاه کارگزار منابع طبیعی کشور را مشغول خود سازد، همچنان محل نقد و بررسی کارشناسان قرار دارد.
جدا از همه نقدهایی که تا امروز بر این اقدام گفته و نوشته شده، یکی از جنبههای مورد سؤال این فرایند، بیان برخی دادهها و عدد و رقمهای غیر کارشناسی است که گاه و بیگاه در رسانههای همگانی گفته یا نوشته میشود. برای نمونه پیشتر به این نکته اشاره شده بود که برای فراهمسازی آب مصرفی این اقدام، وزارت نیرو موافقت خود را برای بهرهبرداری از آب بیش از 146 هزار رودخانه کشور اعلام داشته ولی این در حالی است که کل رودخانههای فصلی و دائمی و خشکیده یا خروشان شناسایی شده در کشور کمتر از 2700 مورد است! بیان این دادهها از سوی سازمان مجری کاشت یک میلیارد نهال و در کنار آن استناد به انجام اقدامهایی همانند در برخی کشورهای نهچندان پیشرو برای توجیه ضرورت این اقدام در کشورمان، از همان ابتدا این اقدام را با چالشها و پرسشهایی زیربنایی روبهرو ساخته بود که آیا مطالعه و بررسی همه جانبهای برای این کار بزرگ انجام شده یا فقط قرار است به گفتوگوهای رسانهای ختم شود؟ با اینکه نزدیک به دو سال از بیان و اقدام عملی در اینباره میگذرد، هنوز مقدار آب مورد نیاز برای آبیاری این تعداد نهال، سالهای آبیاری، مدار آبیاری و مهمتر از آن چگونگی فراهم ساختن آب مورد نیاز مشخص نیست و این یکی از مهمترین چالشهای این اقدام است. یک برآورد ساده میگوید که اگر هر اصله نهال در طول سال به طور میانگین 200 لیتر آب نیاز داشته باشد و هر نهال کاشته شده هم در نگاهی خوشبینانه تنها دو سال آبیاری شود، حجم آبی معادل 400 میلیون متر مکعب (دو برابر حجم کل سد امیر کبیر کرج)، بر مصرف آب کشور افزوده خواهد شد.
پرسشهای زیربنایی دیگر درباره این اقدام این است که با فرض تحقق کاشت یک میلیارد اصله نهال در چهار سال آینده و باز با فرض اینکه همه این نهالها به درختانی تنومند تبدیل شوند، چند درصد از سهم 471 میلیون تنی کشورمان در تولید گاز دی اکسید کربن را خواهد کاست و رتبه هفتم ایران در تولید گازهای گلخانهای را چند پله بهبود خواهد داد؟ در ادامه بیان دادههای پراکنده سازمان منابع طبیعی حول و حوش این اقدام، «تولید سالانه 4 میلیون تن اکسیژن، جذب سالانه 150 میلیون تن گازهای گلخانهای و جذب سالانه 170 میلیون تن گرد و غبار» از دیگر دستاوردهای این اقدام بیان شده که در این یادداشت به راستیآزمایی آن خواهیم پرداخت. جذب سالانه 170 میلیون تن گرد و غبار یعنی چه؟ یک حساب و کتاب ساده و سرانگشتی بیان میدارد که اگر با فرض راندمان صددرصدی، همه یک میلیارد نهال کاشته شده در چهار سال آینده به درختچه تبدیل شوند، برای تحقق وعده جذب سالانه 170 میلیون تن گرد و غبار، هر درختچه یا در آینده هر درخت تنومند، باید سالانه 170 کیلوگرم گرد و غبار را در میان تاج خود جذب کند! آیا این عدد واقعاً تحقق پذیر است؟
جذب سالانه 150 میلیون تن کربن و گازهای گلخانهای و تولید سالانه 4 میلیون تن اکسیژن یعنی چه؟ مشخص نیست که این عدد 4 میلیون تنی تولید اکسیژن در سال چطور برآورد شده چرا که تولید اکسیژن از سوی گیاه، همبستگی و وابستگی مستقیمی با گونه گیاه، سن، ارتفاع از سطح دریا، شدت تابش نور خورشید، شدت و جهت وزش باد غالب، فراهم بودن آب، عناصر غذایی و... دارد. با این حال و با فرض درست پنداشتن برآورد سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور درباره تولید سالانه 4 میلیون تن اکسیژن و باز هم با فرض دست یافتن به راندمان صددرصدی برای تولید یک میلیارد درخت در اقدام کاشت یک میلیارد نهال در چهار سال آینده، کل کربن جذب شده در فرایند فتوسنتز، دست بالا 1.5 میلیون تن و این رقم نیز دست بالا معادل 5.5 میلیون تن دی اکسید کربن خواهد بود. بنابراین اینجا با یک علامت سؤال دیگری روبهرو میشویم که «جذب سالانه 150 میلیون تن کربن و گازهای گلخانهای» مورد نظر، چگونه محاسبه شده است؟ و دیگر اینکه منظور از «گازهای گلخانهای» در گزارشهای بیان شده چیست؟ آیا قرار است گونههایی کشت شوند که غیر از دی اکسید کربن به عنوان منبع تأمین کننده کربن فتوسنتز، برای مثال گاز متان را هم به عنوان یکی از گازهای گلخانهای جذب و به عنوان منبع کربن در فتوسنتز استفاده کنند؟
این اقدام چه نقشی در کاهش سهم ایران در تولید گازهای گلخانهای دارد؟ با توجه به اینکه در کشور سالانه بیش از 471 میلیون تن گاز دی اکسید کربن تولید میشود، با فرض اینکه همه یک میلیارد نهال روزی به درختانی تنومند تبدیل شوند و باز هم با درست پنداشتن تولید سالانه 4 میلیون تنی اکسیژن - که مبنای آن مشخص نیست- تنها 1.16 درصد از کل دی اکسید کربن تولیدی یک سال کشور با این اقدام مهار خواهد شد! آیا این عدد، سازمانهای بینالمللی را درباره عمل به تعهدات ایران درباره کاهش سهم کشورمان در تولید کربن مازاد قانع خواهد کرد؟ آیا بهتر نیست، مسأله تولید کربن مازاد را از مبدأ ساماندهی و کاهش دهیم و از پراکندهکاریهای پرهزینه و بدون دستاورد دست بکشیم؟