صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و سی و دو - ۲۸ آبان ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و سی و دو - ۲۸ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

حذف خشونت متکی بر مقاومت، رُمانتیک است

فرهاد قربان‌زاده
مترجم کتاب «اندیشیدن به فلسطین»

کتاب «اندیشیدن به فلسطین» را رونیت لنتین، جامعه‌شناس ایرلندی اسرائیلی، در سال ۲۰۰۸ و در قالب مجموعه مقالاتی راجع‌ به رویکرد نظری و آکادمیک به مسأله فلسطین به رشته تألیف درآورده است.
در این کتاب به تأسی از برخی نگرش‌های تئوریک شناخته‌ شده از جمله «پارادایم وضعیت استثنایی»، «زیست‌ سیاست»، «دولت نژادی»، «امر سیاسی»، «تصمیم‌گرایی» و جز آن، موضوع اشغال استعماری فلسطین بررسی شده است. ترجیع‌بند این کتاب، آرای جورجو آگامبن، کارل اشمیت، میشل فوکو، ادوارد سعید، والتر بنیامین و اندیشمندانی از این قبیل است.
 تئوگولدبرگ در یکی از مقالات کتاب «اندیشیدن به فلسطین» تحت عنوان «فلسطینی‌سازی نژادی» هدف دولت‌های نژادی را ایجاد همگنی و وسیله نیل به این هدف را طرد و حذف دیگری‌ها و اقلیت‌ها با استفاده از تکنولوژی‌های حکومتی مانند وضع قانون، کنترل مرزها، تصمیمات قضایی، سیاستگذاری، دیوان‌سالاری، سرشماری، ایجاد تاریخ‌ها، سنت‌ها و مراسم و تصویرهای فرهنگ جعلی می‌داند.... به‌زعم گولدبرگ، فلسطینی‌سازی مبتنی بر‌ نژاد، واکنش غالب به وضعیت جنگ دائمی است که وضعیت عادی امور را به‌واسطه تقویت وضعیت اضطراری و تعلیق تمام حقوق جمعیت هدف در قالب وضعیت استثنایی قرار داده است. باید به این نکته دقت کرد که تفاوت نژادگرایی اسرائیل با سایر دولت‌های نژادگرای مدرن در این است که این نژادگرایی، صرفاً در برابر گروه‌های نژادی آرایش نشده است، بلکه خود را در نبرد با گروه‌های نژادی طرد شده و اهریمنی بازتعریف می‌کند. لنتین با اشاره به دیدگاه‌های فوکو، که فاشیسم را ویژگی ذاتی همه دولت‌های مدرن می‎داند و نظریه گولدبرگ که همه دولت‌های مدرن را دولت نژادی معرفی می‌کند، بر این موضوع صحه می‌گذارد که «اسرائیل را می‌توان به‌ طریق اولی، دولتی نژادی دانست که حتی پیش از تأسیس آن به‌طور رسمی، وضعیت استثنایی را در قبال دیگری فلسطینی اعمال کرده بود.»
دولت نژادی اسرائیل با وضع پاره‌ای قوانین اضطراری، برای فلسطینی‌ها وضعیت استثنایی ایجاد کرده است. اصولاً قوانین اضطراری در پاسخ به شرایط بسیار مخاطره‌آمیزی وضع می‌شوند که استمرار موجودیت دولت را به خطر می‌اندازند و پس از رفع خطر، ملغی می‌شوند. بنابراین وضعیت استثنایی به تعبیر آگامبن وضعیت امنیتی است که باعث تعمیم پارادایم امنیتی به مثابه تکنیک‌های هنجاری حکومت می‌شود.
 چه کسی تصمیم به برقراری وضعیت استثنایی می‌کند؟ کارل اشمیت در «الهیات سیاسی» در پاسخ به این سؤال می‌گوید حاکم کسی است که بر سر وضعیت استثنایی تصمیم می‌گیرد. در وضعیت استثنایی، حاکم دست به تعلیق قانون می‌زند اما زور عریان آن را حفظ می‌کند. به تعبیر ژاک رانسیر، وضعیت استثنایی، رمز قدرت مدرن است. فی‌الواقع وضعیت استثنایی، واکنش فوری و عاجل دولت مستقر، درباره جنگ و منازعات داخلی در یک منطقه تصمیم‌ناپذیر است. این جنگ علیه همه آنانی است که قادر به ادغام در نظم سیاسی مستقر نیستند. لذا نقطه کلیدی پارادایم آگامبن این است که ایجاد وضعیت استثنایی یکی از سازکارهای دولت‌های دموکراتیک برای مواجهه با تنگناها و لحظه‌های بحرانی است.
 لنتین در جمع‌بندی بحث خود با مفصل‌بندی رویکردهای فوکو، آگامبن و گولدبرگ، امکان مقاومت سوژه‌ها تحت عنوان مفهوم فوکویی «شورش دانش‌های تحت انقیاد» را پیش می‌کشد. او هم‌هنگام با پیش‌فرض گولدبرگ در نژادی خواندن دولت اسرائیل، که با هدف بازتصدیق ارجحیت اسرائیل بر بومیان فلسطینی صورت‌بندی شده است، امکان‌های تجهیز سوژه فلسطینی به مقاومت خشونت‌آمیز در برابر سلطه و سرکوب استعماری را تبیین می‌کند.
 در همین چهارچوب و به منظور معنادار کردن کنش‌های محور مقاومت در فلسطین، هنیده غانم در فصلی از کتاب «اندیشیدن به فلسطین» در برابر مفهوم زیست‌سیاست فوکویی، به مفهوم مرگ‌ سیاست استناد می‌کند. گفتیم که زیست‌ سیاست، «واگذاشتن به مرگ و واداشتن به زندگی» است و این در حالی است که مرگ‌ سیاست، با «ارزانی‌ داشتن مرگ و چانه‌زنی برای زندگی» سر و کار دارد. مرگ‌ سیاست، واکنشی هوشمندانه است که فلسطینی‌ها را در جایگاه یک قدرت ویران‌کننده همیشگی در برابر ممنوعیت‌ها، مقررات منع آمدوشد، تخریب اراضی کشاورزی، بمباران شهرها و محله‌های پرجمعیت، احداث جاده‌های فرعی و جداسازی مکان‌های فلسطینی‌ها و شهرک‌های یهودی‌ها قرار می‌دهد. آنجا که حاکم غاصب تصمیم به صورت‌بندی دوگانه مرگ (به مثابه یک رخداد) و احتضار (به مثابه یک فرایند) می‌گیرد و کنشگران سرکوب‌شده را در نواحی آستانه‌ای، یعنی درست حد فاصل میان مرگ و زندگی مستقر می‌کند، یعنی کمر به کشتار آنها نمی‌بندد بلکه در موقعیتی، یک قدم مانده به مرگ، نگهشان می‌دارد تا انقیاد سوژه‌ها را ازطریق کنترل مرگ تضمین کند، مرگ‌ سیاست به عنوان کنشی نمادین در خدمت بازپس‌گیری انحصار مرگ از دست قدرت سلطه‌گر وارد عمل می‌شود. غانم در مقاله «مرگ‌ سیاست: اشغال استعماری فلسطین» با درکی پدیدارشناسانه از اقدامات مبارزان فلسطینی، عملیات انتحاری را در قالب همین چهارچوب فکری صورت‌بندی می‌کند.
انتقادهای اولیه لنتین بر کاربردپذیری پارادایم وضعیت استثنایی در خصوص فلسطین اشغالی، در آرای رائف زریق و ایلان پاپه پیگیری می‌شود. زریق، دولت اسرائیل را سرنمون دولت‌های اعمال‌کننده وضعیت استثنایی می‌داند که البته معتقد است وضعیت استثنایی در اسرائیل، یک وضعیت استثنایی استمراری است. زریق با تبارشناسی مناسبات قاعده و استثنا، واقعیت و هنجار، هرج‌ومرج و نظم، توجه ما را به سویه تاریک دولت قانون اساسی‌گرای مدرن و لیبرال معطوف و سپس بحث قانون اساسی‌گرایی اسرائیل را در پرتو ماهیت «وضعیت استثنایی» مطرح می‌کند. او با ترسیم خوانش دوگانه از مفهوم قانون در قالب سنت لیبرالی و سنت محافظه‌کاری، اولی را برگرفته از کانت، گروتیوس و لاک و دومی را متأثر از آرای اوکام، هابز، کی‌یر که‌گور و اشمیت می‌داند. در سنت لیبرالی قانون، برگرفته از عقل است و واجد عقلانیتی درون‌ماندگار. در حالی که در رویکرد رئالیسم سیاسی اشمیت، قانون چیزی نیست جز تصمیم شخص حاکم. در رئالیسم سیاسی هابزی و اشمیتی، قانون طنین عقل نیست، بلکه انعکاس و بازتاب زور و قدرت و اقتدار است. لذا خشونت، بی‌قانونی و بی‌شکلی بر هنجار و قانون و قاعده، استیلا و برتری دارد.
ایلان پاپه در استدلالی که برای رد کاربردپذیری پارادایم وضعیت استثنایی در فلسطین عنوان می‌کند معتقد است که پیش‌فرض اصلی گفتمان وضعیت استثنایی آگامبن یک بالقوگی لیبرال دموکراتیک و یک فرهنگ سیاسی اروپایی و غربی است. به تعبیر دیگر وضعیت استثنایی، در دموکراسی‌های مستقری برقرار می‌شود که به‌طور پیشایندی با موقعیت‌های اضطراری رودررو می‌شوند و به‌منظور مقابله با آن موقعیت موقتی، قانون را به حالت تعلیق در می‌آورند تا با ایجاد یک وضعیت اضطراری یا وضعیت استثنایی، اوضاع را بسامان کنند.
 از این‌رو نظریه‌‎پردازان حکومتی رژیم صهیونیستی دوست دارند، ولو به بهای رسوایی بین‌المللی، در مقام گفتمان خود را به پارادایم وضعیت استثنایی آگامبن نزدیک کنند. اما ایلان پاپه معتقد است که عامل اصلی شکل‌گیری واقعیت موجود سرزمین‌های اشغالی در سال‌های اخیر، مشروعیت‌بخشی اسرائیل به رفتارهای غلط فعلی به بهانه برقراری امنیت ملی است. بنابراین به تعبیر پاپه، در اسرائیل وضعیت سرکوب و وضعیت مخابرات برقرار است، نه وضعیت استثنایی. اسرائیل در وضعیت امنیتی-نظامی تام‌وتمامی قرار دارد. لذا اسرائیل نه درون وضعیت استثنایی است، نه واجد آن؛ بلکه درون و واجد وضعیت سرکوب است. در نتیجه اطلاق عنوان وضعیت استثنایی به واقعیت سرزمین‌های اشغالی، نوعی ظاهرنمایی است، و باعث ادغام فریبنده این رژیم در چهارچوب تحلیلی دموکراسی غربی می‌شود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی