معامله بُرد ـ بُرد در بازار کتاب
حسام آبنوس
روزنامهنگار
کتابی چشمم را گرفت. قیمت پشت جلد 595 هزار تومان. دست نگه داشتم. رفتم سایت یکی از این فروشگاههای اینترنتی کتاب را باز کردم که معمولاً درصدی تخفیف روی کتابها دارند. همین کتاب با تخفیف قیمتش 119 هزار تومان کم شد. راستش تا پیش از این همه تلاشم را میکردم از کتابفروشیها کتاب بخرم و اصطلاحاً به قدر یک کتاب هم که شده از کسب و کارشان حمایت کنم، این وسط هم بودند دوستان کتابفروشی که لطف میکردند و چیزی از مبلغ کتاب کم میکردند و تخفیفی میدادند تا به این شکل تشکر کرده باشند و لطفشان را نشان دهند. حالا با این قیمتها توان خرید کتاب که ندارم و اگر هم پولی بماند ترجیح میدهم از این کتابفروشیهای اینترنتی خرید کنم تا درصدی تخفیف بگیرم و به جیبم کمک کنم.
در روزگار رقابتی شدن کسبوکارها طبیعی است که مخاطب دنبال جایی باشد که بتواند از خریدش سود بیشتری کسب کند. در واقع روزگار سود یکطرفه اگر نگوییم تمام شده ولی رو به اتمام است و مشتری هم باید بابت خریدش سودی ببرد. در واقع مشتری میتواند بهجای اینکه هزینه کند و از خانه تا کتابفروشی که عناوین جدید و متنوع داشته باشد، برود، با پرداخت هزینه اندکی برای ارسال، کتاب را با تخفیف در محل مورد نظرش تحویل بگیرد و خرید بُرد ـ بُرد داشته باشد.
نمیخواهم حکم صادر کنم که کتابفروشیها بهتر است از روشهای تخفیفی برای جلب مشتری استفاده کنند، هرچند مثلاً در همین راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب تهران، یکیدو تا از کتابفروشیها پایان فصل تخفیف خوبی میگذارند تا به مشتریها میدان خرید بدهند و خودشان هم تکانی بخورند.
از این نکته باخبرم که کتابفروشیها هم مخارجی دارند که شاید سایتهای فروش اینترنتی نداشته باشند ولی باید به مشتری هم حق بدهیم که بخواهد کمی از پولی که برای خرید یک کالای فرهنگی مانند کتاب کنار گذاشته به جیبش بازگردد و اصطلاحاً سود کند. در واقع دیگر ما با یک بازار تکقطبی مواجه نیستیم که مشتری مجبور به خرید باشد، پس در این بازار آنکه بیشتر ضرر میکند به احتمال خیلی زیاد کتابفروشیها هستند که معروف به حلقه واسط میان مخاطب و نشر بودند. در واقع مشتری با نشستن در خانه و انداختن پا روی پا و حتی امکان بررسی کتاب موردنظرش به کتاب دسترسی دارد در حالی که کتابفروشیها گزینههای زیادی ندارند. هرچند برای آنها که هنوز با بوی کاغذ مست میشوند کتابفروشی گزینه ازلی و ابدی است ولی خب نباید فراموش کرد که اسکناسهای کاغذی هم بوی مستکنندهای دارند!