آدرس غلط کاغذ!
حسام آبنوس
روزنامهنگار
مسأله کاغذ نیست یا بهتر است بگوییم مسأله فقط کاغذ نیست. نگاه تقلیلگرایانه این است که بگوییم تمام مشکلات صنف نشر، کاغذ است. آن وقت پایین بودن کیفیت آثار منتشر شده، نبود انگیزههای لازم در مؤلفان برای تولید اثر باکیفیت و جدی، دشواریهای انتشار یک اثر و... را کنار بگذاریم و فقط بگوییم مسأله، کاغذ است در واقع مشغول آدرس غلط دادن شدهایم و مسئولانی را که باید پیگیر برطرف کردن این مشکلات باشند به جای اشتباهی فرستادهایم.
کاغذ هم یکی از مشکلات صنف نشر است ولی با یک نگاه به سابقه ماجرا میبینیم همواره کاغذ مسأله بوده و این بین معلوم نیست سود چه کسانی در ماجرای کاغذ نهفته که تمام مشکلات این حوزه را به گردن کاغذ میاندازند. ظاهراً گردن کاغذ هم خیلی کلفت است که در زیر فشار سالهای متمادی نه تنها خم نشده بلکه روز به روز کلفتتر هم شده و گروههای مختلف از مسئول، رسانه و فعال حوزه نشر هنوز هم در کوچه کاغذ گیر کردهاند؛ ولی کسی به اینکه ناشران در بیانگیزه شدن مؤلفان چه نقشی داشتهاند، اشاره نمیکند. اینکه تألیف بیکیفیت و بیارزش زمینه بیاعتمادی مخاطب را به آثار تألیفی ایجاد کرده و فریاد هم بزنیم که کار با کیفیت تألیفی هم وجود دارد کسی باور نمیکند و فریادها را به فریادهای چوپان دروغگو تشبیه میکنند.
خلأ چیزی شبیه به قانون یا دستورالعمل برای ترجمه آثار از دیگر مشکلات است و هرکسی که مجوز انتشارات دارد به راحتی از یک کتاب که مترجم دیگری آن را ترجمه کرده ترجمه دوم، سوم و حتی بیستم را روانه بازار کتاب میکند و در این بین کسی نیست بر ترجمهها و بلایی که بر سر زبان فارسی میآورند، نظارت کند. در این بین هم فرق دوغ و دوشاب معلوم نیست، شاید اگر دستورالعملی بود تا بر فرض مثال ناشران توازنی بین کار تألیفی و ترجمهای برقرار میکردند و انتشار یک اثر ترجمه وابسته به انتشار چند اثر تألیفی بود آنوقت اینگونه ترجمهفروشی در بازار جریان نداشت و هر ناشری به اسم کار نشر، ترجمههای نازل را روانه بازار نمیکرد و آن وقت میشد انتظار داشت مترجمان هم با دقت بیشتری دست به انتخاب و ترجمه میزدند.
ناشرانی که حتی برای تبلیغ اثری که تولید کردهاند انرژی صرف نمیکنند و فقط کتاب «چاپ» میکنند و اینکه این کتاب به دست مخاطب برسد یا نه برایشان اهمیتی ندارد. انگار بابت سرمایهای که برای تولید یک کتاب گذاشتهاند دلواپسی و نگرانی ندارند و خیلی سنگ تبلیغ کتابشان را به سینه نمیزنند. همه این عوامل به هم پیوسته موجب میشود مؤلف وقتی میبیند کتابش بعد از چند سال همچنان در همان چاپ اول باقی مانده دیگر انگیزهای برای تولید با کیفیت برایش باقی نمیماند. مشکلاتی از این دست را میشود باز هم برشمرد ولی خب انگار همه دوست دارند دنبال آدرس غلط بروند.
در واقع همه این حرفها را زدم ولی با این حال میدانم مشکل اصلی نشر کاغذ است!