«ایران» امضای پروتکل کریدور چین به اروپا از مسیر ازبکستان، ترکمنستان، ایران و ترکیه را بررسی میکند
بازگشت ایران به جاده طلایی ابریشم
یافتن سهم عمدهای از حجم ترانزیت چین به اروپا در ترانزیت شرقی ایران، رویداد مهمی بود که در پی امضای پروتکل کریدور حملونقلی چین به اروپا از مسیر ازبکستان، ترکمنستان، ایران و ترکیه به امضای وزرا و نمایندگان این کشورها در دوازدهمین اجلاس وزرای حملونقل سازمان همکاری اقتصادی اکو رسید؛ اجلاسی که ۱۱ آبانماه در شهر تاشکند ازبکستان برگزار شد و سهم ترانزیت شرقی ایران را از حجم ترانزیت چین به اروپا به میزان قابل ملاحظهای افزایش داد. این توافق پس از آن صورت گرفت که مهرماه گذشته الهام محکماف، وزیر حملونقل ازبکستان در نشست بینالمللی در تاجیکستان، راهاندازی یک کریدور حملونقل جدید از چین و همچنین تسهیل فرایندهای عبور از گذرگاههای بازرسی در آسیایمرکزی را برای حملونقل محمولهها پیشنهاد کرد. این پیشنهاد ناظر به مختل شدن زنجیره سنتی انتقال بار در برخی از گذرگاهها و ضرورت ایجاد مسیرهای لجستیکی جدید مطرح شد. در پی آن بود که گزینه ایجاد یک کریدور حملونقل و لجستیک چندوجهی «چین-قرقیزستان-تاجیکستان-ازبکستان- ترکمنستان- ایران- ترکیه-اروپا» در دستور کار این کشورها قرار گرفت که در نهایت در نشست اخیر تاشکند به مرحله امضا رسید.
احیای شاخه جدید جاده
ایران در حالی به یکی از مسیرهای اصلی کریدور اتصال چین به اروپا تبدیل شد که پیشتر بروز جنگ روسیه و اوکراین تحولات جدیدی را در مسیرهای ترانزیتی رقم زده بود؛ مسیر اصلی ابریشم که از طریق روسیه و قزاقستان حلقه اتصال چین به اروپا به شمار میرفت، با بروز جنگ اوکراین دچار اختلال شد و همین امر به طرح ایجاد کریدور جدیدی برای ایجاد زمینه دسترسی چین و آسیایمرکزی از مسیر جمهوری آذربایجان بـه ترکیه و اروپا انجامید که ایران و روسیه را از مسیر ابریشم حذف میکرد.
پیشتر مهدی صفری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه گفته بود که در سالهای گذشته بیتوجهی به ترانزیت در مسیر چین، سبب انحراف ایران از این مسیر مهم ریلی شده بود اما نتیجه تلاشهای صورت گرفته در دو سال اخیر در دولت سید ابراهیم رئیسی، انعقاد قراردادی بود که در نشست اخیر تاشکند رقم خورد و ایران را به یکی از گذرگاههای ترانزیتی اصلی در آسیایمرکزی تبدیل کرد. سید علی حسینی، رئیس سابق کمیسیون حملونقل اتاق بازرگانی ایران اعتقاد دارد مسیر ترانزیتی جدید پنل سوم جاده ابریشم است که تا پیش از این با توجه به کریدور اصلی چندان مورد توجه نبوده اما تحولات منطقه که استفاده از جاده ترانزیتی اصلی از مسیر اوکراین و روسیه را غیرممکن کرده است، موجب شد استفاده از شاخه دیگر این جاده در دستور کار قرار گیرد. به گفته حسینی در حال حاضر، هم جاده سرخس برای ورود به ایران و هم مرز رازی برای خروج از این کریدور آماده است و میتوان در کوتاهترین زمان این کریدور را راهاندازی کرد. پیش از این یکسری تست برای عبور واگنهای حمل بار از این خط صورت گرفته بود که نتیجه آن مثبت شد و با این شرایط میتوان گفت این مسیر میتواند به راحتی وارد ریل شود.
نقشه راه اقتصادی
راه ابریشم شبکهای از راههای بههم پیوسته با هدف بازرگانی در آسیا بوده است که خاور و باختر آسیا را به یکدیگر و به شمال آفریقا و اروپا متصل میکرد. در دهههای اخیر حضور چین بهعنوان یک ابرقدرت اقتصادی در یک سوی جاده ابریشم و کشورهای حوزه اتحادیه اروپایی بهعنوان یک قطب صنعتی و اقتصادی در سوی دیگر آن، بهرهگیری از مزایای این راه را ضرورتی دوچندان بخشیده است. هفت سال پیش شی جین پینگ، رئیسجمهور چین در سفر خود به قزاقستان از طرحی با عنوان «یک کمربند-یک جاده» رونمایی کرد که بر مبنای واقعیتهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک سازماندهی شده بود و علاوه بر احیا و گسترش راه ابریشم قدیم، نمایی جدید از ارتباطات و مبادلات قرن 21 را برای چین و بسیاری دیگر از کشورهای این مسیر طلایی ترسیم میکرد.
هدف این ابتکار که یکی از جلوههای قدرت چین در حال رشد به شمار میرفت، صادرات مازاد تولید این کشور بود. طرح جدید علاوه بر اینکه یک نقشه راه اقتصادی برای کشور چین محسوب میشود، امکانی تازه برای کشورهای قرار گرفته در این مسیر نیز به شمار میآید، چه آنکه کشورهایی که در این مسیر قرار دارند امکان تجارت در آسیا، آفریقا و اروپا را بیش از گذشته خواهند یافت و به صورت گستردهای روابط تجاری میان خود را توسعه میدهند. در طرح «یک کمربند-یک جاده» چین، پروژههای زیرساختی همچون بنادر، راهآهن، بزرگراهها، نیروگاهها، هوانوردی و مخابرات مورد توجه قرار گرفته است که همین امر باعث توسعه و پیشرفت کشورهای این مسیر خواهد شد.
اولویت دولت سیزدهم
ایران به دلیل بهرهمندی از موقعیت جغرافیایی ویژهای که به واسطه قرار گرفتن در میانه شاهراه ابریشم داشته، همواره مورد توجه کشورهای غرب و شرق برای تبدیل به یک قطب ترانزیتی بوده است. این جاده اما برای ایران بیش از سایر کشورها آنهم در عرصههای تجاری و فرهنگی حائزاهمیت بوده است، بنابراین به اهمیت احیای این مسیر و بازگشت به دوران طلاییاش و قرارگیری در مسیر آن وقوف دارد. از اینرو با توجه به ظرفیتهای فرهنگی و ژئواستراتژیک و همچنین سابقه دوستی درازمدت و عمیق ایران و چین و کشورهای حاضر در این پروژه، نقش ایران غیرقابل انکار است. در چنین فضایی طرح و پیگیری جاده ابریشم جدید به کلیدیترین اولویت سیاست خارجی چین و همچنین قرارگیری ایران در آن، به ضرورتی انکارناپذیر برای دولت سیزدهم تبدیل شده است. در این راستا امضای سند همکاریهای استراتژیک تهران و پکن گامی مهم برای نهادینه کردن همکاریهای درازمدت دو طرف به شمار میآید؛ گامی که نشان از آن دارد ایران خود را بخش مهمی از طرح «یک کمربند-یک جاده» تعریف کرده و برای تثبیت این موقعیت با بهکارگیری ظرفیتهای بالقوه و جذب سرمایهگذاری خارجی بهرغم وجود تحریمها کوشیده است جایگاهش را در رقابتهای منطقهای و ترانزیتی تقویت کند. در حقیقت تلاشی که دولت سیزدهم با تمرکز بر احیا و فعال کردن کریدورهای بینالمللی به جریان انداخته اثباتکننده این واقعیت است که چالشهای ناشی از شکست اجرای توافق هستهای، سبب حذف کشورمان از پروژههای استراتژیک و نادیده گرفتن منافع و حقوق ایران در سایر عرصهها نشده است.
در مجموع پدیدار شدن منافع گسترده اقتصادی احیای جاده ابریشم برای کشورهای قرارگیرنده در مسیر آن بویژه ایران میتواند انگیزه کشورها را برای کمک به برقراری امنیت منطقهای و مساعی دیپلماتیک تقویت کند، چه آنکه اولویتهای اقتصادیـتجاری بر بستر قرابتهای فرهنگی، به کاهش تهدیدهای امنیتی و همکاری گسترده دولتهای شرقی بویژه قدرتهایی نظیر ایران و چین خواهد انجامید و این امکان را برای کشورمان فراهم خواهد کرد که در پروژههای ترانزیتی بینالمللی از موقعیت ژئواستراتژیکی خویش استفاده کند. پروژه «یک کمربند-یک جاده» یکی از این پروژههاست که با تداوم سیاست خارجی جاری، امکان استفاده حداکثری کشورمان از این پروژه فراهم خواهد شد.