این سرچشمه در کجاست؟
زن فلسطینی با چفیه عربی و تسبیح صدتایی دانه سفید
مهدی تکلو
پژوهشگر
نمیدانم این روزهای پرتلاطم زمان نوشتن این حرفهاست یا اینکه دلمشغولیها و دغدغهها خیلی با این کنار نشستنهای کوتاه و درنگ کردنهای اورژانسی سازگار نیست. بیست روزی که گذشت غالباً در همین فکر بودم و دست دست کردم. به خودم که نگاه میکنم یقین دارم این روزها زمان گفتن از «زنان فلسطینی است»، بیرون از خودم که سر میچرخانم نمیدانم خلقالله چقدر حوصله این حرفها را دارند؛ میدانم سالها کار لازم دارد که هم جنسیت به عنوان یک منظر واقعی در تحلیلها و راهبردها به کار بیاید و هم گفتن از زنان رنگ و بویی اقلیت پندارانه نداشته باشد. اگر اینها نبود شاید در این سه هفته چندین سیاهه مفصل مینوشتم اما امان از انسداد.
به هر حال فکر میکنم باید به این بحث پرداخت و مهمترین ضرورتی که برای این کار میشناسم و مرا قانع میکند انتخاب بهترین و کارآمدترین رویکرد در مواجهه با مسأله فلسطین به طور کلی و مناسب ترین خط راهبردی برای مشارکت در غوغای کنونی غزه است. این ضرورت که مواجهه اثرگذار را با قضیه فلسطین داشته باشیم مرا مجاب میکند با همه این احوالات از زنان فلسطینی بگویم. ما علی القاعده نباید با کاراکتر زن فلسطینی چندان غریبه باشیم؛ کاری که زنان فلسطینی این روزها و سالها رقم میزنند، به خاطر تجارب نسبتاً مشابه به چشم دقتبین ما ایرانیها بسیار آشناست و باید باشد. پس این جسارت را به خرج میدهم که دورادور از این واقعیت انسانی بنویسم و گمانههای نزدیک به واقع خودم را به اشتراک بگذارم.
ما امروز در فلسطین شاهد متعالیترین مراحل ایده مقاومت هستیم و فلسطین امروز هرگز با دهههای گذشته یک اندازه نیست. پروژه مقاومت در فلسطین به طور خاص بسیار رشد کرده اما بدانیم که قلب تپنده این پروژه که جوشندگی و فورانی را به «طوفان» تبدیل میکند ایدئولوژی مقاومت نیست. ایدئولوژی مختصات حرکت را مشخص میکند اما «حرکت» نمیآفریند و موجب دوام حرکت و ارتقای آن نمیشود. تعالی مقاومت ریشه در قدرتهای روحی و قلبی و در یک کلمه ایمان دارد. تنها این ایمان راسخ و شوق ساکت نشدنی است که میتواند به عزم و اراده پولادین تبدیل شده و این حرکت پیچیده و سخت را راهبری کند. اگر برای ما این سؤال شکل گرفته چرا و چطور نسل کنونی فلسطین به خصوص زندانیان نوار غزه این قدر محکم و صبور هستند؛ پاسخ را باید در انگیزهها و ارادههای ناشی از ایمان قلبی دنبال کنیم. موشک راکت، گرفتن اسیر، انهدام مرکاوا، شکستن دیوار هک امنیتی، نجات از زیر آوار و.... همگی فیزیک مقاومت هستند اما این متافیزیک عاطفی مقاومت است که عنصر اصلی تداوم این حرکت است و به آن لطافت میبخشد!
این سرچشمه در کجاست؟ این خون جوشان که استحکام صبوری شجاعت، دل رحمی و ایمان میآورد برآمده از قدرت روحی، لطافت معنوی و استعداد ایمانی زنان است. زنهای فلسطینی در تصور عرفی به خاطر ادراک عاطفی بیشتر باید در برابر این حجم از خشونت و جنایت بسیار خموده و زمینگیر میبودند اما در تقاطع زنانگی و مقاومت این نقطه تبدیل به نوعی قدرت فعال و نافذ معنوی میشود که محیط پیرامون خود را هم گرم میکند. لطف زنان فلسطینی به جریان مقاومت صرفاً همراهی کردن، صبوری کردن، دلگرمی دادن به مردان مقاومت نیست بلکه اساساً این زنان هستند که حال و هوای مقاومت را در بافت یک زندگی جمعی شبکهای جاری میکنند.
این خیلی فراتر از این است که بگوییم زنان همین که جزع و فزع نمیکنند و دست و پای مردان را نمیگیرند دارند به پروژه آزادی یاری میرسانند! خیر زنان اگر بنا بود صبوری کنند کافی بود تا زبان در کام بگیرند و گلایه نکنند! درحالی که زنان به هر طریقی و با هر ابزار و استعداد فردیای که دارند، مولد ادبیات ایمان و شجاعت هستند. اتفاقاً آنها تا مصیبت میبینند زینبگونه نطق حماسه و ایمانشان بازتر میشود. زنها اولاً خودشان در بطن حوادث هستند و ثانیاً پای مردان را بر زمینهای مقاومت محکم میکنند. نسل جدید فلسطین اگر مقاومتر و شجاعتر است مدیون زنان نسل حاضر و گذشته خود است. روح مقاومت و خون رنگهای مقاومت، زنان هستند و یقیناً اگر زنان ذرهای از این رهبری«عاطفی و ایمانی» فاصله بگیرند درهم شکستن بازوان مردانه زحمتی برای تسلیحات امریکایی اسرائیل ندارد. این هندسه را ما بسیار در انقلاب و دفاع مقدس تجربه کردیم و یقیناً ابعاد بسیاری از کنشهای زنان فلسطینی مغفول مانده و در لنز روایت ما جا نشده است.
توجه به این قاب روایت میتواند سبک جهتگیری ما به عنوان جامعه ایران با قضیه فلسطین و این روزهای خاص را متفاوت کند؛ میتواند نظام اولویتهای ما را در توجهات، راهبردها و تصمیمها متفاوت کند، میتواند جنس اقدامات و رویکردهای ما را در قبال اهالی غزه متفاوت کند. بدیهیترین نتیجه این است که ما باید به دنبال پیوندها و اتصالات واقعی زنانه با زنان فلسطین باشیم. زن ایرانی زن مسلمان غیرایرانی و زنان به طور کلی میتوانند ظرفیتهای شکوفا نشده را در این پیوند در تنوع و تکثر خلق و فعال کنند. سرنوشت فلسطین را دکمه پرتاب موشک مشخص نمیکند!