همپای جلودار نینوای سرزمین فلسطین
رضا مهدوی
موسیقی پژوه و منتقد هنری
گاه سفر شد باره بر دامن برانیم/ تا بوسه گاهِ وادی ایمن برانیم/ وادی پُر از فرعونیان و قبطیان است/ موسی جلودار است و نیل اندر میان است
صحنههای دهشتناکی که رژیم کودککش صهیونیستی بیش از هفت دهه تا کنون بر سر ملت مظلوم فلسطین آورده، آنچنان جانسوز است که ضرباهنگ قلوب مردمان جهان را این بار مسلسلوار به تپش درآورده، که گویی قرار است کار صهیونیستها یکسره شود! اقدامات امپریالیسم امریکای جهانخوار در هشت سال جنگ تحمیلی و نیز حملات به غزه در کنار دهها ستیزهجویی و دستدرازی در دیگر نقاط جهان در طول تاریخ، نمایانگر خوی استکباری آن است. هنرمندان و ورزشکاران و نامآوران و چهرههای شناختهشدهای در جهان هستند که به هر شکل تمام بیعدالتیها و زورگوییها را محکوم میکنند... احمد شاملو میگوید: «آنک قصابانند بر گذرگاهان مستقر با کنده و ساتوری خونآلود. تبسم را بر لبها جراحی میکنند و ترانه را بر دهان. روزگار غریبی است نازنین.»
عجیب است چندسالی از برگزاری جشنواره موسیقی مقاومت ممانعت شد! جایگاه ارزندهای که میتوانست آثار درخشان موسیقایی در گونههای مختلف را در این برهه حساس از زمانه به رُخ بکشد... افسوس! خوشبختانه هنرمند جوان خوش صدای برآمده از انقلاب اسلامی حسامالدین سراج، در همان ابتدای فرمان امام(ره) مبنی بر گرامیداشت روز قدس و در ادامه آغاز جنگ تحمیلی به میدان میآید و دست به خلق اثر میزند. اثری کارستان درباره فلسطین. او دانشجوی معماری بود که از اصفهان به دانشگاه شهید بهشتی تهران آمد؛ آمدنی پربار که در کسب علم و دانش و هنر با فنِ موسیقا آمیختگی پیدا کرد. آنچه در خمیر و باطن داشت، مصروف خلق اثری میکند که تاکنون جاودانه است و نمونهاش موجود نیست! اثری که از سویدای وجود برمیخیزد و در حکم رزمندهای این بار هنرمندانه، گوشهای هوش جان را آگاه و لبریز از ترنم بر داغ مظلومان سرزمین آبا و اجدادی فلسطینیان جلوهگری میدارد. شعر عمیق و دقیق «همپای جلودار» از حسین ممتحنی مشهور به حمید سبزواری با لقب پدر شعر انقلاب، که پیشتر در مجموعه کتاب سوره در حوزه هنری چاپ شده بود، نظر سراج را جلب و به زمزمه، وا میدارد و درک و دریافت صحیحی از تکتک واژگان شعری با شیوه رَجز و حماسی در فرم خاص مثنوی دست مییازد و بارش نغمات بر ذهن و لبان و دستانش جاری میشود در مایه بیات اصفهان متعلق به دستگاه همایون. با مقدمهای، روان و دلنشین همچون موجهای نیل، در آغاز تصنیف، تداعیگر میشود و این موسیقی خوشطنین در زیر کلام گرم و نرم و فاخر و پرطنین زنده یاد فرجالله سلحشور قرار میگیرد. در آنجا که میگوید: وقت است تا برگ سفر برباره بندیم / دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم / گاه سفر آمدن نه به هنگام درنگ است/ چاووش میگوید که ما را وقت تنگ است... (ابتدا قرار بود با صدای علی معلم دامغانی شاعر دکلمه خوانده شود.)
و در اینجا سراج، خوشآوا و پرفروغ، همین شعر را موسیقیوار سر میدهد؛ موسیقیای که گویی لحظهلحظههای حماسه و رزمآفرینی و دفاع و مظلومیت را توانسته به خوبی با شاعر همراهی کند.
شاعر گویی میدانسته خواننده و آهنگسازی چنین پیدا خواهد کرد تا حق مطلب شعرش را عهدهداری و توسعه فراگیر دهد. پیوند شعر و موسیقی آنچنان عمیق و تنیده درهم است که انگاری شاعر و موسیقیدان در کنارهم، چنین سلیقهای به خرج دادهاند تا کلام و فن ِموسیقا را رسا به جان و تن آدمی نهادینه کنند. حسامالدین، با یک بار خواندن شعر به فحوای موجودیت خلق اثر در محدوده هنر دینی آنچنان متوجه است که سعی در به درست عمل آوردن و چینش کنار هم نغمهها با ریتم رونده چون موج متناوب، تدوین و تبیین میکند.
باید به مژگان رُفت گَرد از طُور سینین / باید به سینه رَفت زین جا تا فلسطین
اینچنین است که جوانان رده سنی 20 سال، سعید ثابت(سنتور)، مهرداد دلنوازی(تار)، احمد انوشه(نی)، حسین بهروزینیا(عود)، بابک رادمنش(بهروز برنجان)(کمانچه) و جمشید محبی (تنبک) آن دوران در گروه خالقی با شور و شولایی خود و نه فرمان و سفارش غیر، با سرپرستی سراج به ایجاد و شکلدهی آهنگ ترانهای در قد و قامت موسیقی دستگاهی ملی ایران در جایگاهی والا، تمام همّ و غم خود را در استودیوی تِم با صدابرداری گشتاسب آریانا و نظارت بر ضبط میرنقیبی بسیج میکنند تا تأثیری متأثر از نگاه خود به ظلم زمانه را هنرمندانه به چشم و گوش مردم انقلابی و مورد ظلم فلسطین برسانند.
ره توشه باید عقل را در کار بندیم/ دل بر خدا آنگه به رفتن باره بندیم
مجموعه آثاری که در ابتدای دهه شصت با شکلگیری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی (متأثر از عنوان نخست، حوزه اندیشه و هنر اسلامی) تولید و عرضه شد، نامش «نینوای 1و2» بود. پخش مستمر آثار تصنیفگونه یا سرودوارِ این دو مجموعه در رادیو و تلویزیون بر شهرت روزافزون پدیدآورنده اثر نیز مؤثر واقع شد. پدیدآورندگانی که فاقد تحصیلات مَدرَسی موسیقی بودند و به طور ذوقی و ذاتی آنچنان با نغمههای مختصر، مفید و موجز از عهده برآمدند که تاکنون موسیقیدان تحصیلکردهای نتوانسته مثل آهنگ ترانه «همپای جلودار» جلوداری کند..! تکآهنگهایی چون «گلبرگ سرخ لالهها»، «ترانه فیلم دو چشم بیسو»، «فتحنامه»، «زمین شد لالهگون»، «توبه»، «بهار در خون»، «نصر منالله»، «جام شفق»، «شهر خون» با اشعاری از سپیده کاشانی، علی معلم، ناصر پلنگی و با کلام و بیکلام و موسیقی متن فیلم، محتوای تمام دو آلبومی است که امروز متأسفانه حتی در فضاهای مجازی نایاباند!
تصنیف «همپای جلودار» که در حقیقت «سرود قدس» تلقی شد در نوع خود به جهات گوناگون منحصر است. به جرأت میگویم اگر حسامالدین سراج بعد از این اثر که تاکنون آثار ارزشی بسیاری را خوانده و آوازخوانی کرده، انجام نمیداد، همین «همپای جلودار» برای مانایی او کافی است. گفتنی است تکآثار ماندگار و فراگیر در همه جوامع جایگاه هنری ویژه دارند. نگاه صنعتی به هنر یعنی تولید شبیهسازی فراوان برای دیده شدن و فروش بیشتر، آفتی است که امروزه پخش انبوه آن در رسانه ملی و تالارهای کنسرت در موسیقی پاپ فراگیر شده. با کمال تأسف مسئولان و متولیان فرهنگ و هنر در هیچ دورهای قدر آثار درخشان در گونه دستگاهی و ملی را درک نکردند و همچنان بیراهه طیطریق میکنند! حسامالدین سراج مؤسس واحد موسیقی حوزه هنری چهره ماندگار «هنر انقلاب» است، با دارا بودن هنرمندی ِ ضرورت و بصیرتشناسی فن موسیقا در ارکان اجتماعی...
حکم جلودار است بر هامون بتازییم / هامون اگر دریا شود از خون بتازیم
همپای جلودار
موسیقی و خواننده: حسامالدین سراج/ شعر: حمید سبزواری/ ناشر: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی/ سال: 1359