تور نظامی کافی نبود، کلاس تفسیر قرآن هم لازم شد!
ظریف آیه 159 سوره آل عمران را البته به صورت اشتباه خواند و با کنایه به حاکمیت مدعی شد: «خداوند به پیغمبر میگوید این رحمت خدا است که با مردم مهربان شدی، با مردم مشت آهنین جواب نمیدهد»؛ جالب اینکه منتقدان عملکرد خود را «بیسواد»، «بیشناسنامه» میخواندند و آن را «به جهنم» حواله میدادند!
بخش دیگر اظهارات ظریف تأکید بر نفی قدرقدرتی امریکا بود که البته باید آن را اعترافی دیرهنگام و تلخ دانست. البته اینکه این افراد از پاک کردن شعار مرگ بر امریکا از روی موشکهای سپاه در اثنای جنگ با داعش و جلوگیری از آزمایش پرتاب ماهواره از سوی دولت وقت و گره زدن آب خوردن مردم با «مذاکره با کدخدا»، حالا به این مرحله رسیدهاند، نشانگر حقانیت تفکر انقلابی در مبارزه با استکبار و در رأس آن امریکاست.
ظریف البته بابت این مسأله بدیهی و اعتراف دیرهنگام هم مورد تشویق قرار گرفت؛ هرچند مشخص نیست که اگر این اصل قرآنی را میدانست، چرا به قدم زدن با مثال اعلای استکبار مباهات میکرد و فراتر از آن، مشخص نیست چرا عقیده داشت امریکا اگر بخواهد ظرف چند دقیقه تمام سیستم دفاعی و موشکی ما را از کار میاندازد و چندین پرسش مشابه دیگر.
ظریف همچنین درحالی سعی می کند که در تفأل نمایشی به قرآن کریم، خود و جناحش را به عنوان نماینده مدافع حقوق مردم معرفی کند که هم به لحاظ گفتمان اشرافی فن سالار و هم به لحاظ پیشینه عملی این جریان، خلاف آن به اثبات رسیده است. جریانی که ظریف آن را نمایندگی می کند، اتفاقاً یک گفتمان ضدمردمی و اشرافی است که نه به آزادی گردش اطلاعات و شفافیت اعتقاد دارد و نه شأنیتی برای تودههای مردم، خصوصاً مستضعفین قائل است؛ نمونههای متعددی از نادیده گرفتن مردم در طول هشت سال ریاست این جریان بر قوه مجریه همچنان یادآور آن است که در نگاه آنها، ایران فقط
«شمال تهران» بود.