سنتوری تولدی دوباره!

رضا مهدوی
مدرس موسیقی و منتقد هنری

 نگارنده پس از 30 سال تدریس در مجامع دانشگاهی و غیره به این نتیجه رسیده‌ام که موسیقی برای فیلم (در دانشکده‌ها به عنوان واحد درسی موسیقی متن) و موسیقی در فیلم دو موضوع جدا از هم هستند که البته می‌توانند با هم در یک فیلم دو منظوره هم دیده و شنیده شوند! آری سال‌هاست که موسیقی به‌شدت تصویری شده و قبل از شنیدن، دیدنی است! موسیقی‌های متن فیلم، فارغ از تِمِ مستقل تماماً وابسته به متن فیلم و تولید صدا می‌شود تا درک بهتری برای بیننده از کلیت فیلم دریافت شود، اما موسیقی‌هایی که شخصیت مستقل در فیلم دارند و با ملودی‌ای تأثیرگذار تِم محوراند، گاه تمامیت فیلم را تحت‌الشعاع خود قرار داده و گویی بدون آن جلوه موسیقی فیلم ناقص نمود پیدا می‌کند. این موضوعی است که می‌تواند در حد نوشتار یک کتاب و ساعت‌ها بحث و جدل و همایش و نقد و بررسی باشد.
در مورد فیلمنامه «علی سنتوری» که با مجوز «سنتوری» در جشنواره فیلم فجر اکران شد، (البته شیطنت‌هایی در پوستر و تبلیغات پس از اصلاح عنوان اثر پیش درآمد، با یک حلقه مضراب سنتور که تداعی خط معلی _اختراع استاد حمید عجمی _ در کنار تصویر سنتور قرار گرفت و نام «علی» را برای عده‌ای ریزنگر تداعی کرد) زنده یادان وحیده محمدی‌فر و داریوش مهرجویی به عنوان نویسنده در نظر داشتند با برداشتی آزاد از فیلم «عقاید یک دلقک» نوشته هاینریش بل در کنار خاطرات خانوادگی رامین اسکندری نویسنده غیرحرفه‌ای شهر شیراز در تکه یادداشت‌هایی با عنوان «بهار سیاه» دستمایه خود قرار دادند. از آنجا که مهرجویی شاکله اولیه‌اش موسیقایی بود و بعد به سینما روی آورد، باعث گردید که بالاخره ذوق سلیم خود را این بار در سینما به طور خاص با موسیقی زلف گره بزند. این شد که قاطبه فیلم در کنار فراز و فرودها و روال کار تولید فیلم سینمایی و شخصیت‌پردازی‌ها و کل داستان به طور خودخواسته موسیقی محور شد و ساز سنتور را نشانه رفت. این هدفگذاری آنچنان دقیق شد که فیلم سنتوری بدون آهنگسازی و اجرا و تصویر سنتور بی‌معنی است. در صورتی که در فیلم گاو به آهنگسازی هرمز فرهت به عنوان موسیقی متن همراهی می‌کرد برخی سکانس ها را و آنچنان مؤثر نبود بود و نبودش. در ایران و جهان می‌توان اندک فیلم‌های معتبر و شناخته شده را مثال زد که «موسیقی در فیلم» که اتفاقاً همزمان با «موسیقی متن» مثل تاروپود درهم آمیخته شدند، جایگاه ویژه پیدا کنند تا جایی که مردم و مخاطب پس از خارج شدن از سینما موسیقی را زمزمه و دنبال کنند و گویی صنعت فیلم و سینما بهره‌جویی درست و مناسب از موسیقی داشته یا اینکه فیلم بدون موسیقی حرف درخور توجهی نداشته...! داریوش مهرجویی با انتخاب شایسته صدای خاص محسن چاووشی که مدت‌ها متأسفانه با عبارت غلط‌مصطلح «زیرزمینی» به دلیل درک نادرست برخی ازاعضای شورای ممیزی آن زمان در محاق بود، دعوت به کارکرد. چاووشی درابتدا موسیقی سنتوری را با عده‌ای از دوستان نزدیک خود آزمون و خطا کرد و نتیجه نگرفت تا اینکه انتخاب درست اردوان کامکار شاخصیتی به‌ وجود آورد که همچنان آورده خاص این فیلم در کنار صدای خاص و تنظیم محسن چاووشی که او نیز در ملودی‌پردازی و مشورت با اردوان در ایجاد موسیقی‌ها سهیم بود وجه غالب فیلم شد. آهنگ ترانه‌های «زخم زبون» با ترانه حسین صفا، سنگ صبور با ترانه امیرارجینی، «من با توخوشم» با ترانه امیر ارجینی و «خیانت» با ترانه، ترانه مکرم، فصل جدیدی ایجاد کرد در ملودی پردازی و ترانه سرایی و موسیقی پردازی در چنین مضامین فیلم‌هایی که می‌توان گفت تولدی دوباره برای کارگردان، نوازنده و خواننده به وجود آورد. تأثیر سینما و موسیقی به عنوان دو شاخصه و شاید هم عناصر حیاتی برای زندگی راحت‌تر و تحمل شرایط روزمره آدمی همیشه در یکصد سال گذشته مطمح نظر بوده و به لحاظ زیبایی‌پردازی و روان‌شناختی جزء اصول کتمان‌ناپذیر رفتارشناسی در کنار عقاید و دیگر اصول زندگی است. حال اینکه در فیلم سنتوری کلیت موسیقی تأثیر بسزایی بر موضوع فیلم دارد، حرف گزافه‌ای نیست. به‌ویژه که پدیده سنتورنوازی سه دهه اخیر اردوان کامکار با تمام هوش و توانایی و تکنیک و ذوق‌ورزی متفاوت و مؤثر عمل کرده و هواداران فراوان دارد تا محسن چاووشی پدیده‌ای که رسماً اجازه فعالیت نداشته و به طور شخصی و اینترنتی توانسته خیلی زود هواداران بیشتری پیدا کند. محسن می‌گوید: «چاره‌ای جز این نداشتم که در خانه و در اتاقی کار را ضبط کنم. به کمک مادرم یک پتو را با میخ به جلوی پنجره زدیم و دیوارها را هم با پتو پوشاندیم تا صدا نپیچد. مادرم از اتاق بیرون رفت و با یک پتو از بیرون، در اتاق را پوشاند. خودم هم از این طرف در، یک پتو آویزان کردم تا بتوانم درنهایت فضایی را در اختیار داشته باشم که در آن بشود وکال (صدا) گرفت. پس از همه این ماجراها، پتو را کشیدم روی سرم و در همان شرایط خواندم و همه وکال را ضبط کردم.
از زیر پتو که بیرون آمدم، «علی سنتوری»، به دنیا آمده بود. همان نسخه هم نهایی و پخش شد.»
 جدای از دو بازیگر نقش اول مرد و زن که آنها هم شخصیت موسیقایی را به زیبایی هر چه تمام‌تر بازی و تداعی می‌کردند، این فیلم حرف اول و آخرش با دو چهره موسیقایی از جنس بلور بود. «سنتوری» را شاید بتوان در گونه پاپ_ترنس قلمداد کرد. هرچه بود جمعیت زیادی را متمایل به فراگیری ساز سنتور و موسیقی ملی ایران کرد. مرحوم مهرجویی به‌رغم ادعاهایی که کرده بود نقشی در گرفتن مجوز برای صدای چاووشی نداشت. مرکز موسیقی حوزه هنری به اختیار مدیرش تصمیم بر انتشار این آلبوم داشت که مخالفانی هم داشت... چند سال بعد این اثر پس از آلبوم «یک شاخه نیلوفر» مجوز دریافت کرد!
اردوان و محسن و بهرام در پروژه دوم مرحوم مهرجویی به دلایلی شرکت نکردند. عدم رفتار حرفه‌ای کارگردان از همان ابتدای اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر رنجش صاحبان آثارموسیقایی فیلم یعنی نوازنده و خواننده را باعث شد. این شد که فیلم «لامینور» نتوانست قد بکشد و همگان متوجه شدند...
سنتوری
آهنگسازی:اردوان کامکار/ تنظیم وخواننده: محسن چاووشی
ناشر: ایران گام/  پخش:۱۳۹۰

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و یازده
 - شماره هشت هزار و سیصد و یازده - ۰۳ آبان ۱۴۰۲