عجز سازمانهای قضایی جهان در تأدیب رژیم نامشروع تلآویو
شباهت آشکار جنایات صهیونیستها با نسلکشی صربها
رفیق هادزیچ، روزنامهنگار و کارشناس ارشد حقوق قضایی از کشور بوسنی
مترجم: وصال روحانی
بین جنایات دو هفته اخیر صهیونیستها در نوار غزه و نسلکشیهای روی داده در بوسنی طی دهه 1990 تشابههای آشکاری وجود دارد و البته بعضی تفاوتها هم هست که موجب تأسف ناظران جهانی میشود. یکی از تشابهها ناراحتی روحی شدیدی است که پس از دیدن رنج عظیم مردم غزه در پی کشتارهای بیرحمانه صهیونیستها در وجود هر انسانی مأوی میگیرد و دل هر بینندهای را در سطح جهان به درد میآورد. رژیم نامشروع تلآویو پس از وارد شدن ضربات مرگبار حماس به این رژیم، دست به یک کشتار دستهجمعی بدون منطق در نوار غزه زده که آمار شهدای فلسطینی را بهرقم بیش از پنجهزار نفر رسانده است و چه چیزی تأسفآورتر از اینکه نزدیک به 3 هزار نفر از قربانیان زن و کودک بودهاند.
از دلگرمیها تا ناامیدیها
صربهای بوسنی در سالهای 1992 تا 1995 هر جنایت قابلتصوری را در حق مسلمانان این کشور اعمال کرده و صحنههای دلخراشی را آفریدند و میزان قساوت آنها چندان کمتر از بیرحمی صهیونیستها در جریان «طوفانالاقصی» نبوده و با وجود این شاید در بوسنی برخی دلگرمیها پس از فروکش کردن جنایات صربها تحقق یافته باشد. بعد از پایان یافتن نسلکشیها در بوسنی سازمانهای بینالمللی قضایی و کیفری به درخواست مردم ستمدیده بوسنی به جنایات صربها رسیدگی کرده و اغلب آنها را به سزای اعمال غیرانسانی خود رساندند. طوری که کمتر مجرمی شریک در آن نسلکشی بیشرمانه توانست از سیستم قضایی و کیفری دایر در اروپا در امان بماند. امروزه اما کوچکترین تضمینی وجود ندارد که قاتلان صهیونیست و کودککشهای تلآویوی به سزای اعمال ننگینی برسند که در روزهای پس از وزیدن طوفانالاقصی در نوار غزه و کرانه غربی انجام دادهاند و هدفشان از این اقدامات، جبران شکست بزرگی بوده که سازمان حماس و جنبش جهاد اسلامی در روزهای نخست عملیات الاقصی به طرف صهیونیستی تحمیل کردند و شوک ناشی از آن پس از گذشت 17 روز از شروع این عملیات هنوز در سرزمینهای اشغالی قابل رؤیت و حس کردن است.
قطعنامههایی که وتو میشود
آنچه در مورد جانیان صرب شکل گرفت، به هیچ روی در سرزمینهای اشغالی برای نسلکشهای صهیونیستی روی نخواهد داد زیرا امریکا پشتیبان اسرائیل است و هرگونه قطعنامهای که علیه رژیم جعلی تلآویو صادر شود را بیاثر میکند و این قضیه با وتو شدن اولین قطعنامه سازمان ملل درخصوص لزوم برقراری آتشبس فوری در غزه توسط امریکا در روزهای اخیر در نیویورک شکل گرفت. به واقع پنتاگون با تجهیز نظامی اسرائیل و کمک آشکار به این رژیم برای کوبیدن هرچه بیشتر غزه، در تحقق هدف عبث و موهوم صهیونیستها که کشتن هر چه بیشتر فلسطینیها به قصد تحتالشعاع قرار دادن شکست عظیم سیاسی- نظامی تلآویو در جریان طوفانالاقصی بوده، نقش و سهم بارزی داشته است. وقتی صحبت از نسلکشیهای صورت گرفته در منطقه بالکان واقع در مرکز اروپا در اواسط دهه 1990 میکنیم، باید حتماً به توجیههایی اشاره کنیم که هر دو طرف ظالم چه در بوسنی و چه اینک در غزه در مورد مظلومان و چرایی به شهادت رساندن آنها بیان داشته و با آن سعی در فریفتن افکار عمومی داشتهاند.
همان توجیههای دروغین
ارتش متجاوز صربستان برای اینکه نشان بدهد کشتار مسلمانان بوسنی بیدلیل نبوده و مانع به چشم آمدن این پاکسازی قومی اسفبار شود، دائماً عنوان میکرد که مسلمانان این منطقه مردمان آرامی نیستند و برعکس جنگطلب و تنشآفرین هستند و قصد براندازی صربها را چه در خاک بوسنی و چه در تمامی گستره سرزمین مادری صربها (یوگسلاوی سابق که پس از متلاشی شدن به 6 کشور مستقل تبدیل شد) دارند و در نتیجه آنچه میکنند، از میان برداشتن مُشتی تروریست است. امروز همان توجیههای دروغین از سوی رژیم آپارتاید تلآویو درخصوص نحوه برخورد با فلسطینیهای حقطلب ارائه میشود و اسرائیلیها به جای پذیرفتن علل مستدل قیام اخیر رزمندگان فلسطینی، آنها را مُشتی تروریست و هرجومرجطلب مینامند که برای رسیدن به آمالشان از هیچ حرکت رادیکالی ای ابا ندارند و ناامنیهای منطقه محصول عملیات دائمی آنها است.
مصداق کامل تصاحب سرزمین دیگران
این روزها همان میزان تأسف و اندوه بر چهره مردم شریف فلسطین مشاهده میشود که در زمان اوج جنایات صربها در سطح بوسنی در چهره و گفتار مسلمانان منطقه بالکان قابل رؤیت و استماع بود و همه کلمات لازم را برای توصیف میزان قساوت جانیان نمییابند و فقط اشکهایشان جلوهدهنده ناامیدی محض آنها نسبت به رسیدگی قضایی لازم از سوی سازمانهای بینالمللی به این جنایات عظیم ضدبشری صرب ها است. جنایات بزرگ صهیونیستها در جریان طوفانالاقصی نه فقط به شهادت رساندن زنان فلسطینی و کودکان بیگناه این سرزمین بلکه تلاش وسیع برای بیرون راندن فلسطینیها از غزه و غصب تمامی این منطقه و حتی کرانه باختری به قصد وسعت بخشیدن به پروسه غیرقانونی شهرکسازیهایشان در این مناطق برای اسکان اسرائیلیها است که مصداق کامل تصاحب داراییهای آبا و اجدادی سایرین و استقرار در سرزمین دیگران است. اگر نام همه این اعمال شرمآور جنایات جنگی و نسلکشی مبتنی بر آپارتاید نیست، پس چیست؟ آیا همه این قضایا 30 سال پیش در منطقه بالکان به دست جانیان صرب پیاده نشده بود و اگر شده بود، چرا نهادهایی مثل سازمان ملل هنوز در این خصوص فاقد هرگونه قوا برای واکنش مؤثر و سریع هستند و همانقدر در مقابل نسلکشیهای صهیونیستی مماشات میکنند که در سالهای نخست بحران دهه 1990 بالکان در قبال سربازان متجاوز صرب کوتاهی و از خود رفع مسئولیت میکردند.
آنچه در «سربرنیتسا» روی داد
وقتی جنایات معروف و عظیم صربها در منطقه سربرنیتسا در خاک بوسنی روی داد، آنچه از سوی شورای امنیت مشاهده شد، در ابتدا فقط محکومیت کلامی آن اقدام و صدور قطعنامهای بود که عملاً هیچ ضمانت اجرایی مؤثری برای آن وجود نداشت. صربها مکرراً مدعی شدند که اگر در جریان آن جنایات ضدبشری دست به کشتار وسیع مسلمانان آن منطقه زدند، به این سبب بود که مسلمانان میخواستند صربها را بکشند و در نتیجه اقدام آنها نه یک پاکسازی قومی ازپیش طراحی شده، بلکه صرفاً یک اقدام تدافعی بوده است که البته دروغی بزرگ بود. امروز که طوفانالاقصی هفدهمین روز خود را هم سپری کرده، همان توجیههای دروغین را از زبان صهیونیستها میشنویم که میگویند اگر جان فلسطینیها را میگیرند به این دلیل است که طرف مقابل قصد جان آنها را کرده و رژیم ضدانسانی تلآویو فقط قصد دفاع از خود را دارد. ارتش صهیونیستی اصلاً به این اشاره نمیکند که چرا دو هفته است دائماً غزه را بمباران هوایی میکند و جان انسانهای غیرمسلح را در آنجا میگیرد و اگر هدف، یک هدف جنگی است، چرا در حمله شرمآور اواخر هفته گذشتهاش به بیمارستانی مملو از مجروحین و بیماران در قلب غزه، آنجا را تبدیل به یک گورستان جمعی کرد.
چه سود که امریکا پشت
این ماجراست
در یک جنگ سیاسینظامی هرگونه اقدام عملیاتی زمانی وجاهت مییابد که افراد تحت تهاجم قرار گرفته نظامی و جزئی از لشکر دو سوی متخاصم باشند و با هر دیدگاه و با رویکرد به هر آیینی، کشتن افراد غیرمسلح یک جنایت آشکار جنگی و ناقض کنوانسیون ژنو و تمامی ابلاغیههای جنگی است که سازمان ملل تدوین و صادر کرده است. به واقع هر اقدام تهاجمی نژادپرستان صهیونیست و هرکاری که در تقابل با مردم شریف و مظلوم فلسطین در جریان طوفانالاقصی انجام دادهاند، مصداق کامل جنایات جنگی و مستلزم رسیدگی هرچه سریعتر محاکم قضایی و صدور حکم تأدیب خاطیان به معنای اخص کلمه است. چه سود که امریکا و شرکای اروپاییاش پشت رژیم منحوس تلآویو ایستاده و به شیوههای مختلف بر نسلکشیهای این رژیم مهر تأیید میزنند. رویدادی که به خودی خود نیز بزرگترین جنایت جنگی ممکن است.
منبع: Al Jazeera