یارگیری شیطان بزرگ علیه محور مقاومت

علی‌الله سلیمی
روزنامه‌نگار

تحولات اخیر سرزمین‌های اشغالی بعد از عملیات برق‌آسای طوفان‌الاقصی توسط نیروهای جنبش مقاومت اسلامی، حماس، مرزبندی‌های جدیدی را در منطقه و حتی سراسر جهان ایجاد می‌کند که نقش امریکا به عنوان یکی از سرگروه‌ها قابل توجه است. از همان نخستین ساعات پس از انجام عملیات طوفان‌الاقصی، امریکا تعارفات و پنهانکاری‌های معمول در روابط دیپلماتیک را کنار گذاشت و تمام‌قد در کنار رژیم صهیونیستی ایستاد و بعد از اعلام موضوع آشکار و اعزام ناوهای امریکایی به منطقه، فعالیت‌های گسترده دیپلماتیک برای همراهی سایر کشورها با رژیم صهیونیستی علیه حماس را هم در دستور کار خود قرار داد، البته قبل از اینکه اتحاد دیپلماتیک فراگیر در این زمینه شکل بگیرد، اتحاد رسانه‎ای بین امریکا و صهیونیسم جهانی شکل گرفت که بی‌وقفه و بی‌امان بر طبل «حماس‌هراسی» در منطقه و جهان کوبید و کوشید برخی قدرت‌های جهانی را در پروژه حماس‌هراسی با امریکا و رژیم صهیونیستی همراه کند. از جمله آلمان و انگلیس خیلی زود وارد دارودسته شیطان بزرگ شدند و انگلیس اعلام کرد دو ناو جنگی خود را به منطقه شرق مدیترانه اعزام خواهد کرد و کمک‌های نظامی‌اش را از طریق پروازهای مستقیم به سرزمین‎های اشغالی می‌فرستد. وزیر خارجه آلمان هم موضع‌گیری تندی علیه حماس اتخاذ و اعلام کرد آلمان بدون هر گونه تزلزل، در کنار رژیم صهیونیستی قرار دارد.
همزمان اخبار ضد و نقیضی که از سرزمین‌های اشغالی می‌رسد، نشان از تدارک گسترده برای مقابله با محور مقاومت دارد که رژیم صهیونیستی با پشت‌گرمی به حمایت‌های امریکا و کشورهای همپیمان با دارودسته شیطان بزرگ در پی انجام آن است. چنین حجم گسترده‌ای از فعالیت‌های دیپلماتیک و نظامی غرب علیه یک جنبش مقاومت، آن هم در نوار باریکه‌ای که سال‌ها در محاصره است، چندان منطقی به نظر نمی‎رسد و حکایت از عزم جدی جامعه غرب به سرکردگی شیطان بزرگ برای مقابله با محور مقاومت در منطقه خاورمیانه دارد که جنبش مقاومت اسلامی و حماس، تنها یکی از این اجزای آن است.
 فارغ از هر نتیجه‌ای که از این یارگیری گسترده و مغرضانه امریکا علیه حماس حاصل شود، واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد محبوبیت و قدرت تأثیرگذاری جنبش‌های مقاومت در منطقه چنان افزایش قابل توجهی یافته که قدرت‌های جهانی از جمله امریکا، انگلیس و آلمان را به هراس واداشته و نگرانی امروز مقامات این کشورها از قدرت و محبوبیت حماس و سایر جنبش‌های مردمی در میان توده‌های وسیعی از ملل مسلمان، ریشه در اعتقادات و آرمان‌های انقلابی مجاهدان حماس و جنبش‌های مقاومت منطقه دارد که در مجموع، محور مقاومت را تشکیل می‌دهند و با هر گونه سلطه‌پذیری و نیز سازش با رژیم‌های اشغالگر از جمله رژیم صهیونیستی مـخالف‌هســــتند.
این مسأله در این مقطع زمانی از آن جهت اهمیت فراوان دارد که بخشی از اهداف امریکا در یارگیری اخیر علیه حماس، برای فشار به کشورهای عربی منطقه به منظور سازش با رژیم صهیونیستی در حال انجام است و به احتمال زیاد در روزهای آینده حجم این فشارها در قالب فعالیت‌های دیپلماتیک به مراتب افزایش خواهد یافت. گام بعدی کشورهای غربی و در رأس آنها، امریکا در این زمینه، هدف قرار دادن پیوسته و مداوم مجموع محور مقاومت در منطقه است که برای این منظور آنها به اجماع وسیع‌تری نیاز دارند تا هماهنگ و قاطع نقشه‌های خود را پیش ببرند و با هر گونه فعالیت و حرکت آزادی‌بخش در منطقه مقابله کرده و محور مقاومت را در ابتدا، منزوی کنند و در گام‌های بعدی، آن را دچار انشعاب و پراکندگی کرده و در نهایت از بین ببرند. غافل از اینکه، جریان مقاومت در منطقه وابسته به یک گروه یا کشور نیست و آنچه جنبش‌های مقاومت در منطقه را زنده نگه‌ می‌دارد، اهداف و آرمان‌های برخاسته از روحیه سلطه‌ناپذیری و مقابله با اشغالگری است که در هر زمان و هر مکانی امکان وجودی و رشد دارد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و نه
 - شماره هشت هزار و سیصد و نه - ۰۱ آبان ۱۴۰۲