«ایران» در گفت و گو با کارشناس مسائل منطقه احتمال حمله زمینی به غزه را بررسی کرد
تله مرگبار برای نتانیاهو
مهدی سیفتبریزی، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «ایران» به بررسی جدیدترین تحولات منطقه پس از آغاز عملیات «طوفانالاقصی» پرداخته است. او رویکرد جمهوری اسلامی ایران در خلال تحولات جاری را مبتنی بر یک استراتژی مشخص و اصولی میداند که به طور غیرمستقیم بر معادلات تأثیر بسزایی گذاشته است.
ایران با آغاز عملیات «طوفانالاقصی» رایزنیهای گستردهای در منطقه داشته؛ این رویکرد را از منظر تأثیری که بر تحولات داشته چطور ارزیابی میکنید؟
ایران تا اینجای جنگ، خطمشی درستی را هم برای خود و هم برای جبهه مقاومت ترسیم کرده و مانند بسیاری از دولتها روند حوادث، کشورمان را دچار سردرگمی در تصمیمات استراتژیک نکرده است. از همان ابتدا مشخص بود جمهوری اسلامی برای خود خطوط قرمز مشخصی را ترسیم کرده که عبور دشمن از هر یک از آنان باعث اتخاذ و اجرای استراتژی مشخصی از سوی ایران و محور مقاومت خواهد شد.
حمله به بیمارستان «معمدانی» بهعنوان یک اقدام ضدبشری مطمئناً نه در ایران، بلکه در بین تمام انسانها و دولتمردان آزاده شوری را در قبال جنایات صهیونیستها ایجاد کرد. اگر در آن زمان اتخاذ تصمیمی واضح و سخت از سوی ایران اعلام نمیشد، جریان اصلی رسانهای جهان بر این جنایت سرپوش گذاشته بودند.
ورود ایران به این معادلات چه وجوهی را مورد توجه و تمرکز قرار داده است ؟
ورود ایران به معادلات میتواند وجوه گوناگونی داشته باشد. تحولات اجتماعی چند روز گذشته نشان داد وجدانهای پاک و بیدار ایران اسلامی بعضاً ورود مستقیم و یک تقابل مستقیم از سوی نظام را طلب میکند البته باید با همه احترام به این دیدگاه آن را یک نگاه و خواست احساسی تلقی کنیم، اما ایران در طراحی و اجرای عملیات طوفانالاقصی نقش نداشت اما در ادامه روند تحولات سیاسی بخصوص در سمت جبهه مقاومت، مستقیماً دخالت خواهد داشت. معتقدم منشأ اصلی اثرگذاری از سوی گروههای طرفدار ایران در منطقه غرب آسیاست؛ گروههایی که در این سالها به خوبی نیروهای خود را در اطراف سرزمینهای اشغالی چیدمان کرده و فعالسازی هر کدام از آنها و ایجاد جبهههای جدید میتواند هزینههای امنیتی و نظامی هنگفتی را به رژیمصهیونیستی تحمیل کند. نیروهای انصارالله از سمت یمن و جنوب سرزمینهای اشغالی، در سوریه نیروهای مقاومت، در عراق نیروهای حشدالشعبی و از شمال حزبالله لبنان به شکلی آرایش شدهاند که میتوانند در صورت اقدام، حتی موجودیت اسرائیل را زیر سؤال ببرند، پس در جواب شما باید عرض کنم فکر نکنم ایران به شکل مستقیم و نظامی وارد این درگیری شود.
احتیاط امریکا و تلاش برای ممانعت تلآویو از آغاز جنگ زمینی، ناظر بر چیست؟
یکی از دلایل این عدم ورود میتواند موضعگیریهای جمهوری اسلامی ایران در قبال هر گونه ورود جنگ زمینی به غزه باشد که پیامدهای منطقهای و حتی فرامنطقهای غیرقابل پیشبینی به همراه دارد، اما این تنها دلیل نیست.
رژیمصهیونیستی این را میداند که حماس و جهاد اسلامی به لحاظ تاکتیک مبارزه و تجهیزات هیچ شباهتی به ۱۰ سال قبل خود ندارند.
مسأله دوم این است که ورود به غزه یعنی ورود به زمین بازی حماس در یک جنگ شهری که نیروهای مدافع به لحاظ استراتژی دفاعی و خطوط دفاعی بشدت از مهاجم جلوتر هستند. غزه یک دام بزرگ برای نیروهای رژیمصهیونیستی در صورت ورود است. هر قدم از زمین غزه میتواند یک دام و تله مرگآور برای سربازان رژیم اشغالگر باشد. اگر این اتفاق بیفتد، دیگر آبروی نظامی برای سران اسرائیل نمیماند.
این نکته را هم باید در نظر بگیرید که عدم تخلیه غزه تلفات غیرنظامی را در صورت هر گونه عملیات بشدت بالا میبرد و در حال حاضر مدیریت رسانهای این امر برای سران رژیمصهیونیستی غیر قابل اجراست.
روند کنونی مناسبات بینالمللی را پیرامون تحولات جاری چطور ارزیابی میکنید؟
با گذشت دو هفته از شروع عملیات طوفان الاقصی و با نگاهی به معادلات فضای بینالملل میتوان ادعا کرد، عملیات غرورآفرین نیروهای مقاومت بر چالشهای بینالمللی جاری در دیگر نقاط جهان بشدت اثرگذار بوده است. شاید بتوان گفت پس از محور مقاومت طرف دیگری که بتوان بهعنوان برنده این درگیری از آن نام برد کاخ کرملین و شخص ولادیمیر پوتین بوده است. از سوی دیگر در کنار رژیم صهیونیستی این اوکراین و شخص زلنسکی بوده که بیشترین خسارت را از زمان شروع عملیات طوفان الاقصی به صورت مستقیم و غیرمستقیم متحمل شده است.
افزوده شدن بر دامنه جبهه مخالفان اسرائیل همچون مخالفت مسکو با این رژیم تا چه اندازه در سطح میدانی و دیپلماسی تحول ایجاد کرد؟
از زمان آغاز جنگ روسیه-اوکراین در یک سال و نیم گذشته روابط میان مسکو- تلآویو هیچگاه روی خوشی به خود ندیده و دائماً طرفین با تنفس مصنوعی سعی در زنده نگه داشتن روابط میان خود کردهاند.
موضعگیریهای صریح دولتهای مختلف رژیم صهیونیستی بر ضد مسکو در مجامع بینالمللی و کمکهای شایان توجه صهیونیستها به رئیسجمهور یهودی اوکراین از همان ابتدا سران رژیم را در تقابل کامل با روسیه قرار داد. اما این تقابل وجوه دیگری هم داشت: پس از شروع جنگ روسیه و اوکراین ضربه مهلک دیگری بر پیکره بیجان روابط مسکو-تلآویو وارد شد و آن ارتقای سطح روابط ایران-روسیه به یک سطح استراتژیک بود. این پیشرفت در حوزههای مختلف نظامی، سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی، هرچه تهران را به مسکو نزدیکتر میکرد فاصله کرملین تا تلآویو را افزایش میداد. عملیات طوفان الاقصی موجب شد اختلافات مسکو-تلآویو شکل واضحتری به خود بگیرد و اینبار روسها برای کسب وجهه بینالمللی در میان کشورهای جنوب و در مخالفت با سیاستهای کشورهای غربجمعی دست به فعالیت دیپلماتیک بزنند.
روسها با وقتشناسی توانستند از موقعیت به دست آمده نهایت بهره را ببرند و با موضعگیریهای شفاف خود را در کنار مردم قرار دهند و با محکوم کردن هرگونه خشونت علیه غیرنظامیان به ریشهها و علل اصلی این درگیریها بپردازند. نکته آخر در ارتباط با نگاه روسها به عملیات طوفان الاقصی این است که فضای پرالتهاب کنونی موجود در نوار غزه این امکان را برای روسها به وجود آورده است تا یک فضای تنفسی برای خود با خالی شدن اطراف اوکراین و از همه مهمتر برداشته شدن تمرکز رسانهای از روی این کشور و همچنین کاهش فشار غرب در ارسال تجهیزات به اوکراین برای خود ایجاد کنند و این امکان در اختیار ارتش روسیه قرار بگیرد تا هرچه بهتر خطوط دفاعی خود را سامان دهند و حتی برنامهریزی برای حمله به اهداف مشخصی مانند بندر اودسا را طرحریزی کنند.
بنابراین میتوان این طور ارزیابی کرد که با آغاز عملیات «طوفان الاقصی» روند تحولات در جبهه اوکراین به ضرر غرب جریان یافته است؟
بله؛ مطمئناً بازنده بزرگ عملیات طوفان الاقصی بعد از رژیم صهیونیستی، کشور اوکراین و شخص ولادیمیر زلنسکی رئیسجمهور این کشور است. باید حتماً به این نکته توجه کرد که برای غربجمعی خصوصاً ایالاتمتحده حفظ و دفاع از موجودیت منحوس رژیم صهیونیستی در اولویتی بهمراتب بالاتر و مهمتر از اوکراین قرار دارد. در صورتی که غرب مجبور به انتخاب حمایت همهجانبه به صورت همزمان از این دو باشد بدون شک این رژیمصهیونیستی است که در مرکز و کانون توجه غرب قرار خواهد گرفت و به یکباره اوکراین را در تقابل با روسیه تنها خواهند گذاشت.
در طول چند روز گذشته سنای امریکا تمام کمکهای مالی و نظامی خود را به سمت دولت غاصب صهیونیستی هدایت کرده است و حتی تجهیزات و تسلیحاتی که از سوی دولت یهود به سمت اوکراین فرستاده و در لهستان ذخیره شده بود به سمت سرزمینهای اشغالی برگشته و به نوعی دست زلنسکی از این کمکهای مالی و تسلیحاتی خالی شده است. اوکراین بهخوبی آگاه است که اگر جنگ زمینی در غزه آغاز شود با توجه به صفبندیهای اعلام شده، این درگیری میتواند بشدت فرسایشی باشد و این امر اصلاً منافع اوکراین را تأمین نخواهد کرد و هرچه از این درگیری بگذرد مطمئناً انزوای اوکراین شدیدتر شده و فشار بر این کشور بهمنظور امضای تفاهمنامه صلح با روسیه از سوی غرب شدت خواهد گرفت.
شاید از همین رو بود که زلنسکی درخواست داشت در کنار آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا وارد تلآویو شود، ولی از سوی مقامات صهیونیستی اجازه این سفر به وی داده نشد و او را به سرزمینهای اشغالی راه ندادند.
بهنظر میرسد، تبعات سیاسی و ژئوپلیتیکی عملیات طوفان الاقصی بسیار شدیدتر از چیزی است که فعلاً در رسانهها گفته میشود و باید منتظر پسلرزهها و تغییرات گستردهای در ساخت سیاسی یا حتی جغرافیای کشورهای منطقه و حتی فرامنطقهای بود، به نحوی که پس از اتمام این عملیات تکانههای آن را بتوان در انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده، جنگ روسیه-اوکراین، تنشهای امریکا – چین و تحولات آتی قفقاز جنوبی بهوضوح مشاهده کرد.