چرا «نتانیاهو» از جنگ فراگیر حذر دارد؟
«مارتین ایندیک»، تحلیلگر امریکایی در یادداشتی در «فارین افرز» حمله اخیر حماس به اسرائیل را از منظر مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه مورد توجه قرار میدهد. او مینویسد: «این حمله در حالی روی داد که جهان عرب در حال کنارآمدن با اسرائیل بود. عربستان سعودی درباره عادیسازی با اسرائیل سخن میگفت. ایالات متحده امریکا به عنوان بخشی از این توافق، به تلآویو فشار میآورد که امتیازاتی به فلسطین بدهد. بنابراین حماس و حامیان پشتپردهاش از جمله ایران فرصتی دیدند تا کل این فرایند را مختل کنند که به نظر برای هر دوی آنها عمیقاً تهدیدکننده بود.»
او در ادامه افزود: «حماس در جنگ اخیر از دستورات ایران پیروی نکرد اما آنها هماهنگ عمل میکنند و نفع مشترکی در مختل کردن روندی دارند که در جریان بود و از حمایت بالایی هم در میان جمعیتهای عرب برخوردار هستند. ایدهشان این بود که آن رهبران عربی را که با اسرائیل صلح کرده یا میخواستند صلح کنند، شرمنده و ثابت کنند که حماس و ایران، کسانی هستند که میتوانند شکست نظامی را به اسرائیل تحمیل کنند. بنابراین به محض آنکه مسأله فلسطین در کانون توجه قرار گیرد، عربهای اطراف خاورمیانه شاهد خواهند بود که سلاحهای امریکایی در دستان اسرائیلیها، شمار بزرگی از فلسطینیان را میکشد. این یک واکنش بسیار قدرتمند تولید میکند و رهبرانی همچون محمد بن سلمان، مایل به ایستادن در برابر این مخالفت نیستند.»
به اعتقاد این تحلیلگر امریکایی در چنین شرایطی «بنیامین نتانیاهو» از جنگ حذر دارد و محتاط است که جنگهای همهجانبهای با حضور دیگر قدرتهای منطقه سر نگیرد. این نتیجه غرور خامی است که اسرائیل دچارش شد و تصور کرد میتواند قدرت مقاومت و بازیگران پشتپردهاش را نادیده بگیرد.
این توهمی است که در نتیجه اتکای صرف به همپیمانی با امریکا شکل گرفته است. «دیوید ایگناتیوس»، روزنامهنگار امریکایی واشنگتنپست در این باره مینویسد: «توافق عربستان-ایران با حمایت چین چیزی جز تشییع نفوذ امریکا در شرق جهان عرب نیست؛ نفوذی که مستقیماً وارد مرحله مرگ مغزی شد بعد از اینکه امریکاییها در پی حمله به عراق در مخمصه گیر افتادند. به این ترتیب امریکاییها شکست خوردند و طرح خاورمیانه جدید امریکا به خاورمیانه ایران تبدیل شد.»
«ایگناتیوس» درحالی این را نوشت که تلآویو، مهمترین همپیمان منطقهای واشنگتن، شکست بیسابقهای از گروههای مبارز مقاومت در منطقه خورده است. او در گزارشی نوشته است: «کشورهای متحد واشنگتن در منطقه اگرچه دیر اما بالاخره متوجه شدند که امریکا دیگر نمیتواند مانند دهههای گذشته از آنها در رویارویی با متحدان تهران و روسیه حمایت کند چرا که هزینه مقابله با ایران بالاتر از سود آن است.» به اعتقاد این تحلیلگر امریکایی پاسخ امریکا به حمله آرامکو در 2019 که میتوانست دفاعی برای متحدانش در مقابل ایران باشد، جدی نبود و این در حالی بود که این رخداد در زمان دونالد ترامپ یعنی قویترین متحد ریاض اتفاق افتاد. در آن زمان ریاض متوجه شد که ستاره امریکا رو به افول است و دوره اتکا کردن به حمایت این کشور به سر آمده و این کشور باید به دنبال یک مجموعهای جایگزین و برقراری روابطی باشد که به این کشور امنیتخاطر در منطقه ببخشد. طبیعتاً قطب مقابل واشنگتن که در حال صعود بود، مسکو و پکن بودند اما این دو کشور خود متحد تهران بودند. به همین خاطر دوباره به تهران رجوع شد.
به اعتقاد نویسنده، کشورهای متحد واشنگتن در منطقه بسیار دیر متوجه شدند که در توازن قدرت در جهان و منطقه تغییراتی رخ داده است و اتکای آنها به واشنگتن، به از دست دادن تمام آنچه با همکاری واشنگتن برای دههها بنا کرده بودند، منجر شد. در پایتختهای جهان عرب از زمان فروپاشی حکومت پیشین عراق، نبردهای سیاسی و نظامی سختی میان متحدان واشنگتن با جریانهای مورد حمایت ایران درگرفت که نتیجه آنها سیطره مطلق متحدان تهران بود. نتایج این واقعیت که شکست خوردن شرطبندی روی قدرت امریکا را نشان میدهد، بیش از هر زمان دیگر برای همگان قابل مشاهده است.