در حافظه موقت ذخیره شد...
«ایران» در گفتوگو با عابد اکبری، تحولات بحرانی در سرزمینهای اشغالی را بررسی میکند
هراس صهیونیست ها از واکنش پیش بینی ناپذیر مقاومت
عابد اکبری، مدیر اندیشکده ابرار معاصر و کارشناس ارشد مسائل اروپا در گفتوگو با «ایران» به بررسی ابعاد پیدا و پنهان عملیات اخیر گروههای مقاومت فلسطین در سرزمینهای اشغالی پرداخته است. اکبری به نگرانی غرب از واکنش احتمالی ایران اشاره کرده و میگوید، دلایل پرهیز امریکا و اسرائیل از ایجاد ارتباط مستقیم میان حملات اخیر و ایران این است که در صورت گشوده شدن جبهه جدیدی در جنگ، واکنش جمهوری اسلامی پیشبینیناپذیرتر از طوفان الاقصی برای رژیم صهیونیستی و امریکا خواهد بود.
جنگ و دیپلماسی، دو ابزار مدیریت قدرت در عرصه بینالمللی به شمار میروند و همواره به مقتضای شرایط امکان انتخاب خواهند داشت. اما دیپلماسی همواره ابزاری بوده است که با پشتوانه مؤلفههای قدرت، میتواند تثبیت و تحصیل منافع ملی را به دنبال داشته باشد. یکی از مهمترین منابع قدرت که پشتوانه دیپلماسی قرار میگیرد، قدرت معنایی و گفتمانی است. مقاومت اصلیترین گفتمان جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و حتی در سطح فرامنطقهای بوده و دیپلماسی مقاومت با پشتوانه قدرت این گفتمان به دنبال تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی در تحولات مختلف بینالمللی است. مسأله فلسطین و ظلمهای وارد شده به ملت فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی از ابتدای شکلگیری و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی از دالهای محوری این گفتمان بوده و پس از پیروزی انقلاب و تا امروز هم همواره «مسأله فلسطین»جایگاه بالایی در هستیشناسی انقلاب ما داشته است. طبیعی است که مسألهای با این جایگاه و اهمیت، همواره باید مورد توجه جمهوری اسلامی ایران باشد. ایران باید ضرورتاً از مقاومت فلسطین حمایت کند و این کار را انجام میدهد. وجود رژیم صهیونیستی و ادامه روند اشغالگری و ظلم این رژیم، تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه است و اقدامات این رژیم طی روزهای گذشته این تهدید را به صورت عریانتری نمایان ساخته است. بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه اجازه نخواهد داد تهدیدات رژیم صهیونیستی در چهارچوب منطق صیانت از امنیت هستیشناختیاش با چالش مواجه شود. دیپلماسی مقاومت و حمایت معنوی و گفتمانی از جریانهای مقاومت همواره جزئی از اصلیترین کنشهای دیپلماتیک ایران بوده، اما این موضوع به هیچ وجه نافی مقابله سخت با تهدیدات نخواهد بود.
اجتناب اولیه مقامات اسرائیل و امریکا از به میان آوردن نام ایران در جنگ اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
مایک مککال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا چند روز پیش، پس از یک جلسه توجیهی در خصوص تحولات اخیر عنوان کرد: «فکر میکنم همه راهها (درباره حمله اخیر حماس به اسرائیل) به ایران منتهی میشود، اما میدانم که دولت دوست ندارد ایران را مسئول قلمداد کند.» ایالات متحده و اسرائیل بهرغم اذعان به تأثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران بر جریان مقاومت، اما به تعبیر آقای مک کال «دوست ندارند» ایران را به دخالت در عملیات اخیر متهم کنند. البته روشن است که این دوست نداشتن ناشی از یک نگرانی بزرگ است و آن هم واکنش احتمالی ایران در خصوص این موضوع خواهد بود؛ واکنشی که احتمالاً پیشبینیناپذیرتر از طوفان الاقصی برای رژیم صهیونیستی و امریکا خواهد بود.
موضعگیری کشورهای عربی منطقه بویژه عربستان در حمایت از فلسطین را چطور میبینید؟ برخی معتقدند همسویی تهران و ریاض در حملات اخیر یک تحول رو به جلو بوده است.
امروز عربستان همچون بسیاری دیگر از کشورهای منطقه، درک متفاوتی نسبت به قبل در خصوص نظام بینالملل دارد. وقتی ترامپ در اواخر دوره ریاست جمهوریاش به عربستان سفر کرد تنها چند ساعت بعد از ترک عربستان، رهبران این کشور به چین سفر میکنند یا رفتار وزیر خارجه عربستان در مواجهه با وزیر خارجه امریکا در سفر اخیر نشانگر این است که عربستان هم به دنبال تصمیمگیری در نظام بینالملل جدید با استقلال بیشتر برای خود است. شاید رهبران جهان عرب امروز برخلاف قاطبه مردم در کشورهای عربی کمتر دغدغه مسأله فلسطین را داشته باشند، اما برای یک ایفای نقش جدیتر در نظام آتی بینالملل هم که شده سعی میکنند دیگر به سان گذشته دنباله رو و متأثر از دولتهای غرب در خصوص فلسطین رفتار نکنند. هر چند امید چندانی به تداوم پایدار روند موضعگیریهای انتقادی اخیر نسبت به رژیم صهیونیستی از سوی سران کشورهای عربی وجود ندارد، اما میتوان امیدوار بود که سران این کشورها دیگر مانند گذشته سیاستها و مواضعشان را صرفاً با هماهنگی کاخ سفید دنبال نمیکنند.
با توجه به تحولات غزه به نظر میرسد بهرغم موضعگیری دیپلماتیک کشورهای غربی در حمایت از اسرائیل، این مواضع محتاطانه مطرح شده و به معنایی نتانیاهو نمیتواند در صورت جنایات بیشتر روی کمک متحدان خود بویژه امریکا حساب باز کند. نظر شما چیست؟
مواضع رهبران اروپایی با اعلام حمله حماس به عنوان یک اقدام تروریستی و درخواست آتشبس فوری به ظاهر تغییری نسبت به قبل نداشته است، اما بسیاری از مردم اروپا در ادامه روندی که البته از چند سال قبلتر از تحولات اخیر فلسطین آغاز شده با حضور خود در خیابانها و اعلام نظرها در شبکههای اجتماعی این بار بیشتر از قبل معتقدند که اظهارات رهبرانشان واقعیت فلسطین را منعکس نمیکند. آنها دولتهای خود را به تعصب در برابر اسرائیل و نادیده گرفتن علل ریشهای درگیری، مانند اشغالگری از سوی اسرائیل، استعمار، آپارتاید و ستم بر فلسطینیها متهم کردند. آنها همچنین در راهپیماییهای روزهای اخیر از دولتهای خود به خاطر عدم پاسخگویی اسرائیل به نقض حقوق بشر و قوانین بینالمللی و ادامه کمکهای نظامی و اقتصادی به اسرائیل انتقاد کردند. آنها از دولتهای خود خواستند که اقدامات مشخصی برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل و حمایت از حق فلسطینیها برای تعیین سرنوشت انجام دهند؛ مطالباتی که میتوان گفت نسبت به گذشته به شکل محسوسی افزایش یافته است.
بر اساس نظرسنجیهای مختلف انجام شده در اروپا قبل و بعد از درگیری، شکاف قابل توجهی بین مواضع رسمی دولتهای اروپایی و نظرات عمومی شهروندان آنها در مورد مسأله اسرائیل و فلسطین وجود دارد. شکاف نسلی در اروپا در مورد مسأله اسرائیل و فلسطین هم موضوع بسیار مهمی است، تحلیل روندها نشانگر بهبود دیدگاه جوانان نسبت به فلسطین و دیدگاه انتقادیتر نسبت به اسرائیل است. این موضوع ممکن است به عوامل متعددی مانند افزایش قرار گرفتن در معرض منابع جایگزین اطلاعات از طریق رسانههای اجتماعی و شبکههای آنلاین، افزایش آگاهی از مسائل حقوق بشر و جنبشهای عدالت اجتماعی در سراسر جهان، افزایش تعامل با جوامع و فرهنگهای مختلف در اروپا و افزایش ناامیدی از سیاست و نهادهای سنتی نسبت داده شود. درگیری اخیر بین اسرائیل و حماس شکاف رو به رشد بین مواضع رسمی دولتهای اروپایی و نظرات عمومی شهروندان آنها در مورد قضیه فلسطین را آشکارتر کرده است.
در حالی که دولتهای اروپایی حمایت خود را از امنیت اسرائیل و تعهد به راهحل «دو کشور» حفظ کردهاند، بسیاری از مردم اروپا همبستگی خود را با مردم فلسطین ابراز کردهاند و خواستار عدالت و آزادی هستند. این شکاف ممکن است دولتهای اروپایی را در تعادل روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل و مشروعیت داخلی آنها در میان شهروندان خود به چالش بکشد؛ چالشی که به طور قطع از پیامدهای اصلی تحولات اخیر برای سران رژیم اسرائیل خواهد بود. طبیعی است که این تغییر نگاه، فضا را بسیار متفاوتتر از قبل برای اسرائیل خواهد کرد و روند فعلی نشانگر تنهاتر شدن صهیونیستهاست.
چه چشماندازی برای ادامه روند جاری پیشبینی میکنید؟ بویژه که به نظر میرسد اسرائیل شکست بدی را متحمل شده و در عین حال در صحنه میدان (برخلاف سیاست) تنها به نظر میرسد. آیا ممکن است با وجود هشدارهایی که از سوی کشورهای محور مقاومت از جمله ایران مطرح میشود، دست به اقدامات گستردهتر بزند؟
به نظر میرسد با توجه به سطح خشونت رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر، زمان برای راهحلهای سیاسی روبه پایان است و گسترش احتمالی جنگ در دیگر جبههها به مرحله اجتنابناپذیر نزدیک میشود. طی روزهای گذشته و با دیپلماسی فعال وزارت امور خارجه تلاشهایی برای جلوگیری از افزایش سطح تنش در منطقه به واسطه اقدامات رژیم صهیونیستی صورت میپذیرد، اما به نظر میرسد نمیتوان انتظاری از رهبران این رژیم مبنی بر رفتاری عقلانی داشت. هرچند متحدان غربی این رژیم توصیههایی به صهیونیستها مبنی بر کاهش سطح درگیریها داشتهاند، اما به نظر میرسد سران رژیم صهیونیستی خود را در مسیر بیبازگشت و رو به افولی میبینند و این امر احتمال گستردهتر شدن جبهههای درگیری با این رژیم را افزایش میدهد.