داریوش مهرجویی و همسرش شامگاه شنبه به قتل رسیدند
پایانی تلخ برای فیلسوف سینما
سه روز عزای عمومی برای سینما رسول صدرعاملی سخنگوی خانه سینما ضمن اعلام سه روز عزای عمومی برای اهالی سینما در پی قتل هولناک داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر گفت: «امروز (۲۳ مهر ماه) جلسهای برای اطلاعرسانی مراسم تشییع با حضور هیأت رئیسه و نمایندگان سازمان سینمایی در خانه سینما برگزار شد و پس از بحث و بررسی درباره قتل هولناک این کارگردان سینما مقرر شد که از فردا دوشنبه ۲۴ مهر ماه به نشانه احترام، سه روز عزا برای اهالی سینما و دوستداران آقای مهرجویی اعلام شود و همزمان با مراسم تشییع نیز یک روز تمام پروژههای سینمایی در سراسر کشور تعطیل شوند.»
واژهها در قالب گزارههای خبری مرسوم نمیگنجند. کلمات گیج میخورند و کنار هم نظم نمیگیرند تا کابوس شبانه 22 مهرماه را خبر کنند. «غیرقابل باور»، «تلخ»، «هولناک» و... پرتکرارترین الفاظی است که بدون هیچ فعلی برای توصیف سرنوشت یکی از بهترین فیلمسازان تاریخ سینمای ایران به ذهن مخابره میشود. قتل داریوش مهرجویی یک آدمکشی معمولی نیست. عالیمقام سینمای ایران آنقدر آدم، روایت و اندیشه غنی به گنجینه فرهنگ و هنر و سینمای ایران افزوده که بیراهه نیست جرح و قتل او را جنایت علیه فرهنگ و سینما بدانیم. تأثیر و اهمیت مهرجویی و نقشش در اعتلای سینمای ایران، توضیح واضحات است. اگر قرار باشد فهرستی از شاهکارهای سینمای ایران را روی کاغذ بیاوریم، چند اثر از این فیلمساز در این لیست قرار میگیرد. بیتردید «گاو» نهتنها از شاهکارهای سینمای ایران بلکه از شاهکارهای سینمای جهان است. مگر میشود از اقتباس سینمایی از آثار ادبی نوشت و فصلی به مهرجویی و تسلطش بر ادبیات اختصاص نداد و به مهارتش در شناخت ظرفیتهای دراماتیک در آثاری همچون «دایره مینا»، «پستچی» و «درخت گلابی» اشاره نکرد؟ در نگاهی به آثاری که بازتابدهنده شرایط اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی ایران است، باز هم آثار مهرجویی همچون «اجارهنشینها»، «میهمان مامان» و «سنتوری» است که به عنوان نمونههای درخشان مورد استناد قرار میگیرد و تسلط او به زبان و بیان سینمایی تمجید میشود. مگر میشود از فردیت بخشیدن به نقش زنان در سینمای ایران صحبت کرد و از سهگانه «سارا» و «پری» و «لیلا» شاهد مثال نیاورد؟ بررسی نگرش روشنفکری در سینمای ایران و دغدغههای آن و سخن گفتن از ماندگارترین شخصیتها در تاریخ سینمای ایران بدون اشاره به «هامون» و دیگر ساختههای مهرجویی ناتمام است. نقش و تأثیر او بر هیچکس پوشیده نیست و همینقدر کافی است که بگویم اگر مهرجویی در سینمای ایران نبود، احتمالاً سینمای ما به این مرحله نمیرسید یا دیرتر میرسید.
از سوءتفاهم یک اعتراض تا استنطاق در لوکزامبورگ
مهرجویی علاوه بر آثارش که متأثر از فضای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی روزگار بود، همواره نسبت به اتفاقات روز واکنشی اعتراضی داشت. فریادهای اعتراضآمیز او در انتقاد به موضوعات اجتماعی روز ازجمله آلودگی هوا و قصور پزشکی در جریان مرگ عباس کیارستمی، شاید پررنگترین تصاویری است که اهالی رسانه و سینما خارج از آثار سینماییاش از او به یاد دارند. دو تصویر اخیر ویدیویی او اما برای دایرهای وسیعتر از علاقهمندان جدی سینما پررنگ است؛ تعویق اکران «لامینور» و ویدیوی اعتراضی مهرجویی که با فریاد از یک توهم میگوید و چند روز بعد با تمدید پروانه نمایش فیلمش در ویدیویی تازه با لحنی آرام و ادبیاتی قرین به عذرخواهی، از سوءتفاهم شکل گرفته بر مبنای اطلاعات غلط حرف میزند: «این یک سوءتفاهمی بود که خوشبختانه برطرف شد و به من اشتباهی اطلاعات نادرست دادند و کمی غصهدار شدم.» آخرین ویدیوی وایرال شده از مهرجویی، توهین، توبیخ و استنطاق اپوزیسیون از اوست. در این ویدیو از کارگردان موج نوی سینمای ایران در نشست مربوط به نمایش فیلم «گاو» در یکی از دانشگاههای لوکزامبورگ بازخواست میشود که درباره مسائل سیاسی و حکومت موضعگیری کند و در ادامه، تأکید او بر محوریت فرهنگ و هنر در گفتوگو و پرهیز از ورود به مسائل سیاسی به مجادله میانجامد؛ جدالی کلامی که تا خروج مهرجویی از سالن نمایش با تعقیب و مؤاخذه او توسط شخصی دیگر در خیابان هم ادامه مییابد.
پیگیری ابعاد قتل مهرجویی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
جنایت زیبادشت مشکینآباد، بخشی از خاطرات مباهاتآمیز سینمای ایران را به مسلخ برده و پس از بهت و حیرتی عمیق، اولین واکنش سینمادوستان به تراژدی مرگ داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، درخواست برای روشن شدن ابعاد این فاجعه است. شورایعالی تهیهکنندگان سینما و کانون کارگردانان سینمای ایران در بیانیهای مشترک از پلیس امنیت درخواست میکند که هر چه زودتر ابعاد این فاجعه بزرگ روشن شود. پیش از انتشار این بیانیه اما وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، شخصاً در پیامی بر پیگیری ابعاد قتل مهرجویی توسط وزارت ارشاد تأکید کرده است.
محمدمهدی اسماعیلی در پیام تسلیت فقدان مهرجویی آورده است: «بیتردید مهرجویی از بزرگان جریانساز سینمای ایران بود که در طول ۶ دهه فعالیت، آثار ماندگاری را تولید کرد. این حادثه تلخ و دردناک تا روشن شدن ابعاد آن توسط نهادهای ذیربط پیگیری میشود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را با جدیت مطالبه و دنبال خواهد کرد.» در ادامه رئیس روابط عمومی و شورای اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از برگزاری جلسه فوقالعاده وزیر فرهنگ برای پیگیری ماجرای قتل داریوش مهرجویی خبر میدهد. به گفته مهدی سموعی این جلسه روز یکشنبه 23 مهرماه در محل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شده است. محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی هم در پیام تسلیتی از جایگاه والای مهرجویی در سینمای ایران نوشته و اعلام میکند که از همه ظرفیتهای خود برای پیگیری این واقعه و شناسایی و مجازات عامل یا عوامل این جنایت نابخشودنی استفاده خواهد کرد و تا حصول نتیجه و روشن شدن همه ابعاد ماجرا ذرهای دریغ نخواهد کرد.
*خدایا یه معجزه
محدثه واعظیپور
منتقد سینما
برای نسل ما، کودکان دهه شصت، داریوش مهرجویی سینماگری روشنفکر است که تنها برای مخاطبی خاص یا جشنوارهها فیلم نمیسازد. در دهه هفتاد او موفقترین فیلمساز ایرانی است که بخشی از کارنامهاش در سالهای پیش از پیروزی انقلاب شکل گرفته؛ با این همه فرصت فیلمسازی را به دست میآورد و بهترینهای کارنامهاش را در این دوره کلید میزند. «اجاره نشینها» یک کمدی سرخوش و هنوز تماشایی است که اشارههای سیاسی و کنایههایش، گلدرشت و شعاری از کار درنیامده. فیلمی که تصویری تازه از کارگردان «گاو»، «پستچی» و «آقای هالو» برای دوستداران سینما میسازد.
با «هامون» سرنوشت روشنفکر ایرانی، روشنفکر درک نشده و تنها را روایت و با «سارا»، «پری» و «لیلا» به زنان ایرانی ادای دین میکند. فیلمهای مهرجویی در این دوره، هم نظر مثبت منتقدان را جلب میکند هم مخاطب گسترده دارد. او کارگردان شناخته شده و محبوب جامعه ایرانی است. بهویژه طبقه تحصیلکرده و دانشجویان.
در دهه 80 و 90، فیلمهای مهرجویی آهستهآهسته ضعیف میشوند اما «میهمان مامان» سرشار از زندگی است، بازیگوشانه و شوخطبعانه روحیه ایرانی را به تصویر میکشد و خوب و بدش را نقد میکند. «سنتوری» گرفتار ممیزی میشود، اما به یکی از دوست داشتنیترین فیلمهای کارنامه او تبدیل شده و در جامعه به حیاتش ادامه میدهد. بیش از هر چیز با ترانههای محسن چاوشی که غم عشق و فراق علی (بهرام رادان) را تداعی میکند.
در ساعتهای آغازین 23 مهرماه، خبری تکاندهنده سایتها و شبکههای اجتماعی را پر میکند، واقعه آنچنان سهمگین است که باورش سخت است، سکانس پایانی زندگی کارگردانی که بهترین خاطرات سینمایی ما را رقم زده بود با مرگی خونین و تراژیک رقم میخورد.
کاش علی عابدینی از راه میرسید و حمید هامون (خسرو شکیبایی) را در آستانه غرق شدن و فنا، مییافت و به زندگی برمیگرداند. اما کابوس ما ادامه دارد و از علی عابدینی خبری نیست.
*اشاره به دیالوگ حمید هامون در «هامون»