عکس بیرنگ/ عکس با رنگ
سعید فلاحفر
پژوهشگر هنر
عکاسی با «انتخاب» شروع و با «حذف» کامل میشود. هر عکس انتخابی است از میان صدها و هزاران امکان دیگر برای عکاسی. بعد نوبت میرسد به حذف آنچه نباید یا نمیتواند داخل این عکس جا بگیرد. آنچه خارج از قاب میماند، حذف میشود. وضوح در بخشهایی از عکس به انتخاب یا اجبار حاصل نخواهد شد. زمان و در نتیجه حرکت از عکس حذف میشود. مشخصاتی مثل عطر، طعم ، صدا ، عمق و... هم قابلیت ثبت در عکس ندارد. در فناوریهای ابتدایی، رنگها هم حذف میشدند و عکسها تنها میتوانستند تناسب نور و تاریکی را تصویر کنند. رنگ در تجهیزات جدید عکاسی به یک انتخاب تبدیل شده است. به همین دلیل ممکن است عکسهای سیاه و سفید نوعی ارجاع تاریخی و نوستالژیک را برای مخاطب تداعی کنند. بیننده ممکن است با دیدن عکسهای سیاه و سفید نوعی قدمت و اصالت را به خاطر بیاورد. احساسی که قطعاً قضاوت بیننده را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این امکان وجود دارد که بعضی محدودیتهای فنی، با پیشرفت امکانات به نوعی اختیار برای عکاس تبدیل شوند.
عکسهای سیاه و سفید در مقایسه با عکسهای رنگی، یک پله از واقعیت و خاطره ذهنی بیننده دورترند و به نوعی بیشتر از عکسهای رنگی به معنای انتزاع و فراواقعیت نزدیک میشوند. آنچه مخاطب امروزی ـ بعد از تجربههای بسیار در دیدن عکسهای رنگی ـ در عکسهای سیاه و سفید میبیند، با مخاطب پیش از ابداع عکس رنگی تفاوت دارد. تا جایی که میتوان مدعی شد؛ عکسهای سیاه و سفید اولیه برای مخاطب آن روزگار، به مراتب واقعیتر از تجربه مخاطب امروزی است یا حداقل عکسهای بدون رنگ آن روزها، بیشتر واقعیت را نمایندگی میکرد. عکسهای سیاه و سفید آن روزها، همانی بود که باید باشد و با هیچ امکان رنگی مشابهی مقایسه نمیشد. اما مخاطب امروزی، هر عکس سیاه و سفید (مونو کروم) را با فرض امکان رنگی بودن آن تماشا میکند. بنابراین قوه تخیل برای دیدن عکس سیاه و سفید بیشتر از گذشته تحریک میشود. همچنین مخاطب با این پرسش اساسی روبهرو میشود که چرا عکاس با اینکه امکان تهیه عکس رنگی داشته، با تکنیک محدود سیاه و سفید عکاسی کرده است؟ قطعاً جای چنین پرسشی در روزگاری که عکاس تنها امکان عکاسی سیاه و سفید داشته، خالی بوده است.
فهم ناقصی از این تفاوتها، بویژه با القائات نادرست و غیرحرفهای رسانههای مجازی، این تصور را به وجود آورده که عکسهای سیاه و سفید به مفهوم هنر نزدیکترند. آنچنان اغراقآمیز که گاهی عکس هنری معادل عکس سیاه و سفید فرض میشود. در نتیجه عکاسهای کم تجربهتر، بدون دلایل قانع کننده به سمت عکاسی سیاه و سفید هدایت میشوند. این اعتقاد وجود دارد که در «اثر هنری» منسجم هر چیز زائدی را باید حذف کرد. رنگ هم اگر زائد باشد، میتواند با چنین استدلالی حذف شود. اما گذر از وضعیت طبیعی عکس و باور مخاطب هم نمیتواند بدون دلایل زیباشناسی و مفهومی، قابل قبول باشد. در نتیجه؛ سیاه و سفید بودن یا القای حس قدمت، به تنهایی و بدون تأمین اهداف هنرمندانه، نشانه زیبایی و عمق معنایی عکس نیست.