جای‌گیری درست ایران در نظم پساامریکایی

در پی آغاز جنگ اوکراین، نظم جدید از زیر آوارهای این جنگ در حال بیرون آمدن است؛ نظمی که ابعاد آن صرفاً مرتبط با مرز جغرافیایی جنگ اوکراین نیست بلکه در صحنه، نبرد دومی بین اردوگاه‌های شرق و غرب پدیدار شده و دنیای تک‌قطبی به طور جبران‌ناپذیری در حال عقب‌نشینی است و نظم جهانی چندقطبی در حال تولد و شکل‌گیری است. این تحولات پیدا و پنهان که در نقاط مختلف جهان در حال وقوع است، هر کشوری را بر آن می‌دارد تا دیگر به تعریف‌های دوران جنگ سرد از امنیت ملت‌های خود دلخوش نباشد.
ایران نیز در این نظم در حال‌گذار می‌کوشد جایگاه درست خود را دریابد و به‌عنوان قدرت منطقه‌ای استراتژیک درصدد توسعه، مدرن‌سازی و روشمند کردن برنامه‌های راهبردی خویش با سایر کشورهای تأثیرگذار از جمله روسیه، چین، هند و سازمان‌های بین‌المللی در برنامه‌های حوزه ترانزیت، انرژی، تجارت و کریدورهای ریلی، جاده‌ای و دریایی است. جمهوری اسلامی در پیگیری راهبرد نگاه به شرق خود، علاوه بر کاهش فشار غرب به دنبال بهره‌گیری از روند ‌گذار در نظام بین‌المللی و تسریع آن از محوریت غرب به سمت محوریت شرق است تا در این ساختار جدید جایگاه مهمی داشته باشد.
بی‌تردید در این روند مهم‌ترین مؤلفه در نگاه ایران به منظومه شرق در عوامل ژئواکونومیک قابل ارزیابی است. از نگاه دولتمردان ایرانی، روندهای اقتصاد بین‌المللی در حال حرکت از غرب به شرق است و موتور تحول و توسعه اقتصاد جهانی در آینده نزدیک در شرق آسیا و با محوریت چین خواهد بود. این موضوع برای ایران از جهت کریدورهای ارتباطی، صدور انرژی و مشارکت در اقتصاد منطقه‌ای و جهانی اهمیت دارد. در چنین شرایطی شرکای اصلی اقتصادی ایران بر خلاف یک سده گذشته، نه کشورهای غربی، بلکه کشورهای شرقی و در رأس آنها چین و هند هستند.
ایران از منظر ژئوپلیتیک نیز در یک فضای منطقه‌ای پیچیده قرار گرفته است. در حالی که ایران قدرت اصلی در حوزه خلیج فارس و یک قدرت بزرگ منطقه‌ای در خاورمیانه است، نقطه اتصال این مناطق به جنوب آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز تلقی می‌شود. این موقعیت منطقه‌ای پیچیده، ایران را به بلوک قدرت چین، هند و روسیه نزدیک می‌کند. هند قدرت اصلی جنوب آسیا، چین نیز در آسیای مرکزی جایگاه مهمی یافته و در حال حاضر علاوه بر اینکه شریک اول اقتصادی منطقه است، از طریق سازمان همکاری شانگهای و ابتکار کمربند و راه هم در آسیای مرکزی و هم جنوب آسیا نقش مهمی بازی می‌کند.
به این ترتیب از مجموع این وجوه مهم در سیاست خارجی ایران می‌توان راهبرد شرقی ایران را دارای وجوه متفاوتی دانست. از گسترش روابط اقتصادی و تجاری تا همکاری در مقابله با تهدیدات افراط‌‌گرایی و تروریسم و در نهایت، ایجاد ائتلافی در برابر غرب، ارکان اصلی راهبرد شرقی ایران را تشکیل می‌دهند. این راهبردی چند جانبه و چندوجهی است و با توجه به محیط منطقه‌ای و واقعیات حاکم بر تعاملات ایران و امریکا و متحدانش، یک موضوع اساسی برای ایران در آینده خواهد بود و به سادگی قابل تغییر نخواهد بود. روند تحول بازی امنیتی میان غرب و ایران به سمت پیچیدگی و فشار و محدود‌سازی بوده و در نتیجه، راهبرد شرقی  بهترین گزینه پیش روی ایران برای نظم آتی خواهد شد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و نود و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و نود و هفت - ۱۷ مهر ۱۴۰۲