نوشتن برای عکس
سعید فلاح فر
پژوهشگر هنر
«عکسنوشته مفهومی و بامعنی، جملههای کوتاه و زیبای فلسفی، یکصد عکس نوشته برای پروفایل زیبا و جذاب، کپشنهای شاخ و عاشقانه، متن خاص و لاکچری برای عکس و...» اینها عباراتی کلیشهای است که گوگل برای جستوجوی «عکس نوشته» پیشنهاد میدهد. آماتورها یاد گرفتهاند که به جای مطالعه یک کتاب، جملهای را از میان پیشنهادهای صفحات زرد کپی کنند و بچسبانند روی عکسی که معلوم نیست چه ربطی میتواند با این معنا داشته باشد. گاهی هم مصرع و بیتی را ضمیمه عکسهای خود میکنند. این مواجهه میتواند باعث فروکاست عکس در حد یک عنصر تزئینی و قابل حذف باشد. در سالهای اخیر، پلتفرمهای عکسمحور باعث رواج بیشتر چنین رفتارهایی شدهاند. جالب اینکه عدهای اقدام به نشر تکنیکها و توصیههای آموزشی در این مورد میکنند. این پدیده از نظر روانشناختی و جامعهشناختی، موضوع مهمی برای بررسی خواهد بود. اما یکی از آسیبهای چنین رویهای؛ تولید توهم دانش، توهم هنر و توهم زیباییشناسی است. توجه عوامانه و حتی درآمدهای ناشی از آن نیز به این توهمات دامن میزند.
برخلاف آنچه گذشت؛ «عکس نوشته» کاربرد و مفهومی به مراتب پیچیدهتر و مهم تری دارد و میتواند بخشی از یک فرایند هنرمندانه باشد. بعضی از منتقدان، عکس نوشته را ضرورتی برای عکاسی معاصر میدانند. در مقابل عدهای عکسنوشته را نشانه نقص و نارسایی زبان تصویر قلمداد کرده و عکاسان جوان را از آن پرهیز میدهند. شاید بهتر باشد؛ شیوه میانهای در این موضوع مدنظر قرار بگیرد.
به علاوه موضوع عکسنوشته برای ژانرهای مختلف عکاسی میتواند جایگاه و نقش متفاوتی داشته باشد. عکسنوشتهها در کنار هر کدام از عکسهای خبری، عکسهای ژورنالیستی، عکسهای مستند اجتماعی، مستند علمی، هنری و نمایشگاهی، ورزشی و... موظف به عملکردهای متناسب با موضوع هستند.
عکسنوشتهها الزاماً توضیح مستقیم، اطلاعات عکاسی ـ تاریخ و زمان، مکان، اشخاص و... ـ یا جزئیات پسزمینهای یک عکس نیستند. بویژه در جایگاه هنری عکس، عکسنوشتهها نباید با توضیحات قطعی یا محدودکننده، شأن هنری اثر را کوچک یا نابود کنند. هنر با وجود تعاریف مختلف، همواره مبتنی بر تأویلپذیری
است.
توضیحات مستقیم در زیر عکس ممکن است این تأویلپذیری و خیالانگیزی ذاتی هنر را مخدوش نماید. در عوض چه بسا «عناوین» و عکسنوشتهها بتوانند در جهت توسعه و ارتقای تصویر، به این دست تأویلپذیریهای هنری و مداخله مطلوب مخاطب در اثر کمک کنند. مثل عبارت «این یک پیپ نیست» برای اثری از رنه ماگریت. در حالی که عکسنوشتهها در یک صفحه خبری روزنامه یا زیر عکسهای مستند، تنها به انتقال اطلاعات مربوط به عکس بسنده میکنند. مثلاً: «خانه عامریها، کاشان»، «آتشسوزی در جنگلهای بلوط، ایلام» و...
عکسنوشتهها گاهی هویت یک تصویر را برملا میکنند. اشارات یک عکسنوشته میتواند به ارتقای معنایی عکس یا برداشتی عمیقتر از یک عکس منجر شود. بهعنوان نمونه، یک عکس ساده از خانمی با کیسه بزرگ خرید در خیابان. این عکس نمیتواند محل توجه چندانی باشد مگر اینکه در شرح عکسنوشته شده باشد؛ «همسر پادشاه اسپانیا در حال خرید».