رفتنم به معنای خداحافظی نیست
حدادی: شانس سهمیه المپیک دارم
خوشحالم رسولی طلا گرفت
احسان حدادی به آرزویش رسید. خداحافظی با مدال بازیهای آسیایی. هر چند رکوردی که میخواست ثبت نشد و رنگ مدالش نقره از کار درآمد، اما خوشحال است طلا به پرتابگر دیگر ایران رسید. با این حال رکورددار پرتاب دیسک آسیا، در شب باشکوهی در حالی که اشکهایش مجال نمیدادند، با دایره دوستداشتنیاش وداع کرد. در حالی که همه فکر میکنند او از ورزش رفته است، اما حرف از سهمیه المپیک میزند.
مهری رنجبر
خبرنگار
تو با مدال نقرهات همه را سورپرایز کردی، درست است؟
سورپرایز نه. من خودم میدانستم مدال میگیرم، میخواستم مدال طلا بگیرم تا تنها کسی باشم که 5 مدال طلای بازیهای آسیایی را دارد و حالا هم تنها کسی هستم که 4 مدال طلا و یک نقره دارد و پرافتخارترین ورزشکار ایران هستم.
فکر کنم تا به حال هیچ دوومیدانی کاری خداحافظی شکوهمندی نداشته است.
من یادم نمیآید کسی در دوومیدانی اینقدر باشکوه خداحافظی کرده باشد، ولی من خیلی خوشبخت بودم که اینطوری پایان ورزشم را جشن گرفتم؛ کنار دوستانم، رقبایم و با 90-80 هزار تماشاگر حاضر در استادیوم. آدم خوشبختی بودم، هستم و خواهم بود بابت این جشن.
تو نشان دادی میتوانستی طلا هم بگیری، اما نشد.
بعضی وقتها یکسری مسائل اجازه نمیدهد. میتوانستم، ولی متأسفانه دوشنبه درد کمرم باز شروع شد که نشد. دنبال رکورد خیلی قشنگی بودم که نشد اتفاق بیفتد، اما زندگی ادامه دارد. من گفتم این پایان بازیهای آسیاییام بود، اما شانس سهمیه المپیک را دارم. چه بسا اگر تصمیم گرفتم در ورزش بمانم، روی رنکینگ میتوانم سهمیه المپیک بگیرم.
روزهای قبل از مسابقه وقتی به خداحافظی فکر میکردی چه حسی داشتی. میدانستی کار سختی است؟
فکر میکنم 22 سال کافی است. هماکنون تصمیم گرفتم ورزش حرفهای نکنم ولی به معنای خداحافظی نیست، من در ورزش هستم و شاید ساعت بیشتری برای سلامتیام وقت صرف ورزش کنم، چراکه عاشق ورزش هستم و از 7 سالگی ورزش کردهام و معتاد ورزشم و هیچ وقت نمیتوانم آن را کنار بگذارم و کار دیگری بجز ورزش هم بلد نیستم. من از کار کردن ورزش را شروع کردم؛ وقتی که در کارگاه پدرم کار میکردم و بعد هم پرتاب. فکر میکنم برای خیلیها جالب باشد، بزودی با چاپ کتاب احسان حدادی، میخوانند و میفهمند که یک پسر سیهچرده چطور مدالآور المپیک شد.
گریه احسان حدادی را کمتر کسی دیده بود.
اتفاقاً گریه مرا خیلیها دیدهاند؛ شبی که در المپیک 2008 پکن خیلی گریه کردم؛ وقتی به خاطر مصدومیت اوت شدم یا المپیکهای مختلف و بازیهای آسیایی. کسی نبودم که احساس ناراحتیام را در خودم نگه دارم و احساسات تلخ و شیرین و خوب و بد را با همه تقسیم میکنم. هر چه بوده، بد یا خوب. نمیدانم این کار خوب است یا بد ولی کلاً شب غمانگیزی بود.
احسان حدادی هر وقت هر کاری خواست، انجام داد. با این مدال میخواستی جواب منتقدان را بدهی؟
خواست خدا بود، خدایی که در این 20 سال به من لطف داشت. البته خودم هم تلاش میکردم و لطف خدا هم شامل حالم بود و نتایج خوبی گرفتم. این مدال اصلاً بابت جواب به منتقدان نبود، چراکه آنها همیشه برایم انگیزه و روحیه بودهاند. من آدمی بودم که هر وقت به من میگفتند نمیتواند و نمیشود، کاری را که میخواستم انجام میدادم. حتی به خودم ثابت کردم در هر سنی و شرایطی اگر بخواهم، میتوانم و غیرممکن را ممکن میکنم. درست است مدالم در هانگژو طلا نشد، اما خوشحالم که رنگ مدال حسین رسولی طلا شد. برای من فرقی نداشت او طلا میگرفت یا من. وقتی دیدم یک ایرانی بهتر پرتاب کرده است مسابقه را شل گرفتم تا اتفاق قشنگی بیفتد. من 4 دوره مدال طلا گرفته بودم و خیلی انگیزه برای طلای دیگر نداشتم.